وقتی پای یک موضوع در میان باشد، همه علوم از منظر خودشان به آن نگاه میکنند. هر یک از علوم، دیدگاه متفاوتی نسبت به موضوعی خاص دارند. مثلا ممکن است روانشناسان علت خشم را به عوامل روانی نسبت دهند، زیست شناسان خشم را به علت تحریک قسمت مشخصی از مغز و یا بالا یا پایین شدن هورمونی خاص بدانند و جامعه شناسان این موضوع را در بستر جامعه و به علت عوامل بیرونی و ارتباط آن موضوع با عوامل اجتماعی بررسی کنند. در مقاله ی قبلی خودکشی را تعریف کردیم و به بررسی آمار این آسیب اجتماعی پرداختیم. خودکشی نیز مانند دیگر آسیب های اجتماعی و به طور کلی موضوع های مورد مطالعه علوم مختلف، از منظر های مختلفی بررسی میشود. روانشناسان، جامعه شناسان، زیست شناسان، روانپزشکان و… همه و همه دیدگاه های مختلفی به این پدیده دارند. ما در این نوشته سعی داریم از نظر جامعه شناسی و خصوصا جامعه شناس بسیار معروف، امیل دورکیم به خودکشی نگاه کنیم.
جامعه شناسی علم مطالعه ی ارتباط انسان و عوامل اجتماعی است. جامعه شناسان موضوع های مورد مطالعه ی خود را در بستر جامعه بررسی میکنند. یکی از موضوع هایی که جامعه شناسان به مطالعه آن میپردازند، آسیب های اجتماعی و انحرافات اجتماعی است. خودکشی یک آسیب های اجتماعی است که جامعه شناسان به مطالعهی آن و همچنین مطالعه ی دلیل بروز آن میپردازند. یکی از معروف ترین نظریه هایی که از سوی جامعه شناسان درباره خودکشی مطرح شد، نظریه امیل دورکیم جامعه شناسان بسیار معروف فرانسوی است.
نظریه امیل دورکیم درباره ی خودکشی
دورکیم در سال ۱۸۵۸ متولد شد و در ۵۹ سالگی در گذشت. در بررسی جامعه شناسانه خودکشی همیشه نظریه دورکیم بخش مهمی از مطالعات را به خود اختصاص داده است و کمتر کسی وجود دارد که در مطالعه ی این موضوع به این نظریه بر نخورده باشد. دورکیم اولین کسی بود که علت های زیستی و اقلیمی و روانشناختی را برای تبیین رفتارهای اجتماعی رد کرد. دورکیم برای ارائه نظریه خود به جمع آوری دقیق آمار خودکشی در زنان، مردان، مجردان، همسرداران، کاتولیک ها، پروتستان ها و یهودیان پرداخت. دورکیم به خودکشی از منظر جامعه شناسانه نگاه میکند و خودکشی را یک عمل اجتماعی با دلایل اجتماعی میداند. در بررسی انسان ها دورکیم ۲ بعد را برای هر انسان معرفی میکند: بعد یکپارچگی و بعد انتظام.
یکپارچگی میزان روابط اجتماعی که یک فرد یا گروه را به دیگران مرتبط میکند. به طوری که هر فرد در معرض خواسته های اخلاقی گروه های دیگر قرار میگیرد. میتوان به جای یکپارچگی از واژه ی همبستگی گروهی نیز استفاده کرد. این که تا چه حد یک فرد به یک گروه همبسته است.
انتظام تقاضاهای هنجاری یا اخلاقی هر فرد با توجه به عضویت او در یک گروه است.
دورکیم با توجه به این دو بعد ۴ نوع خودکشی را معرفی میکند:
۱)خودکشی خودخواهانه: هنگامی که رشته های پیوند فرد با جامعه یا گروه های در ارتباط با آن از بین برود و بعد یکپارچگی فرد به میزان بسیار کمی برسد احتمال خودکشی فرد بالا میرود. دورکیم این نوع خودکشی را خودخواهانه معرفی میکند. خودکشی خودخواهانه میتواند حاصل احساس تنهایی، انزوا و کناره گیری از جامعه باشد. تحقیقات نشان میدهند میزان خودکشی در جامعه ی پروتستان نسبت به کاتولیک بیشتر است. به دلیل اینکه فردگرایی در جامعه پروتستان بیشتر دیده میشود. به طور کلی هر چه همبستگی فرد با دیگر افراد کمتر باشد و افراد خود را از جامعه کنار بکشند و پیوندی با جامعه نداشته باشند احتمال خودکشی خودخواهانه بالا میرود. میتوان برای اثبات این حرف به آمار خودکشی در مجردان و متاهلان رجوع کرد. خودکشی در افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل اتفاق میافتد. میتوان این دلیل امر را به پیوند و همبستگی بیشتر افراد متاهل با فرزند و همسر و خانواده همسر نسبت داد در حالی که این روابط در افراد مجرد وجود ندارد. معتادان و افراد افسرده بیشتر احتمال دارد که خودکشی خودخواهانه بکنند.
