یادگیری درست و نادرست در کودکان چگونه است؟
چگونه ممکن است که کودکان بدون اینکه نتیجه کار نادرست خود را ببینند؛ قادر شوند درست را از نادرست تشخیص دهند؟ در این مقاله قصد داریم توانایی کودکان در یادگیری درست و نادرست را توضیح دهیم، با روان حامی همراه باشید.
تعداد زیادی از مطالعات نشان میدهند که تنبیه صرفاً باعث میشود کودکان یاد بگیرند چگونه کارهای نادرست را دور از چشم دیگران انجام دهند تا مجازات نشوند. در نتیجه، جالب است به این موضوع فکر کنیم که کودکانمان چگونه قادر به یادگیری درست و نادرست خواهند شد!
بهطورکلی، کودکان تمایل دارند که کنترل و مسئولیت اعمالشان بر عهده خودشان باشد، درعینحال که به کمک و عشق بیقیدوشرط ما بهعنوان والدین وابسته هستند و اطمینان دارند که همواره به منافع آنها و هر آنچه برایشان بهترین است توجه میکنیم. فرزندانمان احتمالاً به هر آنچه میگوییم گوش فرا نمیدهند ولی بهطورقطع اعمال ما را دقیقاً تکرار خواهند کرد. لذا میتوان چنین نتیجهگیری نمود که کودکانمان اکثر رفتارهایی که ما بهعنوان الگوی آنها انجام میدهیم، یاد میگیرند.
به همین دلیل است که بر خلاف آنچه شما آگاهانه و با حساسیت به فرزندانتان آموزش میدهید، آنها همواره آنچه را که بهطور عملی در زندگی کردن کنار شما تجربه میکنند، بهخوبی فرامیگیرند:
- زمانی که بدون عصبانیت و با روی خوش به فرزندمان کمک میکنیم لیوان شیری که روی زمین ریخته است تمیز کند؛ یاد میگیرد که با موقعیت وحشتناک یا اضطراری مواجه نشده، در نتیجه نیازی به گریه یا پیدا کردن مقصر نخواهد داشت و قادر میشود که بهسادگی مشکل را حل نماید.
- سعی کنیم زمانی که به درخواستهای فرزندانمان “نه” میگوییم، خودمان را جای آنها بگذاریم و درکشان کنیم. در چنین حالتی، آنها به این حقیقت ارزشمند میرسند که والدینی دارند که همواره درکشان خواهند کرد، حتی اگر به هر آنچه میخواهند در لحظه دست نیابند.
- زمانی که همواره پذیرای فرزندانمان باشیم و به آنها گوش فرا دهیم، یاد میگیرند که اگرچه ممکن است زندگی در دورههایی دشوار شود، ولی آنها قادر خواهند بود که اوضاع را بهبود بخشند و راههای بهتری برای حل مشکلات بیابند.
- هنگامی که از بودن در کنار کودکانمان با تمام وجود لذت میبریم، میآموزند که موجودات با ارزشی هستند.
- هنگامی که اشتباهات آنها را میبخشیم، یاد خواهند گرفت که اگرچه هیچ انسانی کامل نیست ولی آنها همانگونه که هستند، بهاندازه کافی خوب و خواستنی میباشند.
- زمانی که از آنها عذرخواهی میکنیم و درصدد جبران کار اشتباه خود برمیآییم، آنها یاد خواهند گرفت که در مواقع لزوم، به اصلاح اشتباهات خود بپردازند.
- هنگامی که ما سعی کنیم از دریچه دید فرزندانمان به مسائل نگاه کنیم، آنها نیز تلاش میکنند که به نظر و نگرش ما توجه نمایند و بههیچعنوان نمیخواهند ما را ناخشنود و ناامید کنند.
- زمانی که در رویارویی با غمهای فرزندانمان با آنها همدردی میکنیم، به آنها میآموزیم که چگونه با احساساتشان مواجه شوند و آنها را مدیریت نمایند.
در مقابل،
- هنگامی که بر فرزندانمان فریاد سر میدهیم، آنها نیز یاد میگیرند که بهانهگیری و بدخلقیهایشان طبیعی است و متقابلاً بر ما فریاد خواهند کشید.
- زمانی که کودکانمان را تنبیه میکنیم، آنها چنین نتیجهگیری خواهند نمود که افراد با قدرت بیشتر میتوانند از تنبیه افراد ضعیفتر برای حل مشکلاتشان استفاده کنند.
- زمانی که به رانندهای در ماشین دیگر ناسزا میگوییم، علاوه بر اینکه فرزندانمان کلمات ناشایست را یاد میگیرند، رفتار ضداجتماعی و بیاحترامی به دیگران را نیز از ما میآموزند.
