نخستین تلاشها برای آموختن زبان به شمپانزهها به این منظور انجام شده بود که معلوم شود آیا آنها میتوانند چیزی را به صورت صویت بیان کنند که بتوان آن را شبیه به کلمات به کار رفته به وسیله انسان دانست. در سال ۱۹۳۳ یک زوج روانشناس به نام خانم و اقای کلاگ کوشیدند تا به شمپانزه مادهای به نام گوآ با نگهداری او در خانه خود و تلاش برای برقراری ارتباط با او، زبان بیاموزند. با روان حامی همراه باشید.
گوآ وارد خانواده میشود
گو آ هفت ماه و نیمه بود و خانواده کلاگ او را به همراه پسر خود «دونالد» که نه ماه و نیم داشت پرورش دادند. کوشش آنها این بود که با گوآ و دونالد دقیقا به یک شکل رفتار شود، مثلا، به هر دو با قاشق غذا میدادند، هر دو را در هنگام غذا دادن در صندلی کودکان مینشاندند، با هر دو به یک شکل صحبت میکردند و تعامل برقرار میکردند. این رفتارها به مدت نه ماه ادامه یافت و کلاگها سعی کردند تا طی این مدت با گو آ درست مانند بچه انسان رفتار کنند.
نکته قابل ذکر این بود که کلاگها سعی نکردند عمدا به گو آ زبان بیاموزند، بلکه او را مانند فرزند خود دونالد در معرض زبان قرار دادند، یعنی، او را در همان شرایطی قرار دادند که هر کودک انسانی در خانواده برای یادگیری زبان مادری در آن قرار میگیرد.
البته گو آ طی این مدت توانست از نظر فهم زبان پیشرفت قابل توجهی کند، به گونهای که در پنج ماه اول بر دونالد پیشی گرفت طوری که وقتی پس از نه ماه، یعنی، پایان دوره آموزشی مورد آزمون قرار گرفت (زمانی که ۱۷ ماهه بود) میتوانست معنی تقریبا هفتاد جمله را بفهمد.اما نمیتوانست حتا یک کلمه از آن چه را میفهمید بر زبان بیاورد.
بنابراین، مربیان گو آ اعلام کردند که شمپانزه حداقل در تعامل با انسان (به صورتی که نوزاد انسان در تعامل با بزرگترها و دیگران قرار میگیرد) قادر به آموختن زبان گفتاری نیست؛ یعنی، اگر چه گوآ توانست اصواتی را تولید کند، اما این اصوات بیشتر اصوات نوع ویژه شمپانزه بود تا اصوات انسانی. بنابراین، نتیجهگیری آنها این بود که شمپانزهها قادر به آموختن زبان به معنایی که در زبان انسان مورد نظر است، نیستند.
منتقدان بر پروژه گو آ انتقاداتی وارد کردند
- گو آ از آغاز تولد با مربیان خود در تعامل قرار داده نشده بود، و چه بسا همان هفت ماه و نیم اولیه را که با شمپانزهها و در محیطی حیوانی گذرانده بود، به عنوان یک دوره حساس در نقش زدن الگوهای ارتباطی نوع ویژه در وی نقش اساسی داشته است. در حالی که اگر گو آ هم مانند دونالد از آغاز تولد در معرض زبان قرار میگرفت، با توجه به این که شمپانزهها از نظر مراحل رشد، سریعتر از انسان پیش میروند، چه بسا آموزشهای اولیه آن هفت ماه و نیم میتوانست تاثیر قابل توجهی بر او داشته باشد.
- گو آ را عمدا مورد آموزش زبان قرار ندادند، بلکه صرفا با تعامل و رفتار با او به صورت یک عضو خانواده منتظر ماندند تا ببینند آیا این تعامل میتواند الگوهای زبان گفتاری را به گوآ عرضه کرده و او را به موجودی دارای گفتار تبدیل کند یا نه. در حالی که اگر تلاش عمدی برای زبان آموزی به او کرده بودند چه بسا گو آ میتوانست در زبان آموزی پیشرفت بهتری داشته باشد.
- گو آ فقط نه ماه در معرض زبان قرار داده شده بود و چه بسا این مدت برای شکوفا شدن استعداد زبان آموزی حیوان کافی نبوده است و اگر گوآ را به مدتی طولانیتر آموزش میدادند، احتمال داشت که او بتواند در یادگیری زبان توفیق یابد.
محمدامین موفق – HotsonHor M.A.M
منبع: کتاب روانشناسی اجتماعی دکتر یوسف کریمی.


