هیجانات مسریاند و اکثر افراد البته به جز کسانی که افسرده هستند، ذاتاً مادامی که از هیجانات منفی اجتناب میورزند به دنبال هیجانات مثبت میگردند. افراد افسرده نشانههای هیجانی چهره دیگران را اشتباه میخوانند. درحالیکه دیگران در چهره یک فرد خوشحالی میبینند، آنها آن را به غم و اندوه تعبیر میکنند. در ادامه با روانحامی همراه باشید.
ما انسانها اغلب در خواندن و تعبیر جلوههای هیجانی دیگران حداقل زمانیکه پای هیجانات اصلی مثل شادی، غم و خشم به میان باشد، خیلی خوب عمل میکنیم. گویی این جلوهها بر چهره دیگران نقاشی شده است.
ما هیجانات افرادی را که با آنها تعامل داریم، تعبیر و متقابلاً، خلق خودمان را تنظیم میکنیم. در واقع، اگر هیجانات ما با دیگران منطبق نباشد نخواهیم توانست به طور مؤثری با آنها ارتباط برقرار کنیم. گریه کردن در یک مهمانی مثل خندیدن در مراسم به خاکسپاری به احتمال زیاد باعث اجتناب دیگران از شما خواهد شد.
شما باید در هر موقعیت، هیجانات متناسب با آن موقعیت را بروز دهید
حالات چهرهای هیجانها ذاتی هستند اما ما از توانایی جعل یا متوقف کردن آنها نیز برخورداریم. حتی اگر خلق شما پایین باشد، ممکن است تصمیم بگیرید در یک مهمانی حالتی شاد به خود بگیرید صرفا” برای اینکه بتوانید با دیگران تعامل کنید و از آنجا که دیگران قطعاً به حالت هیجانی مثبت شما پاسخ خواهند داد، ممکن است حال شما خود به خود بهتر شود.
همچنین، ممکن است در یک مراسم خاکسپاری لازم باشد حالتی غمگین به خود بگیرید حتی اگر احساس فقدان یا اندوه نکنید.
توانایی ذاتی ما برای خواندن حالات هیجانی چهره دیگران، زمانی که افسرده باشیم از کار میافتد. افراد افسرده همچنان میتوانند حالت شادی یا غم را در چهره دیگران تشخیص دهند اما مشکل زمانی بروز میکند که دیگران احساسات مبهمی را به نمایش گذارند. این حالت، هم میتواند زمانی رخ دهد که فرد سعی دارد هیجان واقعی خود را مخفی کند، هم زمانی که فرد مطمئن نیست در لحظه واقعا” چه احساسی دارد.
زمانی که حالات هیجانی چهره مبهم باشند، افراد تمایل دارند احساسات خود را به دیگران فرافکنی کنند. افراد شاد، حالات مبهم هیجانی فرد دیگر را شادی و افرادی که خلقشان پایین باشد حالات هیجانی مبهم دیگران را غم و ناراحتی تعبیر خواهند کرد. بدین ترتیب، ما در چرخهای خواهیم افتاد که بسته به اینکه خودمان افسرده باشیم یا نه، هم میتواند شرورانه و هم پاک و بیآلایش باشد.
گفتن اینکه چرخه شرورانه، اینکه آیا ما احساس میکنیم دیگران غمگیناند چون خودمان غمگین هستیم یا اینکه ما به خاطر غم دیگران احساس غمگینی میکنیم، دقیقا” کجا آغاز میشود کار سختی است. روانشناس انگلیسی پنتون وواک و همکارانش باور دارند که پاسخ به این پرسش را میدانند. این پژوهشگران، ادراک جلوههای هیجانی را مطالعه و برخی الگوهای جالب را یافتهاند.
اخیرا” گفته شده که افراد افسرده تمایل دارند حالات هیجانی مبهم را منفی تعبیر کنند. آنچه به خوبی شناخته شده این است که بعد از یک دوره دارو درمانی با SSRIها مثل پروزاک، بیماران افسرده بالا رفتن خلق خود را گزارش میکنند. آنها همچنین، سوگیری منفی خود را در تعبیر حالات چهرهای هیجان به تعبیری مثبتتر تغییر میدهند. به عبارت دیگر، حالات هیجانی مبهمی را که آنها پیش از درمان به عنوان “ناراحتی” تعبیر میکردند، بعد از درمان به عنوان “خوشحالی” میخوانند. اما کدام اول رخ میدهد؛ خلق بهتر شده یا دید مثبت در ادراک حالات چهره؟ یا اینکه آیا آنها با هم رخ میدهند؟
معمولاً دو هفته طول میکشد تا بیماران بعد از آغاز دریافت دزهایی از ضدافسردگیها، بهبود خلق خود را گزارش کنند. پنتون وواک و همکارانش از این وقفه زمانی برای آزمون فرضیههای خود مبنی بر اینکه دید مثبت در ادراک چهره زودتر از بالا رفتن خلق رخ میدهد، استفاده کردهاند. نتایج، فرضیه آنها را تأیید میکند. به عبارت دیگر، بیماران تغییر مثبت در تعبیر حالات چهرهای مبهم را حتی پیش از اینکه بهبود در خلق خود را گزارش کنند، تجربه میکنند. پژوهشگران یافتهاند که گاهی دید بیماران بعد از اینکه تنها یک دز از یک SSRI دریافت کردند، به دیدی مثبت در ادراک چهرهای تغییر میکند؛ درحالی که هنوز در گیر و دار افسردگی به سر میبرند.
