کودک شاد
شادی، اهمیت ویژهای برای همه ما انسانها دارد و اکثر والدین نیز میخواهند که فرزندانشان شاد و خوشحال باشند. اما با وجود میل و علاقه باطنی و تلاشی که افراد برای رسیدن به خشنودی میکنند، تنها یک سوم مردم آمریکا گزارش میکنند که شاد هستند.
البته چنین گزارشی با توجه به سردرگمی ما درباره شادی، چندان تعجب برانگیز نیست. چرا که اکثر اوقات مفهوم شادی را با داشتن پول و کالاهای مادی در هم میآمیزیم، یا بهطور نامتناسبی بر شادیهای کوتاهمدت بهجای انواع پایدارتری از آن، تمرکز میکنیم.
برای پرورش کودک شاد باید چه کنیم؟
ما به عنوان والدین، میتوانیم از نظریهها و تحقیقات روانشناختی، مطالب بسیاری را فراگیریم که به ما کمک میکنند به درک بهتری از نیازهای کودکانمان جهت رشد و شکوفایی هیجانی و داشتن کودک شاد برسیم. استفاده از اصول روانشناختی در تعاملات روزانه، به ما این توانایی را میدهد که به فرزندانمان کمک کنیم تا یاد بگیرند چگونه در زندگی یک کودک شاد باشند و این شادی را در خود پرورش دهند. بدون شک، نظریه انتخاب یک نقطه شروع بسیار خوب برای بهکارگیری اصول روانشناختی در تعاملات روزانه است که توسط دکتر ویلیام گلاسر مطرح شده است.
طبق نظریه گلاسر همه ما انسانها دارای نیازهایی اساسی هستیم که شامل آزادی، سرگرمی و تعلق خاطر میباشند. زمانی که این نیازها به درستی و به اندازه کافی برآورده نشوند، ما با احتمال بیشتری ناخشنود و غمگین خواهیم شد. آیا تاکنون به موقعیتهایی که ممکن است در آنها نیازهای فرزندان شما بهطور کامل برآورده نشود، توجه کردهاید؟
یک کودک نیاز دارد که بتواند مستقل از دیگران دست به انتخاب بزند، آزادانه در محیط اطراف خود حرکت کند و داشتن اراده آزاد را تمرین نماید. زمانی که کودکان بیش از اندازه توسط والدین کنترل و مدیریت میشوند و دائماً برای آنها برنامهریزی میشود؛ احساس میکنند که محروم از آزادی هستند و این احساس را به هیچ عنوان دوست ندارند. اگرچه فرزندانمان احتمالاً این احساس را در قالب کلمات بیان نمیکنند، ولی رفتارهای آنها غالباً نشاندهنده چنین احساسی خواهد بود. فکر خوبی است که به عنوان والدین، بررسی کنید فرزندان شما تا چه میزان آزاد هستند و در صورت لزوم، سعی کنید راههایی را بیابید که آزادی آنها را افزایش دهید. بله، درست است! افزایش آزادی کودکان ممکن است چالشهای جدیدی را به همراه بیاورد ولی هدف اصلی ما این است که کودکان بتوانند ریسک کنند و از اشتباهات خود بیاموزند. البته بدیهی است که هرگز نمیتوان کودکان را در شرایط آزادی مطلق و کامل قرار دهیم و همواره باید محدودیتهایی برای آنها قائل شویم (بهطور مثال نمیتوانیم به کودک نوپا اجازه دهیم که بدون نظارت فردی دیگر، آزادانه کنار استخر حرکت کند). اما بهطور کلی همه کودکان به میزانی از آزادی و حق انتخاب نیاز دارند که مستقل از کنترل و اراده والدینشان باشد.
همچنین کودکان برای شاد بودن نیاز دارند که احساس کنند به خانواده، مدرسه و جامعه خود تعلق دارند. اگرچه امروزه گوشیهای موبایل هوشمند و تکنولوژیهای دیجیتال امکان برقراری ارتباط میان افراد را فراهم کردهاند، ولی اکثر والدین بر این باور هستند که این ابزارها جایگزین ارتباط رو در رو شدهاند و منجر به انزوای افراد میشوند. پس به دنبال راههایی باشید که با فرزندان خود بدون حضور وسایل الکترونیکی و صفحههای نمایش، ارتباط مستقیم برقرار کنید (این فرصت را برای برقراری ارتباط بین کودکانتان و سایر افراد نیز فراهم نمایید). درواقع شما با در نظر گرفتن سن فرزندتان میتوانید از فعالیتهای مختلفی مانند بازیهای رومیزی (مثل شطرنج، مار و پله، منچ و سایر بازیهای فکری)، بولینگ و حتی سفرهای کوتاه طبیعتگردی و چادر زدن در طبیعت، برای برقراری تعامل مثبت با آنها استفاده کنید. بسیاری از کودکان هنگامی که مشغول به انجام چنین فعالیتهای غنی و با کیفیتی میشوند، استفاده از موبایل، تبلت، تلویزیون و سایر وسایل الکترونیکی را فراموش میکنند.
علاوه بر این، باید بدانیم که بزرگسالان و کودکان درک متفاوتی از مفهوم زمان دارند و این نکته بسیار مهمی است که والدین دریابند توجه کودکان متمرکز بر شادیهای آنی و فوری است، در حالی که آنها به عنوان افراد بزرگسال به آینده شاد فرزند خود توجه بیشتری نشان میدهند. به عنوان مثال، والدین کوین از او میخواهند که تکالیف مدرسهاش را انجام دهد (چرا که آنها معتقدند در چنین شرایطی، فرزندشان با احتمال بیشتری در مدرسه و کار خود در آینده موفق خواهد شد) ولی کوین میخواهد با دوستانش به دوچرخه سواری برود. در این مثال، کوین صرفاً به چیزی فکر میکند که او را در حال حاضر خوشحال میکند ولی تمرکز والدین او بر چیزی است که منجر به شادی او در آینده خواهد شد. به طور قطع هر دو موقعیت برای زندگی فرزندانمان مهم هستند ولی معمولاً بزرگسالان ارزشی برای خوشحالی در زمان حال قائل نمیشوند. جالب است که توجه کنیم در اکثر موقعیتها میتوانیم به هر دو هدف دست یابیم (در مثال حاضر کوین میتواند با دوستانش به دوچرخه سواری برود و پس از آن تکالیف مدرسهاش را انجام دهد.). بدون شک، والدین و کودکان زمانی که با همکاری یکدیگر این مسائل را حل نمایند، همواره شاد و خوشحال خواهند بود.
منبع:


