ویلهلم وونت : زندگینامهی پدر روانشناسی
امروز ۹ اردیبهشت روز روانشناس است. امروزه روانشناسی را مطالعهی علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی تعریف میکنیم اما در زمان تأسیس علمی این رشته، روانشناسی در حال و هوای دیگری بود و متخصصان مشغول کارهای متفاوتی نسبت به امروز بودند. روانشناسی در ۱۸۷۹ تولد علمی خود را شروع کرد. شروع علمی روانشناسی با کارهای ویلهلم وونت رقم خورد و هم او بود که خود را برای اولین بار در تاریخ علم، روانشناس نامید.
ویلهلم وونت یکی از ماندگارترین چهرههای روانشناسی است و توسط بسیاری از روانشناسان پدر روانشناسی محسوب میشود. در دههی ۱۹۷۰ یادداشتهای روزانهی همسر وونت، سوفی، پیدا شدند و مطالب بسیار تازهای را دربارهی زندگی وونت آشکار ساختند. وونت همیشه نگران بد فهمیده شدن و بعد معرفی شدن بود اما به نظر میرسد که در نهایت به سرنوشت دچار شد. ادوارد تیچنر مهمترین دانشجوی او وقتی کارهای ویلهلم وونت را به انگلیسی ترجمه کرد بیان کرده بود که کارهایش دقیقاً کپی برابر اصل وونت است اما نوشتههای آلمانی وونت روایت دیگری را مطرح میکند. تیچنر به صورت دلبخواهی قسمتهایی از نوشتههای وونت را ترجمه کرده بود که با دیدگاه خودش هماهنگی داشت و این چنین بود که ویلهلم وونت دچار سرنوشت بد فهمیده شدن و بد معرفی شدن شد.
زندگینامهی ویلهلم وونت
ویلهلم وونت نخستین سالهای عمرش را در شهرهای کوچک نزدیک مانهایم آلمان گذراند. کودکی او را تنهایی و رؤیاپردازی دربارهی نویسندهی مشهور شدن رقم میزد. وونت دانشآموز درسخوانی نبود و در مدرسه نمرههای ضعیفی میگرفت.
در سالهای جوانی ویلهلم وونت تصمیم گرفت که پزشک شود و در سال ۱۸۵۵ از دانشگاه هایدلبرگ درجهی دکتری خود را دریافت کرد. در جریان پژوهشهای مربوط به فیزیولوژی مفهومی از روانشناسی به عنوان یک علم آزمایشی مستقل در ذهن ویلهلم وونت شکل گرفت. او مدتی با جونز مولر و هرمان هولمهولتز همکاری کرد. به نظر میرسد همکاری با این تن به شدت بر کارهای وونت در روانشناسی آزمایشی تأثیر گذاشته است.
ویلهلم وونت اندیشههای خود را در کتابی با عنوان خدمتهایی به نظریهی ادراک حسی که به صورت بخش بخش بین سالهای ۱۸۵۸ و ۱۸۶۲ منتشر شد ارائه کرد. او آزمایشهای اصیل خود را در آزمایشگاه ناقصی که در خانه ساخته بود انجام میداد و دیدگاههای خود را در مورد روشهای مناسب برای روانشناسی جدید ارائه میداد. اولین بار در این کتاب اصطلاح روانشناسی آزمایشی را نیز به کار برد. کتاب ویلهلم وونت همراه با کتاب عناصر پسیکو فیزیک فخنر اغلب شاخص تولد واقعی علم جدید به شمار میرود.
سال بعد ویلهلم وونت سخنرانیهای مربوط به ذهن انسانها و حیوانها را منتشر کرد. این کتاب ۳۰ سال بعد به انگلیسی ترجمه شد و تا مدتها بعد از مرگ وونت در ۱۹۲۰ بارها تجدید چاپ شد. در ۱۸۶۷ در دانشگاه هایدلبرگ به تدریس زمینهی روانشناسی فیزیولوژیک پرداخت. البته منظور از واژهی فیزیولوژیک در آلمان آن زمان مترادف با آزمایشی بود بنابراین وونت اولین مدرس روانشناسی آزمایشی یا تجربی بود. در سال ۱۸۸۱ دست به انتشار مجلهی مطالعات روانشناختی زد که در آغاز نام آن را مطالعات فلسفی گذاشته بود.
روانشناسی فرهنگی
رشتهی دیگری که ویلهلم وونت تلاش میکرد آن را پایهگذاری کند روانشناسی اجتماعی بود. از این رو یک کار ده جلدی با عنوان روانشناسی فرهنگی تهیه کرد که بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰ منتشر شد. روانشناسی فرهنگی به بررسی مراحل گوناگون تحول ذهنی انسان آن گونه که در زبان، هنرها، افسانهها، آداب و رسوم اجتماعی، حقوق و اخلاقیات جلوه پیدا میکند میپرداخت. این اثر علم جدید روانشناسی را به دو بخش آزمایشی و اجتماعی تقسیم کرد.
ویلهلم وونت باور داشت که کارکردهای ذهنی سادهتر مانند احساس بیرونی و ادراک را میتوان و باید با بررسی آزمایشگاهی مطالعه کرد، اما استدلال میکرد که برای مطالعهی فرآیندهای ذهنی عالیتر مانند یادگیری و حافظه، آزمایش علمی غیر ممکن است زیرا آنها به عادتهای زبانی و سایر جنبههای تربیت فرهنگی وابستهاند. از نظر وونت فرآیندهای عالیتر تفکر را میتوان فقط با رویکردهای غیر آزمایشی مطالعه کرد.
