یکی از جدیدترین درمانهایی که برای اختلال شخصیت مرزی مطرح شده است، درمان مبتنی بر ذهنی سازی است. ما میتوانیم احساسات دیگران را درک کنیم و بر اساس درک خود واکنش مناسبی به آنها نشان دهیم.
درمان مبتنی بر ذهنی سازی نحوه درک احساسات را تشریح میکند و به ما کمک میکند که توانایی خود را در درک احساسات دیگران افزایش دهیم.
توانایی درک احساسات یکی از مهم ترین مهارتهایی است که در روابط بین فردی به کار ما میآید. اما بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در این زمنیه مشکلات زیادی دارند. آنها نمیتوانند احساسات دیگران را به خوبی درک کنند و نمیتوانند بفهمند که دیگران چرا این احساسات را تجربه میکنند. بنابراین درمان مبتنی بر ذهنی سازی برای آنها درمان مناسبی است. با روان حامی همراه باشید.
درمان مبتنی بر ذهنی سازی
درمان مبتنی بر ذهنیسازی نوع خاصی از رواندرمانیهای روانپویشی است که برای درمان بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی طراحی شده است. محور اصلی این درمان کمک به بیماران در تمایز و جداسازی افکار و احساسات خود از دیگران است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی روابط بیثبات و آتشین دارند به ممکن است به طور ناخودآگاه از دیگران سوءاستفاده کنند یا آنها را به انجام یک رفتار خاص وادار کنند. آنها در فهمیدن اثرات رفتار خود بر دیگران دشواریهای زیادی دارند و درک آن را غیرممکن میپندارند که بتوانند با کفشهای دیگران راه بروند و با آنها همدلی کنند.
ذهنیسازی ظرفیت درک رفتار و احساسات و ارتباط آنها با حالتهای ذهنی در خود و دیگران است. در رابطه با بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی این نظریه مطرح شده است که در آنها توانایی ذهنیسازی کاهش یافته است. ذهنیسازی در واقع در انواع رواندرمانیهای کلاسیک وجود دارد اما هیچگاه محور اصلی درمان نبوده است.
در درمان مبتنی بر ذهنیسازی مفهوم ذهنیسازی مورد تأکید قرار میگیرد، تقویت میشود و در یک موقعیت بالینی امن و حمایتگرانه تمرین میشود. چون این درمان در زمره درمانهای روانپویشی قرار دارد کمتر از درمانهای شناختی رفتاری مانند رفتاردرمانی دیالکتیک هدایتگرانه عمل میکند. رفتاردرمانی دیالکتیک یکی دیگر از درمانهایی است که مختص بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی طراحی شده است.
در شخص مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، تفاوت بین تجربههای درونی خودش و دیدگاه دیگران، و همچنین دلبستگی به دیگران اغلب باعث ایجاد سردرگمی و بیثباتی میشود. تعجب برانگیز نیست که این موضوع باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی فرد میشود.
این طور فرض شده است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در نتیجهی تاریخچه زندگی یا آمادگی زیستشناختی نظامهای دلبستگی چندگانهای دارند که در نهایت این موضوع باعث کاهش توانایی آنها در توانایی ذهنیسازی کردن میشود. به همین خاطر آنها نسبت به عوارض جانبی روشهای درمانیای که نظام دلبستگی را فعال میکند آسیبپذیر هستند. اما بدون فعال شدن نظام دلبستگی نیز آنها قادر نخواهند بود روابط بین فردی سالمی داشته باشند.
درمان مبتنی بر ذهنی سازی برای اختلال شخصیت مرزی
ذهنیسازی مهارتی است که میتوان آن را آموخت. این درمان توسط پیتر فوناگی و آنتونی بتمن با گسترش نظریه دلبستگی طراحی شده است. از نظر فوناگی و بتمن ذهنیسازی به توانایی تفکر، و درک حالت ذهنی دیگران به منظور فهمیدن آنچه آنها احساس میکنند و چرایی آن احساسات. به عبارت دیگر ذهنیسازی به ما کمک میکند که بفهمیم دیگران چه احساسی دارند و چرا آن احساس به آنها دست داده است. به نظر میرسد ذهنیسازی مهارت مقابلهای مهمی است که برای تنظیم مؤثر هیجانات ضرروی است. دشواری در تنظیم هیجانات یکی از خصوصیات اصلی تمامی اختلالهای شخصیت است.
توانایی ذهنیسازی با سبک دلبستگی فرد مرتبط است. فوناگی و بتمن مطرح کردهاند که درک خردمندانه تجربههای کودکان توسط مراقبین به همراه فیدبک دادن به کودکان درباره آن تجربه، مدل مفیدی برای کودکان ایجاد میکند. این نحوه ارتباط به کودکان کمک میکند توجه کردن را یاد بگیرند و درک کنند که آنها چه تجربهای دارند. این مدل در نهایت باعث میشود که کودکان یاد بگیرند درباره حالت ذهنی خودشان فکر و آن را درک کنند. پیشرفت از توانایی مشاهده خود به کمک دیگران و سوی توانایی مشاهده خود به صورت مستقل به تعامل هیجانی باثبات و سالم بین کودکان و مراقبین بستگی دارد. این تعامل سالم زمانی رخ میدهد که سبک دلبستگی فرد ایمن باشد.
حمید بهرامی زاده
منابع:
Mentalization-Based Treatment (MBT) For Personality Disorders
Links
Bales DL, Timman R, Andrea H, Busschbach JJV, Verheul R, Kamphuis JH (2014). Effectiveness of Day Hospital Mentalization-Based Treatment for Patients with Severe Borderline Personality Disorder: A Matched Control Study. Clinical Psychology & Psychotherapy, n/a–n/a. doi:10.1002/cpp.1914 [Abstract]
Zanarini MC, Frankenburg FR, Reich DB, Fitzmaurice G. (2012). Attainment and stability of sustained symptomatic remission and recovery among patients with borderline personality disorder and axis II comparison subjects: a 16-year prospective follow-up study (PDF). American Journal of Psychiatry 169(5), 476–۴۸۳.
Stoffers JM, Völlm BA, Rücker G, Timmer A, Huband N, Lieb K. Psychological therapies for people with borderline personality disorder. Cochrane Database of Systematic Reviews 2012, Issue 8. Art. No.: CD005652. DOI: 10.1002/14651858.CD005652.pub2.
Tomlin A. New Cochrane review points to best psychotherapies for borderline personality disorder. The Mental Elf, 31 Aug 2012.
Bateman A, Fonagy P. (2001). Treatment of borderline personality disorder with psychoanalytically oriented partial hospitalization: an 18-month follow-up. American Journal of Psychiatry, 158(1), 36–۴۲. [PubMed abstract]
Bateman A, Fonagy P. (2009). Randomized controlled trial of outpatient mentalization-based treatment versus structured clinical management for borderline personality disorder (PDF). The American Journal of Psychiatry, 166(12), 1355–۱۳۶۴. doi:10.1176/appi.ajp.2009.09040539
Rose S, van der Laan MJ. Why Match? Investigating Matched Case-Control Study Designs with Causal Effect Estimation. Int J Biostat. Jan 1, 2009; 5(1): Article 1. Published online Jan 6, 2009. doi: ۱۰.۲۲۰۲/۱۵۵۷-۴۶۷۹.۱۱۲۷
Charland LC. (2006). Moral nature of the DSM-IV Cluster B personality disorders (PDF). Journal of Personality Disorders, 20(2), 116–۲۵ doi:10.1521/pedi.2006.20.2.116


