۱۰ جملهای که نباید به کسی که قصد خودکشی دارد بگویید.
“می خوام خودم رو بکشم”
شنیدن چهار کلمه بالا یک شوک بزرگ است، یک اظهار عقیده وحشتناک از یک دوست یا یکی از اعضای خانواده که نمیخواهید از دستش بدهید. این فکر به ذهن شما میرسد که او چرا میخواهد بمیرد؟
هر چند که این کلمات برای شما ناخوشایند هستند امّا کسی که دوستش دارید به شما هدیهای بخشیده است. او با گفتن اینکه میخواهد بمیرد به شما این فرصت را داده است که به او کمک کنید.
جوابی که شما به او میدهید بسیار مهم است. جملات شما میتواند موجب شود که دوستتان اجازه کمک بیشتری به شما بدهد یا اینکه کاملاً راه کمک کردن را ببندد.
در زیر ۱۰ پاسخی هستند که میتوانند آسیبزا باشند. آگاه باشید که در کل این جملات منتقل کننده قضاوت هستند و موجب ایجاد حس بیگانگی در دوستتان میشوند. امّا ممکن است بسته به شرایط، بعضی افراد واکنش مثبتی به برخی از این پاسخها داشته باشند.
۱- “چطور به خودکشی فکر میکنی؟ زندگیت آنقدرها هم بد نیست.” شاید از بیرون زندگی کسی که قصد خودکشی دارد “آنقدر بد” نباشد. درد در لایه های زیرین نهفته است. این گونه جملات احساس عدم اعتقاد و قضاوت را منتقل میکنند نه درک شدن، در حالیکه احساس فهمیده شدن و درک شدن توسط دیگران می تواند کمک بزرگی به کسی باشد که قصد خودکشی دارد.
۲- “نمیدونی که اگر خودت رو بکشی من چقدر ناراحت میشم؟ چطور میتونی به این فکر کنی که اینطور به من صدمه بزنی؟” کسی که دوستش دارید در حال حاضر احساس ترسناکی دارد. اضافه کردن احساس گناه کمکی به اینکه دوستتان احساس آرامش، راحتی یا درک شدن داشته باشد نمیکند.
۳- “خودکشی خودخواهی است.” این جمله احساس گناه بیشتری القا میکند. در اینجا دو نکته مهم هستند. اول، بیشتر کسانی که به طور جدی به خودکشی فکر میکنند، واقعاً فکر میکنند زنده بودنشان باری بر روی دوش خانواده آنهاست. بنابراین در ذهن پریشان و شاید حتی ناسالم آنها، با برداشتن این بار از روی دوش کسانی که دوستشان دارند به انها کمک میکنند. دوم، اینکه اول به فکر فرار خود از عذاب باشیم یک واکنش طبیعی به درد مشقت بار نیست.
۴- “خودکشی کار بزدلانه ای است.” این جمله باعث احساس شرم میشود. این جمله واقعاً بیمعنی است. بیشتر افراد از مرگ میترسند. هر چند من شک دارم خودکشی را شجاعت بدانم امّا غلبه بر ترس از مرگ نیز به نظرم بزدلی نمیرسد.
۵- “منظورت واقعاً این نیست. واقعاً نمیخوای بمیری.” این جمله اغلب از روی اضطراب و ترس گفته میشود، امّا پیام آن جدی نگرفتن فرد است. فرض کنید واقعاً منظور او این است که قصد مردن دارد. جدی نگرفتن کسی که واقعاً قصد مردن دارد ضرر بیشتری دارد تا جدی گرفتن کسی که قصد خودکشی ندارد، پس چرا همه موارد را جدی نگیریم؟
۶- ” چیزهای زیادی برای زندگی کردن داری.” ممکن است اینگونه جمله ها در بعضی شرایط یک یادآوری تسکیندهنده از فراوانی و امیدواری باشند. امّا برای بسیاری از افرادی که به خودکشی فکر میکنند و اصلاً فکر نمیکنند که چیزهای زیادی برای زندگی کردن دارند، این نوع یادآوریها میتوانند یک احساس عمیق از درک نشدن را منتقل کنند.
۷- “اوضاع میتونه بدتر باشه.” بله اوضاع میتواند بدتر باشد، امّا دانستن آن موحب احساس خوشحالی و امیدواری نمیشود. من این را با وضعیت دو نفر مقایسه میکنم که یکی چاقو به قفسه سینه او برخورد کرده و دیگری به پایش. اینکه چاقو خوردن از ناحیه قفسه سینه خیلی بدتر است باعث نمیشود درد کسی که از ناحیه پا چاقو خورده است برطرف شود. بنابراین حتی اگر کسانی که به خودکشی فکر میکنند چیزهای خوب زیادی در انتظارشان باشد، حتی اگر زندگیشان بتواند خیلی بدتر از وضعیت حال حاضر آنها باشد، بازهم موقعیت ظاهراً غیرقابل تحملی را تجربه میکنند که باعث میشود بخواهند بمیرند.
