باورهای نادرست درباره بزرگ کردن فرزندان دوزبانه
در خصوص تربیت فرزندان دوزبانه باورهای نادرست فراوانی وجوددارد. گاهی این باورها باعث دلسردی پدر و مادرها میشوند. آنها تصور میکنند دوزبانه بودن فرزندان باعث سردرگمی و تأخیر در صحبت کردنشان میشود یا فرصت برای دوزبانه شدن کودکشان از دست رفته است. در اینجا با رایجترین باورهای نادرست (و حقیقت مربوط به آنها) آشنا میشوید. با روان حامی همراه باشید.
۱. بزرگ شدن با بیش از یک زبان کودک را گیج میکند
این شایعترین باور غلط دربارۀ کودکان دوزبانه است. برخی از والدین تصور میکنند اگر کودک همزمان در معرض دو زبان قرار گیرد، سردرگم شده و نمیتواند تفاوت بین آنها را متوجه شود.
باربارا تسورر پیرسون، مؤلف کتاب «پرورش کودک دوزبانه» معتقد است «نوزادان قادرند از همان روزهای نخست تفاوت بین زبانهای مختلف را تشخیص دهند». او میگوید این توانایی به ویژه هنگامی قویتر است که زبانها تفاوت قابل ملاحظهای داشته باشند، مثلاً فرانسه و عربی.
او همچنین میگوید «در سنین پایین، نوزادان معمولاً نمیتوانند دو زبان بسیار مشابه، مثل انگلیسی و هلندی، را از هم تشخیص دهند. اما تا حدود ۶ ماهگی از پس این کار هم برمیآیند.»
این باور نادرست احتمالاً نتیجۀ تحقیقات قدیمی است که با روشهای مطالعۀ ضعیف انجام شده و به این نتیجه رسیدهاند که مواجهۀ کودکان با دو زبان به آنها آسیب میزند. این تحقیقات به والدین مهاجر توصیه میکردند زبان اصلی خود را رها کنند و بر زبان انگلیسی تمرکز نمایند.
۲. بزرگ کردن کودک دوزبانه منجر به تأخیر در صحبت کردن میشود.
برخی از کودکان دوزبانه کمی دیرتر از کودکان یکزبانه شروع به صحبت میکنند. با این حال این تأخیر موقتی است و متخصصان معتقدند نمیتوان آن را به عنوان قاعدۀ کلی قلمداد کرد.
متأسفانه به والدینی که نگران تأخیر رشد کلامی کودکان دوزبانۀ خود هستند گفته میشود به یک زبان محدود شوند. دلیل این امر این است که در گذشته تصور میشد دوزبانه بودن ریشۀ مشکلات رشد زبان است.
به گفتۀ الن استوبه کستر، رئیس بنیاد تحقیقات دوزبانی که در آستین تگزاس خدمات کلامی-زبانی دوزبانه ارائه میکند، «تحقیقات نشان میدهند دوزبانه بودن علت تأخیر در کلام یا درک زبانی نیست.»
حتی اگر کودک شما پیش از این دارای تأخیر گفتار تشخیص داده شده است، بزرگ کردن او با دو زبان باعث تأخیر بیشتر گفتارش نمیشود.
همانطور که کستر میگوید «مطالعات نشان داده کودکان دارای تأخیر کلامی که در محیطهای دوزبانه هستند با همان سرعتی زبان را فرامیگیرند که کودکان در محیط تکزبانه.»
۳. کودکان دوزبانه در نهایت دو زبان را با هم مخلوط میکنند
مخلوط کردن دو زبان با یکدیگر هم غیرقابل اجتناب است و هم بیضرر. اما برای برخی که با مسئلۀ دوزبانه بودن آشنا نیستند این نشانۀ آن است که کودک واقعاً فرق بین دو زبان را نمیداند.
بیشتر کودکانی که دوزبانه بزرگ شدهاند با فراگیری دو زبان بین آنها جابجا میشوند. به علاوه، یکی از زبانها اغلب تأثیر قویتری نسبت به دیگری بر کودک دارد. کودکانی که دامنۀ لغات کوچکتری از زبان دوم را دارند ممکن است در هنگام نیاز از واژگان زبان غالب کمک بگیرند.
