برای فهم دقیق هر پدیدهای در این دنیا، نیاز به تعریف و توصیف آن وجود دارد. باید ابتدا بدانیم آب» چیست تا بعدها بتوانیم دربارهی آبهای آلوده و مضرات آن صحبت کنیم؛ اما تعریف و توصیف چگونه شکل میگیرد؟ طبق دیدگاه نویسنده، تعریف و پی بردن به ماهیت یک پدیده آن هنگام صورت میگیرد که بتوانیم خط مرزی-هر چند مبهم- بین آن پدیده و دیگر پدیدهها پیدا کنیم.در این مقاله سعی بر آن بوده تا تعریفی از ماهیت اضطراب ارائه شود تا خوانندگان بتوانند اولا این پدیده را بشناسند و در ثانی بتوانند آن را از سایر احساسات و افکار تمییز دهند.
اگر شما دچار اضطراب هستید یا نزدیکان و دوستان شما دچار اضطراب هستند، این مقاله میتواند شناخت شما و بعد توان همدلیتان را نسبت به فرد مدنظر (چهبسا خود شما) افزایش دهد.
اضطراب (anxiety) چیست؟
طبق تعریف انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، اضطراب، هیجانی است که بااحساس تنش، افکار مرتبط با نگرانی و تغییرات جسمانی مانند افزایش فشارخون، توصیف میشود.
طبق تعریفی دیگر که سادوک آن را ارائه میدهد، اضطراب، حس ترسیِ مبهم، ناخوشایند و گسترده است و اغلب پاسخی است به تهدیدی مبهم و ناشناخته. برای مثال، تصور کنید شما در یک خیابان تاریک در حال راه رفتن هستید. ممکن است احساس عدم راحتی داشته باشید و شاید کمی دلپیچه بگیرید.
این حسها توسط اضطراب ایجاد میشوند؛ احتمال اینکه یک غریبه از پشت بوتهها بیرون بپرد و به شما آسیب بزند، این هیجان اضطراب را در شما ایجاد میکند. این اضطراب، نتیجهی یک تهدید شناختهشده یا خاص نیست بلکه حاصل تفسیر ذهن شما از خطراتی است که احتمال دارد رخ دهند.
بهطورکلی اگر بخواهیم اضطراب را توصیف کنیم به سه دسته نشانگان برمیخوریم:
نشانگان جسمانی:
- تپش قلب
- لرزش
- عرق کردن
- حس تهی بودن بدن
- خشک شدن دهان
- سردرد
- احساس درد و تنش در ماهیچه
- اختلال در خواب
- درد در قفسه سینه
- زنگ زدن گوش
- از سرما لرزیدن یا گرگرفتگی
- بیحسی یا سوزن سوزن شدن
روانی:
- ترسیدن
- نگرانی
- راحت نبودن
- حواسپرتی
- احساس گسست از واقعیت یا شخصیت
- احساس دیوانگی کردن
- احساس خستگی و فرسودگی
- احساس تحتفشار بودن
شناختی:
داشتن افکار زیر بهطور مداوم و شدید:
- “چی میشود اگر این اتفاق بیفتد؟”
- “من باید مطمئن شوم.”
- “من ندانستن درباره این موضوع را نمیتوانم تحملکنم.”
- “مردم به من خواهد خندید.”
- “من نمیتوانم فرار کنم.”
- “خدایا، چه اتفاقی برای من دارد میافتد؟”
رفتاری:
- هیجانها باعث میشوند که شخص بخواهد از موقعیتی که در او اضطراب ایجاد کرده، فرار کند.
- هیجانها باعث میشوند که شخص بخواهد از موقعیتی که در او اضطراب ایجاد میکند، اجتناب کند.
- ممکن است فرد لکنت زبان بگیرد.
- انجام رفتارهای ناسالم، پرخطر و آسیبزا مانند استفاده زیاد از مشروبات الکی، مواد مخدر یا داروها برای مقابله با اضطراب.
- حس اجبار جهت محدود کردن فعالیتهای روزانه برای مقابله با اضطراب.
- چسبندگی به فرد یا شخصی امن برای انجام بعضی فعالیتها.
وقتی از کلمه اضطراب استفاده میکنیم، کلمات دیگری چون تنش، استرس، عصبی بودن، ترس و… نیز تداعی میشوند، برای شناخت دقیقتر اضطراب لازم است تا تفاوت آن را با برخی از این کلمات بدانیم.
استرس (stress) چیست؟
بسیاری از مردم استرس و اضطراب را همزمان باهم در نقطهای از زندگیشان تجربه کردهاند؛ گرچه این دو مقوله شباهات بسیاری چون تنش، سردرد، فشارخون بالا و… رادارند اما تفاوتهای مهمی نیز دارند.
استرس چیست؟
بهطورکلی، استرس پاسخی به محرک بیرونی است؛ مانند زمان کم برای تحویل پروژه، بحثوجدل با یک دوست و… . زمانی که محرک بیرونی حذف شود، واکنشها و نشانگان مربوط به استرس نیز ختم خواهند شد.