۸- “بقیه مردم مشکلات بدتر از تو دارند امّا نمیخوان بمیرند.” درست است و ممکن است کسی که دوستش دارید هم این موضوع را همراه با احساس شرم بررسی کرده باشد. کسانی که میخواهند بمیرند اغلب خودشان را با دیگران مقایسه میکنند و به نظرشان چیزی کم دارند. حتی ممکن است احساس معیوب بودن و شکسته بودن داشته باشند. مقایسه کردن آنها با کسانی که به خوبی با مشکلات برخورد میکنند ممکن است تنها احساس خود سرزنشی آنها را بدتر کند.
۹- “خودکشی یک راه حل دائمی برای یک مشکل موقتی است.” من کسانی را میشناسم مخصوصاً نوجوانانی که این جمله به طور خارق العادهای برایشان کمک کننده بوده است. این جمله برای آنها با معنا و احساس است و آن را دوست دارند. امّا این جمله این مفهوم را هم میرساند که مشکلات موقتی هستند، در حالیکه مشکلات ممکن است هر چیزی باشند. یک هدف واقعبینانه برای فرد ممکن است این باشد که یاد بگیرد با مشکلات مقابله کند و برای یک زندگی با معنا برعلیه مشکلات زنده بماند. مشکل دیگر با این جمله این است که این معنا را در دل خود دارد که خودکشی یک راه حل است- بله دائمی است، و یک راه حل است. من پیشنهاد میکنم که حداقل واژه “راه حل” با “عمل”، “اقدام” یا “کار” عوض شود تا این تفکر که خودکشی مشکلات را حل میکند تقویت نکند.
۱۰- “اگه خودت رو بکشی به جهنم میافتی.” شاید کسی که دوستش دارید قبلاً به این فکر کرده باشد. شاید به جهنم اعتقاد نداشته باشد. شاید اعتقاد دارند خدایی که به او معتقدند خودکشی آنها را فراموش میکند. در هر صورت آرزوی آنها برای مردن سرجای خودش است. گفتن اینکه آنها به جهنم خواهند رفت میتواند احساس بیگانگی آنها را تشدید کند.
ممکن است تمام افکار و احساسات بالا به سمت شما بیایند. امّا این به این معنا نیست که شما به دلیل داشتن اینگونه واکنشها آدم بدی هستید.
شما یک انسان هستید. نمیتوانید افکار و احساساتی که به ذهنتان میرسند را کنترل کنید. شما تنها میتوانید آنچه در پاسخ به افکار و احساساتتان میگویید یا انجام میدهید را کنترل کنید.
وقتی کسی افکار مرتبط با خودکشی خود را با شما درمیان میگذارد، سخنان و اعمال شما میتواند به او کمک کند احساس تنهایی کمتری داشته باشد و در نتیجه امیدوار شود. سوالهای خوبی که میتوانید از خودتان بپرسید اینها هستند: ” چطور چیزی که میخواهم بگویم به این فرد کمک میکند؟ آیا میتواند آسیبزا باشد؟”
پاسخ شما میتواند ایجادکنندهی تفاوت بین احساس مورد قضاوت قرار گرفتن و تنهایی بیشتر، یا پذیرش و درک شدن باشد.
اگر قبلاً صحبت کردهاید چه؟
ترس و اضطراب ناشی از شنیدن تمایل کسی به مردن قابل درک هستند، همینطور واکنشهایی که در بالا گفته شد. امّا اگر آنچه نباید قبلاً گفته شده باشد چه؟
مجدداً به پیش دوستتان برگردید و بگویید که میدانید طور که کمککننده باشد پاسخ ندادهاید، اینکه شما از احتمال مردن آنها به خاطر خودکشی ترسیده بودید، امّا میخواهید ترس خود را کنار بگذارید و بهتر بفهمید که چرا میخواهند بمیرند؛ بنابراین میتوانید کسی باشید که حرفهای آنها گوش میدهد، کسی که در مبارزه آنها کنارشان است و متحدی هستید که به آنها کمک میکند کمتر احساس ناامیدی و تنهایی کنند.
بعد پرسیدن مهمترین سوال میتواند کمککننده باشد: “چطور میتونم کمک کنم؟”
ترجمه: شعیب قاسمی