۲)خودکشی دگرخواهانه: دورکیم خودکشی دگرخواهانه را دقیقا برعکس خودکشی خودخواهانه میداند. زمانی که پیوند و یکپارچگی فرد به گروهی بیش از حد باشد و فرد خود را در گروهی که به آن تعلق دارد ذوب کند احتمال دارد این فرد برای ارزش ها و اهداف گروه از جان خود بگذرد و به دلیل تعلق بسیار زیاد به گروه خود از خود بگذرد و خود را بکشد. شاید بتوان گفت ممکن است افرادی هم بخاطر احساس شرمندگی از انجام ندادن و یا سرپیچی از ارزش های گروهشان دست به این نوع خودکشی بزنند. مثلا سرداران تحقیر شده و شکست خورده ژاپنی در مراسمی به نام هاراکیری شمشیری را به شکم خود فرو میکنند و به زندگی خود پایان می دهند.
۳) خودکشی نابهنجارانه یا ناشی از نابهنجاری: هنگامی که در جامعه ای برای اجرای هنجار ها نظارت و کنترل کافی وجود نداشته باشد و وضعیت نابهنجاری به وجود بیاید و یا هنجار های حاکم بر گروه و جامعه و یا حتی سبک زندگی تغییر فاحشی کند احتمال ارتکاب خودکشی افزایش پیدا میکند. شرایطی نیز وجود دارد که فرد در موقعیت اجتماعی خود تغییر بسیار زیادی میبیند. مثلا یا موقعیت اجتماعی خود را به دلیل ورشکستگی از دست میدهند و یا به هر دلیلی به ثروت قابل توجهی میرسند. به دلیل اینکه هر موقعیت اجتماعی احتمالا هنجار مخصوصی را اقتضا می کند، این تغییر در هنجارها احتمال بروز خودکشی را افزایش میدهد. از دلایلی که باید در این نوع خودکشی ذکر کرد این است که هنگامی که افراد ببنند در جامعه نظم و هنجار مشخصی حاکم نیست و کارها قابل پیش بینی نیست، این عدم توانایی در پیش بینی احتمال خودکشی را افزایش می دهد.
۴)خودکشی تقدیرگرایانه یا جبری: هنگامی که فرد خود را در شرایطی ببیند که نمیتواند اوضاع را تغییر دهد و توانایی کنترل بر اوضاع را ندارد فرد به سمت خودکشی سوق پیدا میکند. شاید بتواند گفت فرد در این شرایط احساس میکند راهی برای فرار از مشکلات وجود ندارد. مثلا زنی را تصور کنید که در زندگی زناشویی شرایط بدی را تحمل میکند و از طرفی به دلیل اینکه در ارزشهای خانوادگی او هیچ کس حق طلاق گرفتن ندارد بنابراین احساس این که نمیتوان از این شرایط خلاص شد این زن را به خودکشی سوق میدهد. این امر به دلیل عدم توانایی او در تغییر دادن اوضاع و شرایط است. این نوع خودکشی در افرادی که زندگیشان بیش از حد کنترل میشود مانند بردگان و یا زندانیان، احتمال بیشتری دارد.
به طور کلی با توجه به نظر دورکیم چهار دسته افراد بیشتر در معرض خودکشی قرار میگیرند:
۱)آنهایی که از جامعه فاصله زیادی گرفته اند (مانند بیمارانی که سالها بستری هستند، سالمندانی که در سرای سالمندان زندگی میکنند و…)
۲) آنان که به گروه تعلق خاطر بسیار زیادی دارند و نمیتوان آنها را از گروه جدا کرد (مانند نظامیان)
۳) آنان که ناگهان از گروه اخراج میشوند (آنان که ناگهانی بازنشسته میشوند، کسانی که به یکباره ورشکست می شوند، آنان که طلاق میگیرند و…)
۴) آنان که بدون اختیار به عضویت در گروهی در آمده اند (مانند زندانیان، کسانی که با اجبار تن به ازدواجی داده اند و…)
این نکات بسیار ارزشمند است و با توجه به آن ها میتوان احتمال ارتکاب خودکشی را تا حدودی در گروه های مشخصی پیش بینی و در صورت امکان از این امر پیشگیری کرد. هر چند با وجود نکاتی که ذکر شد ممکن است افرادی جز هیچ کدام از این دسته نباشند و باز با این حال خودکشی کنند که این امر در مطالعه ی آسیب های اجتماعی امر غیر طبیعی محسوب نمیشود.
منابع:
رونالد ام.هولمز، استیفن تی. هولمز. ترجمه ضیاء افراز کنجین (۱۳۹۲). خودکشی نظریه، عمل و تحقیق. تهران: جامعه شناسان.
ستوده، هدایت الله. (۱۳۸۴). آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات). تهران: آوای نور.