پدر روانشناسی مدرن: ویلهلم وونت
ویلهلم وونت از همه بیشتر به عنوان پدر روانشناسی شناخته شده است. چرا وونت؟ افراد دیگری مانند هرمان ون هولمهولتز، گوستاو فخنر، و ارنست وبر در روانشناسی عملی اولیه نقش داشتنند اما چرا آنها مفختر به پدر روانشناسی نشدهاند؟
ویلهلم وونت به این علت که اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را پایهگذاری کرد از سایرین مشهورتر شده است. این آزمایشگاه اغلب به عنوان آغاز رسمی روانشناسی به عنوان یک علم مجزا و متمایز در نظر گرفته شده است. وونت با تأسیس آزمایشگاهی که در آن از روش علمی برای مطالعهی ذهن و رفتار انسان استفاده میشد روانشناسی را از آمیختگی به فلسفه و بیولوژی جدا کرد و آن را رشتهی منحصر به فردی ساخت.
علاوه بر اینکه ویلهلم وونت روانشناسی را به یک رشتهی مجزا تبدیل کرد شاگردانی نیز داشت که خودشان روانشناسان تأثیرگذاری شدند. به عنوان مثال ادوارد تیچنر مؤسس ساختارگرایی شد، جیمز مککین کتل اولین پروفسور روانشناسی ایالات متحده شد و استانلی هال اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی در آمریکا را تأسیس کرد. از شاگردان دیگر او میتوان به چارلز اسپیرمن، چارلز جود، و هوگو مونتسربرگ اشاره کرد.
تأسیس اولین آزمایشگاه روانشناسی
ویلهلم وونت یک روانشناس آلمانی بود که اولین آزماشگاه روانشناسی را در سال ۱۸۷۹ در لایپزیک آلمان تأسیس کرد. این رویداد عموماً به عنوان آغاز رسمی روانشناسی شناخته میشود. علاوه بر این وونت اولین کسی بود که خود را روانشناس معرفی کرد. ویلهلم وونت اغلب با مکتب ساختارگرایی شناخته میشود در حالیکه این ادوارد تیچنر دانشجوی وونت بود که ساختارگرایی را شروع کرد. وونت همچنین تکنیکی را بوجود آورد که دروننگری نامیده میشد. در این تکنیک به آزمودنیها آموزش داده میشد که محتوای افکار خود را مطالعه و گزارش کنند.
ویلهلم وونت در ۱۹۸۴ کتابی با عنوان روانشناسی فیزیولوژیک به رشته تحریر در آورد که به ایجاد روش آزمایشی در پژوهشهای روانشناختی کمک کرد. بعد از اینکه وونت هیئت علمی دانشگاه لایپزیک شد یکی از دو اولین آزمایشگاههای تجربی در آن زمان را تأسیس کرد. اگرچه سومین آزمایشگاه نیز کاملاً وجود داشت زیرا ویلیام جیمز یک آزمایشگاه در هاروارد راهاندازی کرد که تمرکزش بر بیشتر بر آموزش بود تا آزمایش. جی استانلی هال اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در دانشگاه جانهاپکینز راهاندازی کرد.
ویلهلم وونت اغلب به مکتب فکری ساختارگرایی مرتبط میشود که شامل توصیف ساختارهایی است که ذهن را تشکیل میدهد. ساختارگرایی به عنوان اولین مکتب فکری روانشناسی شناخته میشود. او معتقد بود که روانشناسی مطالعهی تجربههای هشیار است و مشاهدهکنندگان آموزشدیده میتوانند به طور دقیق افکار، احساسات و هیجانهای خود را از طریق دروننگری گزارش کنند.
علاوه بر این، ویلهلم وونت یک ژورنال روانشناسی با نام مطالعات روانشناختی پایهگذاری کرد. در رنکینگ سال ۲۰۰۲ در مورد تأثیرگذارترین روانشناسان قرن نوزدهم ویلهلم وونت در جایگاه ۹۳ قرار گرفت.
متفکران دیگری که میتوان آنها را به نوعی پدر روانشناسی دانست:
تعداد دیگری از متفکران وجود دارند که میتوان آنها را به نوعی پدران روانشناسی در نظر گرفت. در ادامه برخی از آنها معرفی میشوند:
ویلیام جیمز: پدر روانشناسی آمریکا؛ کتاب او با عنوان اصول روانشناسی، روانشناسی را به یک رشته مورد علاقه در آمریکا تبدیل کرد.
زیگموند فروید: پدر روانکاوی؛ نظریهها و کارهای فروید یکی از عمدهترین مکاتب روانشناسی را پایهگذاری کرده است.
هوگو مونتسربرگ: پدر روانشناسی به کار بسته؛ او پیشگام چندین رشتهی کاربردی روانشناسی از جمله روانشناسی بالینی، روانشناسی قانونی و صنعتی و سازمانی بود.
جان بالبی: پدر نظریهی دلبستگی
کورت لوین: پدر روانشناسی اجتماعی
ادوارد ثرندایک: پدر روانشناسی تربیتی نوین
ژان پیاژه: پدر روانشناسی تحولی
اولریک نیسر: پدر روانشناسی شناختی
لایتمر ویتمر: پدر روانشناسی بالینی
گوردن آلپورت: پدر روانشناسی شخصیت