تمرینی برای عشق ورزیدن از طریق ذهن آگاهی:
ذهنآگاهی یعنی «آگاهی از تجربه حاضر همراه با پذیرش». ذهنآگاهی دیدگاهی بیقضاوت به هر آنچه رخ میدهد، است. اما قضاوت نکردن و اجازه دادن به افکار و هیجانها برای اینکه بیایند و بگذرند، همیشه کار آسانی نیست.
بسیاری از ما وقتی افکارمان را مشاهده میکنیم، متوجه میشویم حجم زیادی از آنها را افکار قضاوتی تشکیل میدهند. دائم مشغول خوب و بد کردن هر آنچه سر راهمان قرار میگیرد، هستیم. حتی خود این افکار را نیز ارزیابی و قضاوت میکنیم و میکوشیم از شرشان خلاص شویم. خودمان را برای ناتوانی در برابر گرایش به قضاوت کردن سرزنش میکنیم. بیشتر مواقع این افکار با هیجانهایی همراه میشوند که سعی میکنیم نسبت به آنها گشوده باشیم و اجازه بدهیم در بدنمان جاری شوند و بگذرند، اما تحملشان را نداریم.
پیشنهاد ذهنآگاهی برای کار روی گرایش ذهن به قضاوت کردن، تمرین عشق ورزیدن است. از بسیاری جهات، ذهنآگاهی و عشق ورزیدن مانند دو بال پرنده هستند. عشق ورزیدن جنبه «دلآگاهی» ذهنآگاهی است و خاکی است که ذهنآگاهی در آن جوانه میزند. عشق ورزیدن در مهربانانه روبه رو شدن با خودمان و تجربههایمان، در پذیرش و آشتی کردن با تجربههایمان همانطور که هستند، متجلی میشود. این تمرین با تقویت قصد درونی برای پذیرش و شفقت، نگاهی واقعبینانه به بار میآورد، نه اینکه با ایجاد احساسهای مثبت کاذب برروی احساس واقعی ما سرپوش بگذارد.
سادهترین تکنیک تمرین عشق ورزیدن ایجاد احساسهای همدلی از طریق تکرار عبارتهای دعایی است. تاثیر این کار معمولا زمانی بهتر است که تمرین را با تمرکز، مثلاً با توجه بر تنفس آغاز کنیم. همینکه ذهن کمی آرام گرفت، شروع به ایجاد پذیرش و همدلی میکنیم. گاهی این کار با تمرکز بر
خودمان بهتر انجام میشود و گاه با تمرکز بر دیگران. مهم نیست چه جملاتی به کار ببرید؛ میتوانید با هر گامی که با زمینه فرهنگی و سایق شخصی شما مطابقت دارد، تمرین کنید. برای اینکه با این تمرین ارتباط برقرار کنید، بهتر است دست کم ۱۰دقیقه برای صلح و صفا باشم، باشد که از رنج رها باشم.» با تکرار این عبارات صلح و شادمانی را برای خود طلب کنید. اگر دیدید ذهنتان در موضوع خاصی «گیر
افتاده»، میتوانید مستقیماً به آن موضوع بپردازید. برای مثال، میتوانید عبارتها را با توجه به آن موضوع تغییر دهید: «باشد که شادمان باشم، باشد که در صلح و صفا باشم…»، «باشد که بیاموزم تا رها کنم»، «باشد که هرآنچه بر من میگذرد، بپذیرم»، «باشد که شهامت رویارویی با ترسهایم را داشته باشم» یا «باشد که بخشنده باشم». مانند سایر تکنیکها، احتمالاً پس از مدتی درمییابید که ذهنتان به بیراهه میرود و لازم است بارها توجه خود را به کامتان بازگردانید (جالب آنکه ذهن میتواند این عبارات را به آرامی و حتی در بیتوجهی کامل «ادا کند»). در اینجا هم کافی است خودمان را ببخشیم و به تمرین بازگردیم.
همین که توانستید با یکی از این عبارتها ارتباط برقرار کنید و عشق و محبت را متوجه خود سازید، میتوانید به دیگران توجه کنید. برای کسانی که دوستشان دارید و وجودشان برایتان مهم است دعا کنید. این اشخاص میتوانند اعضای خانواده، دوستان، معلمها یا شخصیتهای الهامبخش باشـــند (خواه در قید حیات باشند یا نه.) چشمان خود را ببنید، آن شخص را در کنار خود تجسم کرده و حضورش را احساس کنید، سپس در دل خود آن عبارتها را تکرار کنید؛ پس از آن ارباب رجوع، همکاران و همسایهها را دعا کنید و در نهایت همین نیتهای خیر را برای جوامع بزرگ و بزرگتـــری در نظر بگیرید، تا جایی که محله، شهر، کشور و سرانجام کل جهان را دربرگیرد. حین تمرینهای عشق ورزیدن ممکن است متوجه شوید که نامهربان و بیعلاقه شدهاید. قرار نیست به خودمان فشار بیاوریم یا هیچ احساس خاصی را به زور از قلبمان بیرون بکشیم. اگر احساس خشکی و بیتفاوتی کردیم، اشکالی ندارد. این تجربه ماست. میتوانیم اجازه دهیم هر چیزی در قلبمان هست همانطور که هست، باشد. شاید به مرور زمان متوجه شویم که تجربهمان تغییر میکند و عمیقتر میشود.
مرتضی کشمیری، دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی، دانشگاه علم و فرهنگ
منبع: مجله موفقیت