تفاوت استرس و اضطراب
برخلاف استرس، منشأ اضطراب، محرک درونی است؛ درواقع، اضطراب، پاسخی است به استرس.
اضطرابها بااحساس مداومی از دلهره یا وحشت نسبت به محرکی که تهدیدآمیز نیست (به آن شدت تهدیدآمیز نیست)، شناخته میشوند؛ همچنین اضطرابها برخلاف استرس، بعد از حذف محرک بیرونی همچنان وجود دارد.
تفاوت نگرانی (worry) و اضطراب
در اینجا به ۷ تفاوت نگرانی و اضطراب میپردازیم:
- طبق نظر Danielle Forshee, Psy.D کسانی که نگران هستند، میتوانند شدت و طول زمان افکار نگرانکنندهشان را کنترل کنند ولی در اضطرابها اینگونه نیست.
- شدت علائم فیزیکی اضطرابها خیلی بیشتر از نگرانی است.
- بهطورمعمول، نگرانی، شمارا به افکاری هدایت میکند که در آنها روشنبینیتان حفظ میشود اما اضطراب میتواند افکار شما به سمت بدترین سناریو جهت دهد.
- همانند استرس، نگرانی درباره علل واقعی است اما اضطراب ساخته ذهن است.
- نگرانی میآید و میرود اما اضطراب باقی میماند و بر کیفیت زندگیتان اثر میگذارد.
- نگرانی میتواند سازنده باشد اما اضطراب ناتوانکننده است.
- برای نگرانی، نیاز به درمان نداریم اما ممکن است برای اضطراب نیاز به کمکهای تخصصی داشته باشد.
مفهومسازی تحولِ نگرانی و اضطراب زیاد
یادآوری اینکه اضطراب جهانی است و نوعی عملکرد سازگارانه به شمار میرود خالی از لطف نخواهد بود. اضطراب از فعالیت سیستم عصب-روانشناختی ناشی میشود؛ هدف این سیستم، پیدا کردن نشانههای خطر و آمادگی برای مقابله با آن است. اگر هیجانی مرتبط با وحشتزدگی یا ترس باشد و تهدید نزدیک باشد، شلیکی عصبی مرتبط با مکانیسم جنگ یا گریز رخ میدهد. بسیاری از نشانگان جسمانی حملات وحشتزدگی، درواقع فعالسازی جسمانی دخیل در مکانیسم جنگ یا گریز است. اگر تهدید نزدیک نباشد، از جهتی دیگر، اضطراب با همبودی تحریک و بازداری مکانیسم جنگ یا گریز، مرتبط میشود. درواقع، اضطراب پاسخی است برای تسهیل فعالسازی مکانیسم جنگ یا گریز. اغلب اوقات، تنش با اضطراب تداعی میشود. زمانی که تهدیدِ خطر، واقعی است، اضطراب برای بقای ما ضروری است، پس تولد یک شخص بدون قابلیت تجربه اضطراب، مایه شگفتی است.
مدارک قابلتوجهی وجود دارد که نشان میدهد، واکنشپذیری یا حساسیت سیستم اضطرابی، به ارث میرسد (آسیبپذیری ارثی). این مؤلفه تحت عناوین زیر نامگذاری میشود: “تأثیرپذیری منفی”، “روان رنجور خویی”، “تهییجپذیری” یا “بازداری رفتاری”؛ به نظر میرسد که این ویژگی با سطح حساسیت جسمانی یا برانگیختگی مرتبط باشد و شاید آسیبپذیری ارثی علت بسیاری از اختلالات باشد. نمیتوان گفت که اضطراب از یکی از والدین به ارث میرسد اما میتوان گفت، زمینه ژنتیکی به همراه محیط استرسزا میتواند موجب اختلال شود. تجربه اضطراب در یک خانواده مشابه است، بنا به دلایلی که کاملاً شناختهشده هم نیستند، بعضی از مردم به استرس با اضطراب و تنش بسیار زیاد پاسخ میدهند درحالیکه دیگران حملات وحشتزدگی، فشارخون بالا، سردرد و غیره را تجربه میکنند.
اضطراب شدید و مزمن بهطور مشخص وقتی رشد میکند که سطح بالایی از آسیبپذیری و برانگیختگی جسمانی با این یادگیری همراه شود که رویدادهای آزاردهنده، غیرقابلپیشبینی و غیرقابلکنترل هستند (آسیبپذیری روانی). ادراک اینچنین شخصی به این شکل است که تهدید همواره وجود دارد یا در درکمین اوست و همواره باید آماده مقابله با آن باشد. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، افسردگی از اضطراب مزمن، به وجود میآید.
