به عنوان پدر یک دختر نه ساله، این را میدانم که هیچ چیز بیشتر از هنر ابراز خود به شیوهای خلاقانه و یا اجرای موسیقی با گروهی از همسالانش، برای دخترم لذت و وجد به همراه نمیآورد.با روان حامی همراه باشید.
متاسفانه ما بزرگسالان عموما فعالیتهای هنری را در انتهای لیست ترجیحات خود قرار میدهیم. احتمالا بیشتر ما (از جمله خودم) تلاشی برای شرکت در گروههای نوشتن خلاق و یا ورود به گروههای هنری محلی نمیکنیم. اما براساس یک پژوهش جدید بهتر است این کار را بکنیم. طبق این پژوهش، شرکت در گروه سرایندگان کُر و نوشتن خلاق، هم برای بزرگسالان سالم و هم برای کسانی که از مشکلات سلامت روان رنج میبرند، باعث بهبود تنظیم هیجانی میشود.
پژوهشگران دریافتهاند که تمامی شرکتکنندههایی که در گروه های مبتنی بر هنر مشارکت داشتهاند، هم در طول پژوهش و هم بلافاصله بعد از انجام فعالیتهای هنری، افزایش معنادار در هیجانات مثبت و کاهش معناداری در هیجانات منفی را گزارش کردهاند.
این فعالیتها همچنین برای بزرگسالانی که مبتلا به اختلالات حاد روانی مانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و اختلال سوء مصرف مواد تشخیص داده شده بودند در مقایسه با بزرگسالان سالم در گروه کنترل، منجر به تغییراتی مثبت در هیجاناتشان شد. محققان نتیجه میگیرند: در طی شرکت در فعالیتهای هنری جمعی، نشانههای چشمگیری از تاثیرات هیجانی مثبت ایجاد میشود که برای سلامت روان بسیار مفید است.
یافتهها حاکی از آنند که افراد مبتلا به اختلالات روانی حاد، در زمینه ادراک و تنظیم هیجانات خود دارای مشکلات بسیاری هستند و این موضوع باعث مختل شدن روابط اجتماعی آنها در ابعادی گسترده میگردد. این نشانهها با دارو درمانی و یا روان درمانی به طور کامل بهبود نمییابند. یافتههای این پژوهش بسیار هیجانانگیز است؛ از این جهت که: به وضوح نشان میدهد شرکت در گروههای مبتنی بر هنر به شیوهای مثبت روی هیجانات و تنظیم هیجانی این افراد اثرگذار است.
تاثیر فعالیت هنری بر روی مغز:
داشتن برنامهی منظم انجام فعالیت هنری و مشخص بودن زمان آن بر روی تقویم، چیزی بود که شرکتکنندگان در مطالعه، مشتاقانه در انتظار آن بودند و این فعالیت هنری، نقطهی کانونی روز آنها محسوب میشد. در حقیقت انجام کارهای هنری در میان جمع، مناطق مرتبط با لذت و پاداش در مغز را فعال میسازد.از منظر روانشناسی فیزیولوژیک، تحقیقات قبلی نشان دادهاند که آواز خواندن دستهجمعی با کاهش واکنش «جنگ یا گریز»، برای سیستم عصبی خودکار بسیار مفید است.
در این مطالعه گزارش شده است که شرکت در گروههای مبتنی بر هنر، حمایتهای اجتماعی را فراهم میآورد. همسو با مفاهیم نظری، منحرفکردن فرد از نشخوار فکری منفی درباره زندگی و متمرکز کردن او بر محرکهای مثبت در یک بافت اجتماعی، میتواند موجبات بهبود تنظیم هیجان در افسردگی را فراهم آورد. این یافتهها با روند «تجویز اجتماعی» که اخیرا مطرح شده است هماهنگی دارد. در این روند، یک نسخهی غیردارویی از فعالیتهای مبتنی بر اجتماع، که با سبک زندگی خاص و نیازهای شخصی فرد منطبق و متناسب است، برای او تجویز میشود.
از دیدگاه بالینی، تحقیقات اخیر نشان میدهد که مشارکت در گروه های مبتنی بر هنر می تواند رفاه و بهروزی ذهنی افراد را- متعلق به هر قشر و گروهی که باشند، در همهی حوزههای زندگی بهبود بخشد. صرفنظر از اینکه در حال حاضر مشکلات سلامت روان را تجربه میکنید یا خیر، تدارک یک زمانبندی منظم در تقویم هفتگی برای پرداختن به فعالیتهای هنری در حضور دیگران، از طریق فرآیندهای فردی و بینفردی، میتواند موجب توانایی تنظیم هرچه بیشتر هیجانات و افزایش احساسات و هیجانات مثبت شود.
نویسنده: دکتر کریستوفر برگلند
مترجم: فرانک ناطقی


