طرحواره نقص و شرم
طرحواره حاوی اطلاعات مهمی است که ما از طریق تجربههایی که در طول زندگی به خصوص تجربههای دوران کودکی خو آموختهایم. بنابراین طرحواره تعیینکنندهی نوع نگاه به خویشتن، دیگران و دنیاست، زیرا آنها اطلاعات عمیق شخصیتی ما هستند. یکی از این طرحوارهها، طرحوارهی نقص و شرم است.
وقتی کسی طرحوارهی نقص و شرم داشته باشد بر این باور است که دوستداشتنی و ارزشمند نیست. او فکر میکند ویژگیهایی دارد که دیگران اگر آنها را بدانند طردش میکنند. او معقتد است که آدم بدی است، و چیزی در درونش غلط است. معقتد است نقصی در درون او وجود دارد که باعث میشود دوست داشتنی نباشد. به خاطر این نقص درونی احساس میکند که کسی او را دوست ندارد. به خاطر داشتن این نقص درونی، احساس شرم میکند.
او برای محافظت از خودش در برابر احساس شرم و همچنین جلوگیری از طرد شدن توسط دیگران، زیاد از خودش حرف نمیزند تا مبادا آن نقص درونی کشف شود. همیشه سعی میکند خودش را از بقیه پنهان کند. اگر نقص درونیاش بر ملا شود احساس شرمساری زیادی به او دست میدهد.
او خودش را ذاتاً آدم مشکلداری میبیند و خودش را بیارزش میداند از این رو معتقد است که دیگران او را دوست ندارند و حتی معقتد است که لیاقت عشق دیگران را ندارد.
معتقد است که چون آدم بدی بوده است والدینش دوستش نداشتهاند.
شخصیت واقعیاش را پنهان میکند زیرا بر این باور است که شخصیت واقعیاش غیرقابل پذیرش است. بنابراین سعی میکند شخصیت کاذبی را به دیگران نشان دهد.
او نسبت به سرزنش و مقایسه شدن بسیار حساس است و به انتقاد هم حساسیت زیادی نشان میدهد.
هر کسی که این طرحواره را داشته باشد برای مقابله با آن از روشهای مختلفی استفاده میکند: یک نفر ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و به ظاهر ناامن است. یک نفر دیگر ممکن است ظاهری طبیعی و موجه داشته باشد و یک نفر چنان رفتار کند که انگار اصلاً دچار این طرحواره نیست و ظاهری بسیار عالی، قوی و آسیبناپذیر دارد.
اکثر افرادی که این طرحواره را دارند نقابی بر چهره دارند و از بروز حس آسیبپذیری خودداری میکنند، زیرا به محض بروز آسیبپذیریها دچار خودبیزاری و شرمساری میشوند. افرادی که دچار این طرحواره شدهاند سعی میکنند خودشان را از حس شرمساری بیخبر نگه دارند. این ناآگاهی از حس شرم درونی باعث میشود که این افراد به دام مشکلات ارتباطی و افسردگی بیفتند. معمولاً افسردگی و مشکلات ارتباطی باعث میشوند که این افراد برای درمان مراجعه کنند.
دلایل و ریشههای شکلگیری طرحواره نقص و شرم
وقتی در خانوادهای بزرگ شده باشید که انتقادگر و بددهن و یا مؤاخذهکننده بودهاند. این خانوادهها معمولاً همیشه در حال انتقاد و تنبیه بودهاند.
ممکن است والدین فرزند خود را مدام ناامید و سرخورده کنند. و گاهی ممکن است که آنها را طرد کنند و از ابراز محبت خویش به آنها دریغ کنند.
ممکن است در کودکی توسط یکی از اعضای خانواده مورد بدرفتاری قرار گرفته باشید.
برخی خانوادهها اشتباهات خود را به گردن فرزندانشان میاندازند. در این صورت فرزندان مستعد داشتن طرحوارهی نقص و شرم میشوند.
برخی والدین مدام به فرزند خود گفتهاند که او عرضهی هیچ کاری را ندارد و نالایق و بی کفایت است.
فردی که طرحوارهی نقص و شرم دارد در دورهی کودکی با دیگران مقایسه شده است.
عامل اصلی در شکلگیری این تله زندگی، عیبها و نقصهای واقعی فرد نیستند، بلکه عامل اصلی را باید در احساسی دنبال کنیم که والدین و سایر اعضای خانواده در فرد ایجاد کردهاند. اگر اعضای خانواده فارغ از نقاط ضعف و قوت شما، بتوانند به شما محبت کنند برای شما ارزش قائل شوند و دوستتان بدارند امکان شکل گیری طرحواره نقص و شرم در شما خیلی اندک و نادر است.
نقش طرحواره نقص و شرم در روابط
وقتی کسی طرحوارهی نقص و شرم دارد علاقهی چندانی به دیدن یار خود ندارد.
روابط فردی که طرحوارهی نقص و شرم دارد معمولاً کوتاهمدت و شورانگیز است.
ممکن است به صورت همزمان با چند نفر در رابطه باشد.
ممکن است جذب کسانی شود که او را موردتحقیر قرار میدهند و با او بدرفتاری میکنند.
گاهی کسی که طرحواره نقص و شرم دارد به دنبال زیباترینها و بهترینها میرود. در برخی موارد ممکن است کسی را انتخاب کند که وقت کمی برای با او بودن دارد. مثلاً به صورت دائم در مسافرت است.
درمان طرحواره نقص و شرم
همانند سایر طرحوارههای ناسازگار اولیه، در طرحواره درمانی برای درمان طرحواره نقص و شرم از پروتکل استاندارد استفاده میشود. در پروتکل طرحواره درمانی، درمانگر ابتدا طرحواره نقص و شرم را باید شناسایی کند، دلایل و ریشههای شکلگیری آن را پیدا میکند و الگوهایی ناکارآمد ارتباطی مبتنی بر طرحواره نقص و شرم را کشف میکند.
برای شناسایی این طرحواره، درمانگر از مصاحبه، پرسشنامه و تصویرسازی ذهنی استفاده میکند. بعد از اینکه طرحواره نقص و شرم شناسایی شد، درمانگر شما را وارد مرحلهی تغییر میکند. در این مرحله کار را با تکنیکهای شناختی آغاز میکند.
توسط تکنیکهای شناختی کسی که طرحواره نقص و شرم دارد به این نتیجه میرسد که طرحوارهاش غلط است و دیگر کارایی ندارد. او میتواند بهفمد که دیدگاهی که در مورد خودش دارد غلط و تحریف شده است. سپس درمانگر از تکنیکهای تجربهای استفاده میکند.
تکنیکهای تجربهای برای تغییر طرحواره بسیار نیرومند هستند. تصویرسازی ذهنی ابزار قدرتمندی است که بیمار توسط آن خاطرات مرتبط با طرحواره نقص و شرم را مجسم میکند و درمانگر در خلال آن به بازوالدینی میپردازد. همچنین کمک میکند که بیمار خشم خود را نسبت به والدین سرزنشگر ابراز کند. همچنین از او خواسته میشود نامهای به والدین بنویسد.
در انتها درمانگر و بیمار با هم وارد مرحلهي الگوشکنی رفتاری میشوند. در این مرحله تمام رفتارهایی را که بیمار به خاطر داشتن طرحواره نقص و شرم انجام میدهد شناسایی میشود و سعی میشود که آنها را ترک کنند و به جای آنها از رفتارهای سالمتری استفاده کند.
بیشتر بخوانیم: