اما علائمی که در افراد مبتلا به اختلال مصرف الکل میتوانیم ببینیم چیست؟
از جمله علائم مشخصی که میتوانیم نام ببریم موارد زیر است:
۱) فردی که به مصرف الکل اعتیاد دارد، نمیتواند در حالت عادی به زندگی خود ادامه دهد. افراد معتاد به مصرف الکل عملکرد روزانه خود را در غیاب مصرف الکل از دست میدهند و قادر به کنار گذاشتن آن نیستند.
۲) در افراد الکلیسمی، دورههای فراموشی وجود دارد. یعنی فرد ممکن است در هنگام مستی کارهايی انجام دهد و پس از برگشتن به حالت عادی این کارها را به یاد نیاورد. مثلا ممکن است فرد در حالت مستی با کسی دعوا و مشاجره کند اما پس از برگشتن به حالت عادی آن اتفاقها را به یاد نیاورد.
۳) فرد معتاد به مصرف الکل ممکن است دچار کاهش بازدهی شغلی و همچنین اختلال در فعالیتهای فردی و اجتماعی شود.
۴) غیبت از کار، از دست دادن شغل و درگیریهای قانونی به علت تصادفات رانندگی و درگیری با اعضای خانواده، دوستان و .. بر اثر استفاده افراطی الکل. (حدود ۴۵% از آمریکاییان حداقل یک دوره از مشکلات مربوط به مصرف الکل مانند مستی، رانندگی به هنگام مستی و غیبت از کار و مدرسه را به دلیل افراط در مشروبات داشته اند).
۵) علائم سندرم ترک از الکل. یعنی اگه بنا به هر دلیلی فرد از مصرف الکل محروم شود، علائم ترک در او بروز خواهد کرد. یعنی فرد دچار لرزش دست، پلکها، لبها، خستگی و کسالت زیاد صبحگاهی، احساس اضطراب، افسردگی، ضعف، بیقراری و ناتوانی برای خوابیدن، افزایش ضربان قلب، فشار خون و دمای بدن خواهد شد.
۶) بالا بردن مصرف روزمره الکل به منظور رسیدن به حالت مورد نیاز اولیه که اصطلاحاً به آن پدیده تحمل میگویند. در این حالت فرد باید مصرف الکل خود را بالا و بالاتر ببرد تا همان اثر قبلی را تجربه کند.
سبب شناسی اختلال مصرف الکل
در گذشته شاید اعتقاد بر این بود که افراد با نوعی شخصیت خاص دچار سوء مصرف الکل خواهند شد. اما امروزه زیاد این عقیده مورد تایید نیست. امروزه الکلیسم را نتیجهی تاثیرات متقابل عوامل متعدد فردی و اجتماعی میدانند. از جمله عوامل فردی میتوان از وراثت و عوامل ژنتیکی، عوامل بیوشیمیایی، عوامل یادگیری و اختلالات روانی نام برد. عوامل اجتماعی را نیز میتوان به عوامل فرهنگی و مذهبی یک جامعه نسبت داد.
وراثت و ژنتیک
تحقیقات مختلف تایید کنندهی این گزاره است که به نظر میرسد ژنتیک نقش پررنگی را در اختلال مصرف الکل داشته دارد. توزیع فراوانی اعتیاد به الکل در خانوادههای الکلی به مراتب بیشتر از سایر خانوادهها است. در تحقیقی که در دانمارک صورت گرفت این نتیجه حاصل شد که گرایش به خوردن مشروب در بین پسران افراد الکلی چهار برابر بیشتر از پسران افراد غیرالکلی است. تحقیق دیگری در سوئد نیز این نتیجه را تایید کرد. این تحقیق نشان داد که در دوقلوهای یک تخمکی دو برابر دو قلوهای دوتخمکی احتمال ابتلا به سوء مصرف الکل وجود دارد. به طور کلی منسوبین درجه اول افراد الکلیک احتمال بیشتری برای ابتلا به وابستگی الکل دارند.
البته ذکر این نکته قابل توجه است که عامل وراثت را نمیتوان از عوامل خانوادگی جدا دانست. ممکن است احتمال بالای ابتلا به اختلال مصرف الکل در خانواههای الکلی، به دلیل فرآیند یادگیری از طریق مشاهده رفتار والدین و اعضای خانواده باشد.
عوامل بیوشیمایی و ناقلین عصبی
احتمالا کاهش هورمونهای بازدارنده باعث افزایش احتمال اختلالهای سوء مصرف خواهد شد. همچنین کاهش غلظت سروتونین، دوپامین و گابا به روی اختلال سوء مصرف الکل تاثیر دارد. به طور کلی نابهنجاری در مکانیسم انتقال دهندگان عصبی از عوامل اختلال الکلیسم است. هر چند برای اثبات عوامل بیوشیمیایی به عنوان علل مشروبخواری به تحقیقات بیشتری احتیاج است.
عوامل یادگیری
در مفروضههای یادگیری مرتبط با اختلال مصرف الکل، دو مفهوم را بررسی میکنیم.
۱) یادگیری مشاهدهای
۲) تقویت
فرزندان در خانوادههای الکلی با مشاهدهی مصرف الکل توسط والدین به سمت مصرف الکل سوق پیدا میکنند. آنها از طریق مشاهده مصرف الکل اعضای خانواده، مصرف الکل را یاد میگیرند و این امر باعث میشود خودشان نیز مصرفکنندهی الکل باشند. البته با این حال وجود دارند افرادی که با وجود مصرف شدید الکل توسط والدین و اعضای خانوادهشان مصرفکنندهی الکل نیستند. ظاهرا پسرها بیشتر از دخترها از طریق مشاهده رفتار خانوادهها تشویق به مصرف الکل میشوند.
افراد ممکن است بخاطر خلق پایین و یا حالت اضطراب و افسردگی به مصرف الکل مبادرت بورزند. مصرف الکل در کوتاه مدت باعث میشود این علائم از بین برود. این حالت خوشایند باعث تقویت رفتار مصرف الکل خواهد شد. بنابراین فرد احتمالا در دفعات بعد برای از بین بردن خلق پایین خود به مصرف الکل روی خواهد آورد. به طور کلی مفهوم تقویت نقش موثری در انواع مختلف اعتیاد دارد چون مواد مخدر به صورت موقت باعث اثرات مثبت در افراد مصرفکننده خواهند شد.
اختلالات روانی
برخی اختلالات روانی با اختلال مصرف الکل همبود هستند. به این معنا که این اختلالات با هم مشاهده میشوند. اما نمیتوان به طور دقیق مشخص ساخت که کدام یک به وجود آورنده علت دیگری است.
افسردگی از جمله اختلالاتی است که با اختلال مصرف الکل زیاد همراه میشود. زیرا افراد افسرده به امید بر طرف کردن خلق پایین خود به مصرف الکل متوسل میشوند.
به طوری کلی اختلال مصرف الکل با چند اختلال شخصیت، اختلالهای خلق، اسکیزوفرنیا، اختلالهای اضطرابی و نیز مصرف داروهای دیگر همبودی دارد. در سال ۲۰۱۲، ۶/۸ درصد از افراد ۱۸ تا ۲۵ سال که ملاکهای اختلال مصرف مواد را داشتند، دست کم یک اختلال روانشناختی دیگر نیز داشتند.
