کودکآزاری عامل خطری برای بیماریهای روانی:
آیا بدرفتاری در دوران کودکی میتواند عاملی برای بیماری روانی در مراحل بعدی زندگی باشد؟
نتایج پژوهشهای جدید نشان میدهد که تاریخچهی بدرفتاری در دوران کودکی عامل خطری برای مبتلا شدن به مشکلات روانشناختی در دوران بزرگسالی است. با روان حامی همراه باشید تا یکی از جدیدترین پژوهشهای انجام شده دربارهی کودکآزاری و رابطهی آن با بیماریهای روانی را بررسی کنیم.
دکتر کیت اسکات (Kate Scott) از دپارتمان پزشکی روانشناسی دانشگاه Otago-Wellington کشور نیوزلند و همکارانش، بزرگسالان دارای مشکلات سلامت روان را مطالعه کردند. آنها دریافتند کسانی که سابقهی بدرفتاری در دوران کودکی داشتند در مقایسه با کسانی که هیچ تاریخچهای از کودکآزاری نداشتند و یا آنهایی که کودک آزاری را به یاد میآوردند ولی هیچ شواهدی از آن نداشتند در معرض خطر بیشتری برای مشکلات روانشناختی در زندگی بزرگسالی خود هستند. اسکات افزود: که بدرفتاری، نه فقط خاطرهی آن، با آسیبشناسی روانی متعاقب آن همراه است.
بسیاری از مشکلات خانوادگی در دوران کودکی مانند آزار جسمی یا جنسی، غفلت، خشونت خانوادگی، ضربههای روانی (تروما)، بیماری روانی والدین، مجرمیت و یا سوءمصرف مواد باعث ایجاد مشکلات روانشناختی در بزرگسالی میشود.
با وجود اینکه روشن است که بدرفتاری دوران کودکی با شکلگیری مشکلات سلامت روانی در بزرگسالی ارتباط دارد، در گذشته بسیاری از تحقیقات وابسته به یادآوری خاطرات بدرفتاری بزرگسالان دربارهی بدرفتاری بوده است. این گزارشهای گذشتهنگر دارای مشکلاتی هستند زیرا یادآوری اطلاعات، کافی و کامل نیست و تحت تأثیر خلق در کنار عوامل دیگر قرار میگیرد که باعث ایجاد سوگیری میشود.
اسکات و همکارانش مدارک مربوط به ۲۱۴۴ نفر را در پژوهش زمینهیابی سلامت روان نیوزلند بررسی کردند. این پژوهش یک پژوهش ملی بود که روی تمام اعضای ۱۶ سال به بالای خانوادهها با هدف بررسی میزان شیوع بیماریهای روانی صورت گرفت.
دادههای به دست آمده دربارهی اختلالهای روانی بر اساس مصاحبه، زمینهیابی و کدهای تشخیصی بود. علاوه براین زمینهیابیهای انجام شده یادآوری خاطرات بدرفتاری را نیز در بر میگرفت.
بسیاری از مشکلات خانوادگی در دوران کودکی مانند آزار جسمی یا جنسی، غفلت، خشونت خانوادگی، ضربههای روانی (تروما)، بیماری روانی والدین، مجرمیت و یا سوءمصرف مواد باعث ایجاد مشکلات روانشناختی در بزرگسالی میشود.
اسکات همچنین از پایگاه اطلاعات حمایت ملی کودکان اطلاعاتی را دریافت کرد که ۲۲۱ نفر از ۲۱۴۴ نفر شرکتکننده اطلاعاتی را مرتبط با کودک آزاری ثبت کرده بودند. پژوهشگران درصد بزرگسالانی که کودک آزاری را به یاد میآوردند و کسانی که در گذشته اطلاعاتی مبنی بر کودک آزاری را در پایگاه اطلاعاتی حمایت ملی کودکان ثبت کرده بودند با کسانی که سابقهی کودک آزاری نداشتند مقایسه کردند.
آنها به این نتیجه رسیدند که حتی پس از کنترل آماری برای عوامل جمعیتشناختی و عوامل اقتصادی اجتماعی، تاریخچهی کودکآزاری احتمال ایجاد اختلال روانی را به صورت معناداری افزایش داده است.
زمانی که تنها افرادی با شواهد رسمی ثبت شدهی کودکآزاری در پایگاه اطلاعاتی حمایت ملی کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاند، رابطهی اختلال روانی با تاریخچهی کودک آزاری پررنگتر بود.
کودک آزاری احتمال اختلالاتی همچون اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، با احتمال ۵.۱۲ درصد، اختلال اضطرابی با احتمال ۲.۴۲ درصد، اختلال خلقی با احتمال ۱.۸۶ درصد و سوءمصرف مواد با احتمال ۱.۷۱ درصد را افزایش میدهد.
پژوهش اسکات اهمیت بسیاری دارد زیرا که ارتباط بین ضربههای روانی در دوران کودکی و مشکلات سلامت روانی بزرگسالان با دادههای عینی حاصل از این تحقیق را تقویت کرده است.
دکتر اسکات به اخبار پزشکی Medscape گفت: «اکثر متخصصان بالینی به روشنی از تأثیرات کودکآزاری آگاه هستند، اما پیام اصلی برای جامعهی پژوهش و سازمانهایی که مسئولیت رفاه کودکان را بر عهده دارند این است که آنها مداخلاتی برای مقابله با تأثیرات محیطهای نامطلوب بر سلامت روان را به منظور پیشگیری از اختلالات روانی انجام دهند.
مترجم: آیسان بقایی رودسری