متخصصان بر سر این مسئله توافق دارند که مخلوط کردن زبانها موقتی است. سرانجام این مسئله با رشد دامنۀ لغات کودک در هر دو زبان و مواجهۀ هرچه بیشتر او با آنها برطرف میشود.
در واقعیت، افراد دوزبانه در تمامی سنین زبانهای خود را مخلوط میکنند (پدیدهای که به آن جابجاییِ کُد میگویند). مثال روشن آن استفادۀ فراوان افراد نژاد لاتینوی ساکن امریکا از زبان اسپانگلیش (ترکیب انگلیسی و اسپانیایی) است.
پیرسون معتقد است «گاهی افراد این کار را انجام میدهند چون واژهای را که به آن نیاز دارند در همان زبان پیدا نمیکنند. برخی افراد این اختلاط را عمداً انجام میدهند زیرا واژه یا عبارتی را که در زبان دیگر هست بیشتر میپسندند.»
کودکان آنچه را که میبینند و میشنوند تقلید میکنند، بنابراین اگر در محیطی زندگی کنند که اختلاط زبانها رایج است، نمیتوان انتظار داشت این کار را انجام ندهند.
۴. برای بزرگ کردن فرزند خود به شکل دوزبانه دیر شده است.
هیچگاه برای آشنا کردن فرزندتان با زبان دوم دیر (یا زود) نیست.
طبق نظر پیرسون «در مقایسه با بزرگسالان، یادگیری زبان دوم برای کودکان زیر ۱۰ سال آسان و برای کودکان زیر ۵ سال از آن هم آسانتر است.»
به گفتۀ متخصصان بهترین زمان برای دوزبانه بار آوردن کودکان بین تولد تا ۳ سالگی است –یعنی درست وقتی که کودک زبان اول را میآموزد و ذهنش نسبت به زبانها باز و انعطافپذیر است.
پس از این دوره بهترین زمان بین ۴ تا ۷ سالگی است زیرا کودک میتواند هچنان اطلاعات مربوط به زبانهای مختلف را از مسیرهای متفاوتی پردازش کند. به بیان دیگر، کودکان برای زبان دوم سیستمی موازی زبان اول راه میاندازند و هر دو زبان را به صورت مادری فرامیگیرند.
اگر کودک شما بیشتر از ۷ سال دارد و به این فکر افتادهاید که او را دوزبانه بزرگ کنید، هنوز دیر نشده است. سومین دورۀ مناسب برای یادگیری زبان دوم بین ۸ سالگی تا بلوغ است. مطالعات نشان میدهد بعد از بلوغ زبانهای تازه در ناحیۀ مجزایی از مغز ذخیره میشوند و کودکان باید برای دسترسی به آنها این زبانها را ترجمه کنند یا از مسیر زبان مادری خود عبور نمایند.
به گفتۀ پیرسون «اغلب میشنویم که برای کودکان خردسال «پنجرهای به سوی فرصتها» برای یادگیری زبانهای جدید وجود دارد که برای کودکان بزرگتر میسر نیست. درست است که هرچه سن کودک کمتر باشد یادگیری زبان آسانتر خواهد بود، اما افراد میتوانند زبان دوم را حتی بعد از بسته شدن پنجره هم بیاموزند.»
۵. کودکان مثل اسفنج هستند و بدون هیچ تلاشی و بلافاصله میتوانند دوزبانه شوند.
هرچه سن کودک کمتر باشد برایش آسانتر است که زبان جدید را بیاموزد، اما معنایش این نیست که زبان در کودک حلول میکند. غیرمنطقی است اگر انتظار داشته باشیم کودک با تماشای قسمتهای زیادی از سریال دورای کاوشگر در تلویزیون خودبخود زبان اسپانیولی را بیاموزد.
یادگیری زبان نباید تبدیل به وظیفه یا کاری پرمشقت شود. اما معرفی زبان دوم به کودک مستلزم نوعی ساختار و مهمتر از آن ثبات و پایداری است، خواه به شکل مکالمات هرروزه یا آموزش رسمی باشد. هدف این است که کودکان را به شیوههایی معنیدار و جذاب که با زندگی واقعی ارتباط دارند با یادگیری زبان آشنا کنیم.
Raising a bilingual child: The top five myths
عنوان: باورهای نادرست درباره بزرگ کردن فرزندان دوزبانه
مرضيه گلناري- دانشجوي كارشناسي ارشد آموزش زبان انگليسي