عوامل اجتماعی
در بعضی فرهنگها مصرف الکل هنجار محسوب میشود و تبعاً آمار شرابخواری در آن کشورها بالا است. برای مثال در آمریکا نوشیدن الکل یک امر عادی و بهنجار و قابل قبول محسوب میشود. به طوری که حدود ۹۰ درصد از ساکنین ایالات متحده آمریکا حداقل یک بار از نوشیدنیهای حاوی الکل استفاده کرده اند. عقاید مذهبی افراد یک جامعه در میزان مصرف الکل آن مردم بسیار تاثیرگذار است. در کشورهای اسلامی به دلیل حرمت استفاده از الکل به نظر میرسد، وابستگی به الکل میزان پایینتری دارد. در ایران باستان در دورهی ساسانیان شرابخواری در میان مردم رایج بود و در زمان ظهور و پذیرش اسلام ایرانیان از مصرف الکل دست برداشته و پس از حمله مغول و تیمور مجدداً به سمت الکل روی آوردند. درکشورهای مسیحی به دلیل آنکه شرابخواری جز مراسم مذهبی آنان بود رایج گردیده و مصرف الکل و شراب افزایش چشمگیری داشت؛ به طوری که فرانسویها در ستایش الکل اعتقاد داشتند که شراب آب حیات است و پس از آن در کشورهای دیگر مانند انگلستان، اتریش، هلند و دانمارک و … شرابخواری بسیار شایع شد. با وجود آنکه تورات هشدارهای مکرری دربارهی الکل به عنوان علت مستقیم رفتارهای ناپسند در برابر خداوند مانند آدمکشی، تجاوز به عنف معرفی کرده ولی در آداب روزانه یهودیان ارتودکس، مصرف الکل با مراسم فرهنگی – خانوادگی و مذهبی در آمیخته شده است. به گونهای که به الکل به عنوان بالا برنده ارزش آن مراسم نگریسته میشود. ولی کماکان مصرف الکل را کنترل و تاثیرات منفی آن را به حداقل رسانده است. به طور کلی کنترلهای رسمی و غیررسمی جوامع برای منع افراد از مصرف الکل، نتایج مغایری دارد. مثلا در کشور انگلستان و بسیاری از کشورهای دیگر قیمت الکل در میزان مصرف آن تاثیر داشته است. در این حالت افرادی که میزان کم یا زیاد مصرف الکل داشتند، با افزایش مالیات بر الکل، میزان مصرف خود را کاهش دادند.
کنترل و منع قانونی مصرف الکل در کشور فنلاند نتیجهی معکوس داشت. به صورتی که پس از قانون منع مصرف الکل در سال ۱۹۶۹، میزان مصرف و فروش الکل در رستوانها و کافهها و مغازهها افزایش یافته و ۴۷ درصد میزان مصرف الکل رشد یافت!
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که صرف منع قانونی و کنترل رسمی در موارد و مواقعی ممکن است نه تنها کمک کننده نباشد، بلکه نتیجهی عکس داشته باشد. در همین راستا پیشنهاد میشود در کنار کنترل مستقیم و رسمی مصرف الکل، برنامههایی برای کنترل غیررسمی توسط دولتها در نظر گرفته شود. کنترل غیررسمی به باورهای اخلاقی و نگرش افراد نسبت به مصرف الکل برمیگردد که با فرهنگ سازی و آموزش خطرات و مضرات الکل میتوان از مصرف افراد جامعه جلوگیری کرد. پس میتوانیم بگوییم که اهمیت کنترل غیررسمی به مراتب بالاتر از کنترل رسمی است. چون در صورتی که کنترل رسمی وجود داشته باشد اما فرهنگ سازی صورت نپذیرفته باشد باز هم افراد برای به دست آوردن الکل از راههای غیرقانونی اقدام میکنند، که این امر باعث افزایش ناهنجاری در سطح جامعه خواهد شد.
نکتهی قابل توجه و شایان ذکر این است که دلیل گرایش بسیاری از افراد به سمت مصرف الکل، به انتظارات واهی و افسانهای آنها از تاثیرات مثبت الکل (مانند :کاهش اضطراب، استرس و ...) برمیگردد نه آثار واقعی آن. مثلا در دو مطالعهی معروف، مارلات و ویلسون اعلام کردند که به شرکت کنندگان مشروب خواهند داد؛ ولی در عمل نوشیدنی غیرالکلی دادند. شرکت کنندگان بعد از مدتی اعلام کردند که تحریک جنسی و پرخاشگری آنها افزایش یافته است. هر چند از لحاظ فیزیولوژیک تغییری در آنها به وجود نیامده بود. به نظر میرسد انتظار فرد از اثر الکل در تاثیر آن نقش مهمی دارد، و وقتی فرد فکر میکند مصرف الکل برایش خوب خواهد بود، میتوانیم انتظار داشته باشیم که به مصرف آن بپردازد.
منابع:
احمدی، ساعد – رستمی، امیر مسعود. روانشناسی اعتیاد بر اساس (۱۳۹۳).DSM-5تهران. نشر علم.
مددی، عباس – نوغانی، فاطمه. درسنامه اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر. ۱۳۸۴. تهران: نشر جامعه نگر.
آذر، ماهیار – نوحی، سیما. دایره المعارف اعتیاد و مواد مخدر. ۱۳۸۹. تهران: انتشارات ارجمند.