تشخیص دروغگویی:
یافتههای پژوهشی نشان میدهند که بیشتر مردم هر روز یک یا بیش از یک دروغ میگویند (دوپائلو و کاشی، ۱۹۹۸). بنابراین دروغگویی بخشی بسیار رایج و معمول از زندگی اجتماعی است. این واقعیت غمانگیز دو پرسش مهم را پیش میکشد: (۱) ما تا چه اندازه در تشخیص فریب و دروغ مهارت داریم؟ و (۲) چگونه میتوانیم در این تکلیف بهتر عمل کنیم. پاسخ به پرسش اول تا حدودی دلسرد کننده است. ما در تعیین اینکه آیا دیگران دروغ میگویند یا راست، اندکی بهتر از شانس توانا هستیم. با روان حامی همراه باشید.
دلایل زیادی برای ناتوانی ما در تشخیص دروغ وجود دارد: ما گرایش داریم دیگران را راستگو بدانیم، تمایل ما به ادب که باعث میشود از کشف یا گزارش کردن فریب دیگران اکراه داشته باشیم و عدم توجه ما به نشانههای غیرکلامی که ممکن است فریب را افشار کنند. تبیین دیگر این است که ما تمایل داریم فرض کنیم که اگر مردم در یک موقعیت یا زمینهای راستگو باشند، در موقعیتها و زمینههای دیگر هم راستگو خواهند بود، این فرض مانع از این میشود که ما تشخیص دهیم که آنها ممکن است در بعضی موارد دروغ بگویند.
با فرض بر اینکه هر کسی گهگاه دست به فریب میزند این پرسش که ما چگونه ممکن است بتوانیم در تشخیص دروغ بهتر عمل کنیم یک پرسش مهم است:
در ارتباط با قرینههای غیرکلامی، اطلاعات زیر بسیار سودمند است:
۱- حالتهای چهرهای زودگذر
چنین واکنشهایی پس از وقوع یک رویداد هیجان انگیز در چهره ظاهر می شوند و بازداری و نشان ندادن آنها دشوار است. در نتیجه آنها می توانند احساسات یا هیجانهای واقعی دیگران را افشا کنند. به عنوان مثال اگر از افراد دیگر بپرسید که آیا چیزی را دوست دارند به دقت چهره آنها را به هنگام پاسخ دادن تماشا کنید. یک حالت، مانند اخم کردن، و بعد خیلی سریع حالت دیگری به دنبال آن مانند تبسم کردن، می تواند نشانه مهمی باشد از اینکه دروغ بگویند – یعنی آنها عقیده یا واکنشی را ابراز می کنند که در واقع خلاف آن را باور دارند.
۲- تضاد بین کانالها
اصطلاح کانال به نوعی نشانه غیرکلامی اطلاق میشود، مانند ایما و اشاره با صورت یا حرکات بدن که هر کدام یک کانال ارتباطی محسوب میشوند. ناهمخوانی بین کانالها، از این واقعیت ناشی میشوندکه افرادی که دروغ میگوید غالباً نمی توانند همه کانالها را به صورت همزمان کنترل کنند. به عنوان مثال ممکن است آنها حالت چهره خود را به خوبی کنترل کنند، اما قادر نیستند هنگام دروغ گفتن مستقیماً در چشمان شما نگاه کنند.
۳- تماس چشمی
تلاشها برای فریب دادن اغلب بوسیله جنبههایی معینی از تماس چشمی فاش میشوند. اشخاصی که دروغ میگویند اغلب خیلی پلک میزنند و مردمک چشمشان گشادتر از کسانی میشود که راست می گویند. همچنین آنها ممکن است به صورت غیرعادی از تماس چشمی خودداری کنند و یا وقتی سعی دارند که وانمود کنند که راست می گویند، به شکلی غیرعادی تماس چشمی زیادی داشته و مستقیم در چشمان در طرف مقابل نگاه کنند.
۴- حالتهای چهرهای مبالغهآمیز
افرادی که دروغ میگویند گاهی حالتهای چهرهای مبالغهآمیزی از خود نشان میدهند. ممکن است آنها زیادتر از حد معمول لبخند بزنند یا در یک موقعیت خاص بیش از اندازه اندوه نشان دهند. یک مثال رایج: کسی به خواهشی که از او کردهاید نه میگوید و بعد حالت تأسف مبالغهآمیزی به خود میگیرد. این نشانهی خوبی است از اینکه احتمالاً دلایلی ک این شخص برای «نه» گفتن به شما ارائه کرده است درست نیستند.
علاه بر اینها، وقتی افراد دروغ میگویند بلندتر حرف میزنند. به همین ترتیب غلب خیلی طول میکشد تا شروع کنند که به سوالی پاسخ دهند یا رویدادهایی را توضیح بدهند. افراد ممکن است هنگام دروغ گفتن واژههایی متفاوت از هنگام راست گفتن را به کار ببرند. مثلا ممکن است کلمات من یا مرا را کمتر به کار ببرند. آنها ممکن است احساس گناه کنند و و بنابراین کلماتی را که بیشتر منعکس کننده هیجانهای منفی است به کار ببرند. در یک پژوهش معلوم شد که اظهارات دروغ پیچیدگی کمتری دارند، کمتر به خود ربط دارند و بیشتر منفی هستند.
در مجموع از طریق توجه دقیق به نشانه های غیرکلامی و وجوه مختلف واژههایی که مردم به کار میگیرند ما اغلب می توانیم بگوییم که چه وقت آنها دروغ میگویند.
عنوان: تشخیص دروغگویی: واقعیت یا افسانه؟
منبع:
روانشناسی اجتماعی، نوشته باورن و همکاران، ترجمه دکتر یوسف کریمی.