ریک، مثال بالینی خوبی برای اضطراب است. او برنامهنویس کامپیوتر بود و حدود دو سال پیش در پارکینگ مجتمع مسکونیاش مورد سرقت قرارگرفته بود. سرقت ساعت دو ظهر اتفاق افتاده بود. در حینی که او در حال پیاده شدن از ماشینش بود، دو مرد به او حمله کرده و کیف پول و کیف اسنادش را دزدیده بودند. قبل از سرقت، ریک فردی تقریباً خجالتی بود اما خود را بهعنوان شخصی دائماً مضطرب، نمیشناخت. از زمان سرقت، او در آرامسازی خودش دچار مشکل شده و دائماً گوشبهزنگ است و حس میکند که خطر همواره در اطراف او وجود دارد و باید همواره آماده باشد. بهعبارتدیگر، او باور دارد که اگر در آن موقعیت، آماده بود، میتوانست از زورگیری اجتناب کند؛ بنابراین همیشه آماده بودن برای مقابله با خطر برای او حیاتی است. ادراک او از امن بودن جهان، با رخ دادن اتفاقی پیشبینینشده، بهطورکلی تغییر کرده است. به لحاظ بالینی، گوشبهزنگ بودن و ملاحظهکار بودنش زمانی مشاهده شد که از او خواستند تمرینهای آرامسازی را انجام دهد. او گزارش کرد که تلاش برای آرامسازی، مضطربترش میکند. ریک احساس میکرد که اگر به خودش اجازه دهد تا آرام باشد، در مقابل رخ دادن اتفاقات بد، آسیبپذیرتر خواهد بود.
چه زمانی اضطراب ناسالم است؟
اضطراب میتواند نرمال و مفید باشد
تعداد بیشماری از تجربیات انسان میتواند باعث ایجاد اضطرابهای طبیعی شود. زندگی تجربیات استرسزای زیادی را پیشروی ما قرار میدهد که از میان آنها میتوان به “اولینها” اشاره کرد، اولینها مانند اولین روز مدرسه، اولین باری که تنها دور از خانه بودید و… . در طی زندگی سری اتفاقات مهمی وجود دارد، چه خوب و چه بد که در ما ایجاد مقادیر متفاوتی از اضطراب میکند. این اتفاقات مهم میتواند شامل امتحانات مدرسه، ازدواج کردن، والد شدن، طلاق گرفتن، تغییر شغل، دستوپنجه نرم کردن با بیماری و… باشد.
این اضطراب حاصل از اولینها و اتفاقات مهم، همگی طبیعی و حتی مفید هستند. اضطراب درباره امتحان پیشرو شاید باعث شود که شما بیشتر درس بخوانید و برای امتحان آمادهتر شوید. اضطرابی که شما حین راه رفتن در یک پارکینگ تاریک تجربه میکنید ممکن است باعث شود که هشیارتر شوید و به محیط اطرافتان بیشتر دقت کنید.
اضطراب میتواند یک مشکل باشد
درحالیکه اضطراب در بیشتر افراد عادی و حتی مفید است، برای بسیاری دیگر یک مشکل تلقی میشود. بزرگترین تفاوت بین اضطراب طبیعی و اضطراب ناسالم، در منبع و شدت آنهاست.
اضطراب طبیعی بهصورت متناوب (نه دائم) رخ میدهد و انتظار میرود که نسبت بهاتفاق یا محیطی مشخص به وجود بیاید. از طرفی دیگر، اضطراب ناسالم، تمایل به مزمن بودن، غیرمنطقی بودن و تداخل با عملکردهای زندگی را دارد.
رفتارهای اجتنابی، نگرانی مداوم و مشکل در تمرکز و حافظه همگی از اضطراب ناسالم نشاءت میگیرند. این نشانگان بهقدری میتوانند شدید باشند که در فعالیتهای خانوادگی، شغلی و اجتماعی فرد، مشکلاتی ایجاد کنند.
از مؤلفههای اضطرابهای ناسالم میتوان به پاسخهای جسمانی نسبت به اضطراب اشاره کرد (مانند تپش قلب، ناراحتی معده و…)، افکار تحریفشده میتوانند تبدیل به منبع نگرانی بیشازاندازه شوند و همچنین تغییرات رفتاری بر نحوهی زندگی کردن فرد و تعاملش با دیگران، تأثیرگذار است. اگر نگرانی شما بهقدری زیاد شده که به خاطر آن مثلاً سوار ماشین نمیشوید تا تصادف نکنید یا خانه را ترک نمیکنید تا بیمار نشوید، باید این مسئله را پیگیری کنید چون از سری نشانگان یک اضطراب ناسالم، ایجاد اختلال در عملکرد روزانه است.
از دیگر نشانگان اضطراب ناسالم، مشکلات خواب است. این مشکلات خواب شامل سختی در به خواب رفتن، تداوم خواب و کابوسهای شبانه است.
حواسمان باشد، اگر اضطرابهای ناسالم خود را بررسی نکنیم، ممکن است در آینده با اختلالات اضطرابی روبهرو شویم.
منابع: https://www.anxiety.org/anxiety-warning-signs
https://www.verywellmind.com/is-it-normal-anxiety-or-an-anxiety-disorder-2584401
https://www.medicalnewstoday.com/articles/323454.php
https://www.gracepointwellness.org/1-anxiety-disorders/article/38467-the-symptoms-of-anxiety
https://www.verywellmind.com/fear-and-anxiety-differences-and-similarities-2584399
https://www.mentalhealthfirstaid.org/external/2018/06/stress-vs-anxiety/
https://www.healthline.com/health/how-worry-anxiety-are-different#5
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.