هدف نهایی هر یک از ما برتری یا کمال است، اما سعی میکنیم از طریق الگوهای رفتار مختلف به این هدف برسیم. هر یک از ما این تلاش را به صورت متفاوت نشان میدهیم. ما الگوی منحصر به فردی از خصوصیات، رفتارها، و عادتها را پرورش میدهیم که آدلر آن را سبک های زندگی نامید.
برای اینکه بفهمیم سبک زندگی چگونه پرورش مییابد، به مفاهیم احساس حقارت و جبران بر میگردیم. کودکان احساسهای حقارتی دارند که آنها را برای جبران کردن درماندگی و وابستگی برانگیخته میکند. آنها در این تلاشها برای جبران، یک رشته رفتارها را فرا میگیرند. برای مثال، امکان دارد کودک مریض احوالی سعی کند با دویدن یا وزنهبرداری مهارت جسمانی خود را افزایش دهد. این رفتارها بخشی از سبک زندگی میشوند، الگوی رفتارهایی که برای جبران کردن حقارت ترتیب یافتهاند.
هر کاری که انجام میدهیم به وسیله سبک های زندگی منحصر به فرد ما شکل میگیرند و تعیین میشود. سبک زندگی تعیین میکند که به کدام جنبههای محیط توجه کنیم یا آنها را نادیده بگیریم و چه نگرشهایی داشته باشیم. سبک زندگی از تعاملهای اجتماعی سالهای اولیه زندگی آموخته میشود. آدلر معقتد بود که سبک زندگی در ۴ یا ۵ سالگی آنچنان محکم شکل میگیرد که بعدا تغییر دادن آن مشکل است.
سبک های زندگی، چارچوب هدایت کنندهای برای رفتار بعدی میشوند. ماهیت آن به تعاملهای اجتماعی، مخصوصاً به ترتیب تولد در خانواده و ماهیت رابطه والد ـ فرزند بستگی دارد. به خاطر بیاورید که یکی از شرایطی که میتواند به عقده حقارت منجر شود غفلت است. کودکان غفلت شده در کنار آمدن با ضروریات زندگی احساس حقارت میکنند و بنابراین، به دیگران بیاعتماد میشوند و به آنها خصومت میورزند. در نتیجه سبک زندگی آنها انتقامجویی، ناراحت شدن از موفقیت دیگران، و گرفتن هر چیزی که احساس میکنند حق آنهاست شامل میشود.
سبک های زندگی در نظریه روانشناسی فردنگر آدلر
آدلر چند مشکل همگانی را شرح داد و آنها را در سه طبقه گروهبندی کرد:
۱. مشکلات مربوط به رفتار ما در قبال دیگران
۲. مشکلات شغلی
۳. مشکلات عشق و محبت
او چهار سبک زندگی اساسی را برای حل و فصل کردن این مشکلات مطرح کرد:
۱. تیپ سلطهجو
۲. تیپ گیرنده
۳. تیپ دوریجو
۴. تیپ مفید به حال جامعه
تیپ اول، نگرشی سلطهجو یا حاکم، با آگاهی اجتماعی کم دارد. چنین فردی بدون توجه به دیگران رفتار میکند. نوع افراطی این تیپ به دیگران حمله میکند و آزارگر، بزهکار، یا جامعهستیز میشود. نوع کمتر خطرناک این تیپ، الکی، معتاد به مواد مخدر میشود یا خودکشی میکند؛ آنها معتقدند که با حمله به خودشان، به دیگران صدمه میزنند. تیپ گیرنده (از نظر آدلر، رایجترین تیپ انسان) توقع دارد که دیگران اسباب رضایت او باشند و بنابراین، به دیگران وابسته میشود. تیپ دوریجو برای روبهرو شدن با مشکلات زندگی، هیچ تلاشی نمیکند. چنین فردی با اجتنابکردن از مشکلات، از هر گونه احتمال شکست، دوری میکند.
این سه تیپ، برای مقابله کردن با مشکلات زندگی روزمره، آمادگی ندارند. آنها نمیتوانند با دیگران همکاری کنند و تضاد بین سبک زندگی آنها و دنیای عملی، به رفتار نابهنجار منجر میشود که به صورت روانرنجوریها و روانپریشیها جلوهگر میشود. آنها فاقد چیزی هستند که آدلر علاقه اجتماعی نامید.
تیپ مفید به حال جامعه، با دیگران همکاری کرده و مطابق با نیازهای آنها عمل میکند. این افراد در چارچوب کاملا رشد یافته علاقه اجتماعی، با مشکلات مقابله میکنند.
آدلر به طور کلی با طبقهبندی یا تیپبندی افراد به این صورت مخالف بود و اظهار داشت که این چهار سبک زندگی را فقط برای مقاصد آموزشی مطرح کرده است. او به درمانگران هشدار داد که از اشتباه گماردن در طبقاتی که با هم تناقض دارند، پرهیز کنند.
مطالب قبلی:
مطلب بعدی: علاقه اجتماعی
منبع: کتاب روانشناسی شخصیت شولتز .
فرستنده: محمد امین موفق – HotsonHor M.A.M