مشکلات زیادی در ارتباط با رویکردهای مبتنی بر دارو برای درمان افسردگی وجود دارد. اول اینکه، داروها همیشه مؤثر نیستند. دکترها اغلب نیاز دارند پیش از یافتن دارویی که برای یک بیمار خاص سودمند باشد، از آزمودنیهای متعددی برای امتحان داروها استفاده کنند. دوم اینکه، حتی زمانیکه داروها مؤثر باشند اغلب عوارض منفی زیادی به همراه دارند. سرانجام اینکه، برخی افراد به راه حل دارویی برای مشکلات روانشناختی اعتراض میکنند به ویژه اگر دارای سابقه فردی یا خانوادگی سوء مصرف مواد باشند.
با توجه به این مسائل در ارتباط با دارو درمانی، پنتون وواک و همکارانش درمورد اینکه آیا میتوان همه داروها را کنار گذاشت و مستقیما” برای تغییر الگوهای ادراک چهره با بیمار کار کرد، تفکر میکردند. در طی روندی به نام “اصلاح سوگیری شناختی”، بیماران افسرده عکسهایی از چند چهره در صفحه کامپیوتر مشاهده و هر کدام را به عنوان “خوشحال” یا “ناراحت” دستهبندی میکنند. سپس، کامپیوتر به آنها بازخورد میدهد. زمانیکه بیماران چهرههای مبهم را به عنوان “ناراحت” تعبیر میکنند، برنامه به آنها نشان میدهد که دیگران این چهره را به عنوان “خوشحال” تعبیر کردهاند. بعد از تنها چهار جلسه، بیمار تغییر مثبت کاملا” واضحی را در ادراکش از حالات چهرهای نشان میدهد. مهمتر اینکه، دو هفته بعد از اتمام آموزش، این بیماران گزارش کردند که خلقشان بهتر شده است. این، گواهی است بر اینکه تغییر در شیوهای که شما به حالات چهرهای دیگران مینگرید میتواند منجر به بهتر شدن خلق شما شود.
پژوهشگران این موضوع را تأیید میکنند که اصلاح سوگیری شناختی هنوز در مرحله آزمایشی است و پیش از اینکه بتوان این تکنیک را به عموم عرضه کرد، پژوهشهای بیشتری مورد نیاز است. اگر اثبات شود که این شیوه مورد اطمینان است، میتواند به ابزار مهمی برای درمان افسردگی هم برای تقویت اثرات دارو و رواندرمانی و هم به عنوان جایگزینی برای این دو به کار رود. اصلاح سوگیری شناختی مطمئناً از هر درمان فعلی مؤثرتر خواهد بود و همچنین این پروسه را میتوان به یک اپلیکیشن تبدیل نمود تا شما بتوانید آن را در گوشی موبایل خود دانلود کنید.
قضیه رواندرمانی از طریق گوشی موبایل در آینده، همچنان مسکوت است. اما شاید یک نسخه “کمک به خود” از اصلاح سوگیری شناختی برای بیمارانی که از افسردگی رنج میبرند سودمند باشد. اگر احساس میکنید خلقتان پایین است میتوانید با “به هشیار بودن” از سوگیریهایی در تفکرتان که شما را به داخل یک چرخه شرورانه میکشانند، به خودتان کمک کنید. به جای اعتماد به شهود خود، از خود بپرسید که آیا چهرهای که در فردی دیگر میبینید واقعا” انعکاسی از خلق خودتان است یا خیر؟
زمانی که خلقتان پایین است سعی کنید لبخند بزنید حتی اگر واقعا” احساس خوشحالی ندارید. اگر این کار را انجام دهید، خواهید دید که افراد بیشتری در پاسخ به شما لبخند خواهند زد و این خود یک تقویتکننده واقعی خلق محسوب میشود.
نویسنده: دکتر دیوید لودن
مترجم: زهرا زابلیپور
۲۰ آگوست ۲۰۱۷
برای مطالعه مقالات بیشتر در زمینه رواندرمانی با روانحامی همراه باشید.


