کدام عطر و طعم حسادت را تجربه میکنید؟
تقریباْ هر کس این احساس را میداند. یک دوست یا همکار ترقی کرده است، به موفقیتهای زیادی رسیده است، در حال حاضر خانه بزرگتر و یا پول بیشتری را به دست میآورد، و بجای اینکه احساس شادی برای آنها داشته باشید، احساس افسردگی و عصبانیت دارید و بخشی از شما وجود دارد که واقعاْ دوست دارد شکست آنها را ببیند. با روان حامی همراه باشید.
شما در مورد این احساس حسادت خجالت زده میشوید، شما نمیتوانید آنها را به دوستان دیگر خود بگویید، و شما قطعاْ نمیخواهید بگویید که هدف شما حسادت است. ما فرض نمیکنیم که شما احساس حسادت دارید این موضوع توسط خود شما گفته میشود و فقط خود شما این احساس را دارید.
ذهن حسود شما:
با خودت فکر میکنی...
- آنها سزاوار این نیستند
- آنها فکر میکنند که نسبت به من برترند
- آنها برتر از من هستند
- من نمیتوانم نزدیک آنها باشم
- امیدوارم آنها شکست بخورند
و سپس شما این فکر را در مورد خود دارید:
- این نشان میدهد که من پایینتر هستم
- من عقب ماندم
- مردم مثل یک فرد بازنده به من نگاه میکنند
- من میتوانستم این کار را انجام دهم
بنابراین اکنون فکر میکنید “من چجور آدمی هستم که نمیخواهم موفقیت فرد دیگری را ببینم؟” شما یک فرد عادی هستید، زیرا حسادت در همه جاست. بچهها در بازی زمانیکه همراه با دوست خود میبازند نسبت به زمانیکه تنها هستند و میبازند، حس بهتری دارند، و بزرگسالان نیز همین احساس را دارند. ما زمانی که برنده نمیشویم، لحظههای سختی را میگذرانیم. زمانی که ما حسادت میکنیم، ما به جهان به عنوان یک بازی مجموع صفر مینگریم. اگر او برنده شود، من میبازم و به نظر میرسد که منابع محدود است.
انواع حسادت
۱. حسادت غمانگیز (“من در مقایسه با او یک بازنده هستم”). وقتی کسی که شما او را میشناسید، بهتر از شماست، اغلب احساس میکنید که شما یک بازنده، شکست خورده یا نادیده گرفته شد هستید. شما فکر میکنید که موفقیت آنها بازتاب شکست شماست.
۲. حسادت دشمنانه (“من فکر میکنم که او راه خود را دستکاری کرد”) چرا که موفقیت فرد دیگر موجب احساسی در شما شده که شما نمیتوانید آن را تحمل کنید، ممکن است بخواهید آنها را شکست دهید. شما از شنیدن اینکه افراد موفق طلاق گرفتند، دستگیر شدند، یا حتی تصادف کردهاند، لذت میبرید. زیرا اگر فرد دیگری پس از رسیدن به موفقیت، ببازد، ما احساس بهتری داریم زیرا که میدانیم هر دو “بازندهایم”.
۳. حسادت دوستانه (“این چشمگیر است”). این یک نوع خنثی از حسادت است؛ شما متوجه شدهاید که شخص دیگری موفق شده است و شما آنها را تحسین میکنید و به آنچه آنها انجام دادهاند، اعتبار میدهید. حسادت دوستانه منجر میشود ما به آنچه که فرد دیگری انجام میدهد توجه کنیم، زیرا ما اغلب فکر میکنیم میتوانیم چیزی را یاد بگیریم.
بسیاری از مردم هر دو نوع حسادت غمانگیز و دشمنانه را تجربه میکنند. به عنوان مثال، یک مرد توضیح داد چگونه او احساس ناراحتی و غم میکند زمانی که او در مورد یک همکار که پیشرفت کرده، فکر میکن. پس از آن اذعان کرد که او همچنین آرزو کرد که آن فرد نتواند راه خود را ادامه دهد.
ما به چه کسی حسادت میکنیم؟
ما تمایل به مردمان حسود داریم، زیرا که خودمان را با آنها مقایسه میکنیم. گروه مقایسه اجتماعی، گروهی است که خودتان را با آنها میسنجید، بنابراین شما ممکن است به یک همکار، یک خواهر یا برادر، یک همکلاسی یا یکی از اعضای خانواده خود حسادت کنید. ما نسبت به موفقیتها و دستاوردهای دیگران حسادت میکنیم، چون فکر میکنیم این فرصت باید برای ما میبود. اما ما اعتماد بنفس این را نداریم که تصور کنیم میتوانیم به آن برسیم. به عنوان مثال، ممکن است شما به فردی که برنده جایزه نوبل میشود حسادت نکنید، زیرا او خارج از محدوده شماست و موضوع مهمی برای شما نیست، اما نسبت به یک همکلاسی که موضوع مشترکی با شما دارد و در حال ترویج آن است، حسادت میکنید. ما بیشتر به کسی حسادت میکنیم که فکر میکنیم سزاوار بدست آوردن آن منفعت/سود نیست، زیرا حسادت ما اغلب به معنای اینست که فکر میکنیم بیعدالتی رخ داده است.
چگونه حسادت ما را تحت تأثیر قرار میدهد؟
همانطور که قبلاْ ذکر شد، حسادت اغلب منجر به افسردگی، اضطراب و عصبانیت میشود. و ما در مورد آنچه رخ داده است، دچار نشخوار میشویم. افکار معمولی در نشخوار ما عبارتند از: “من نمیتوانم باور کنم که آنها ارتقا یافتهاند” “چگونه این اتفاق میافتد؟” و “من نمیتوانم این موضوع رو از ذهنم بیرون کنم”. ما روی بی عدالتی یا احساس بیحرمتی خود تمرکز میکنیم. ما از دیدار شخص دیگری اجتناب میکنیم، زیرا به ما یادآوری میکند که ما در حال عقب افتادن هستیم. ما به دیگران در مورد این موضوع شکایت میکنیم – شاید در بعضی موارد، با افراد دیگر که همگی حسود هستند تشکیل اتحاد بدهیم. ما حتی ممکن است رقابت را کنار بگذاریم؛ زیرا فکر میکنیم که فقط سبب یادآوری احساس شکست ما به ما میشود. و یا اینکه ما نمیتوانیم ناعادلانه باشیم.
چگونه میتوانم افکار مربوط به حسادت خود را به چالش بکشم؟
فقط به این دلیل که شما افکار منفی دارید، به این معنا نیست که شما باید هر چیزی را که در مورد آن فکر میکنید را باور داشته باشید. مزیت درمان شناختی اینست که راههای سازگارانهتر و واقعگرایانهتری را بدست میدهد. به جدول زیر نگاه کنید و ببینید آیا هر یک از افکار خودکار منفی برای شما آشنا هستند. سپس به افکار منطقی و تطبیقی نگاه کنید که میتواند به شما در پیشبرد حسادت کمک کند.
2 ديدگاه
Mina
البته اینکه نوشته شده ما وقتی حسادت می کنیم که فکر می کنیم اون شخص استحقاق فلان موقعیت را نداشته؛ لزوما این طور نیست
مثلا شده به فلان موقعیت فلان دوستم حسادت کردم.
می دانم حقش هم بوده، ولی خب دیگه … حسودیم شده
یاور هادی
سلام. بله میشه اینطوری هم بهش گاه کرد که کاهی موقعیت رو حق طرف مقابل هم میدونیم ولی حسادت میکنیم که در این مواقع ریشه حسادت رو میشه در نقص و شرم پیدا کرد