- وقتی هنگام صحبت با تلفن، در حضور فرزندمان، بهراحتی بهطرف مقابل دروغ میگوییم، او نیز بهطورقطع یاد خواهد گرفت که دروغ گفتن امری طبیعی است.
- هنگامی که برای رایگان وارد شدن آنها به شهربازی، سنشان را دروغ میگوییم، یاد میگیرند که تقلب نیز امری طبیعی است.
- وقتی که با سرعتی بیشازحد مجاز رانندگی میکنیم، در مییابند که قانونشکنی تا زمانی که دستگیر نشویم، مانعی ندارد.
- زمانی که به فرزندمان قول میدهیم که با او بازی خواهیم کرد و بدون هیچ توضیحی به قولمان عمل نمیکنیم، یاد میگیرد که شکستن عهد و پیمان امری طبیعی است.
- هنگامی که احساسات فرزندانمان که علت و پایه رفتارهایشان است را نادیده میگیریم، یاد میگیرند که هیچکس به آنها برای مواجهشدن با احساسات دردناکشان که تحتفشار آنها رفتار نادرستی داشتهاند؛ کمک نخواهد کرد.
- هنگامی که به نشانه تحقیر به بدن فرزندمان ضربهای میزنیم، یاد میگیرد که افرادی که به لحاظ جسمی درشتتر هستند اجازه دارند افراد کوچکتر را کتک بزنند.
- زمانی که فرزندانمان را تنبیه میکنیم، به آنها یاد میدهیم موجودات بدی هستند. چراکه اشتباه میکنند، احساسات بدی دارند که منجر به رفتارهای نادرستشان میشود، همچنین از اینکه تنبیهشان کردهایم عصبانی هستند و میدانند که قادر نخواهند بود اشتباهات خود را تکرار نکنند.
این حقیقت مهم را باید بپذیریم که فرزندانمان رفتارهای درست را از طریق تنبیه یاد نخواهند گرفت. همانطور که نمیتوانیم تفاوت رنگ قرمز و آبی را به آنها از طریق تنبیه کردنشان آموزش دهیم. کودکان تنها زمانی یاد میگیرند قرمز دقیقاً چه رنگی است که آن را ببینند. همچنین زمانی که به آنها مهربانی، مسئولیتپذیری، سخاوت، صداقت، شفقت و هر آنچه را که میخواهیم یاد بگیرند، بهصورت عملی نشان دهیم؛ میتوانیم انتظار داشته باشیم که این رفتارها را در آنها نیز مشاهده کنیم.
هنگامی که کودکان احساس صمیمیت و نزدیکی نسبت به والدینشان داشته باشند، مشتاقانه از آنها الگوبرداری خواهند کرد چراکه مخالفت با آنها به معنی مخالفت با مهمترین افراد زندگیشان میباشد. به همین دلیل است که این ارتباط عاطفی مثبت بین والدین و فرزندان، ۹۰ درصد مسیر فرزندپروری را شامل میشود و تا زمانی که کودک این ارتباط و صمیمیت را احساس نکند، با ما همراه نخواهد شد و پذیرای این مسیر نخواهد بود.
لازم به ذکر است که قشر پیشپیشانی مغز انسان که مسئول کنترل احساسات شدیدی است که منجر به بروز رفتارهای فرد میشود؛ تا سن ۲۵ سالگی در حال رشد است. در نتیجه بدیهی است که کودک شما قادر نخواهد بود همواره درست تصمیم بگیرد. اما اگر شما در مسیر فرزندپروری بهجای تنبیه از راهنماییهای محبتآمیز استفاده کنید، حداقل فرزندتان با احتمال بیشتری مشتاق خواهد بود که درست انتخاب کند.
آیا خود شما بهعنوان والدین مجبورید که انسانهای کامل و بدون نقصی باشید؟ البته که نه! پس نمیتوانید از فرزندانتان نیز انتظار داشته باشید که هیچ اشتباهی نکنند و کامل باشند.
الگودهی خود بخشایشگری و جبران اشتباهات، یکی از مهمترین قسمتهای تربیت فرزندان است که قادر شوند اختلافهای کوچک اجتنابناپذیری که در روابط انسانی (حتی با نزدیکترین افراد زندگی) به وجود میآید را حل نمایند. پس این دو رفتار نیز به شما در جهت برقراری ارتباط مثبت با فرزندتان، کمک فراوانی خواهد کرد.
اما سؤال دیگر این است که اگر فرزندتان تفاوت درست و نادرست را میداند، ولی همچنان کار نادرست را انتخاب میکند؛ چه باید کرد؟ در مطلب بعدی به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
یادگیری درست و نادرست در کودکان
منبع:
https://www.psychologytoday.com