در کتاب خیره به خورشید نگریستن:غلبه بر وحشت مرگ ، روان درمانگر وجودی اروین یالوم بیان میکند که برای غلبه بر وحشت مرگ، باید از اجتناب کردن از آن خودداری کنیم.
یالوم قبل از نوشتن این کتاب هم در جایی نوشته بود که او گاهی اوقات بر وحشت از مرگ غلبه کرده است. این احتمالا کمک کرد تا او یک روان درمانگر بشود و به طور ویژه به مسائل وجودی بپردازد. یالوم در کتاب خیره به خورشید نگریستن به عنوان روان درمانگر، چندین دهه تجربه بالینی را با افرادی که با اضطراب مرگ مواجه هستند، به تصویر کشیده است.
نقطه نظر اصلی یالوم این است که در بیشتر فرهنگها، مردم آگاهی خود را به مرگ افزایش نمیدهند (این مورد درباره فرهنگهای شرقی کمتر صدق می کند). در عوض چیزی که به صورت طبیعی وحشت آور است (مرگ)، از آنچه باید باشد، ترسناکتر میشود. مثل این است که تکالیفی که همیشه داشتهایم و میدانستیم که باید انجامشان بدهیم را مرتبا به عقب بندازیم. و وقتی این چنین رفتار میکنیم، از انجام دادنشان بیشتر بیمناک و مضطرب میشویم. ترس و اضطراب کوتاه مدتی که این موضوع بوجود میآورد، مانع از آن میشود تا با آن کنار بیاییم. ولی اگر تکلیف را بهجا آوریم، احتمالا احساس خیلی بهتری خواهیم داشت. با بیتوجهی و مجبور کردن خودمان به بیرون کردن این موضوع از ذهنمان، اضطرابی که در نتیجه آن حاصل میشود را شدت میبخشیم.
به این خاطر که مرگ، مثل تکلیفی که آن را عقب انداختهایم، همیشه و لحظه به لحظه به ذهنمان میآید، ما کاملا از اضطراب در امان نیستیم. اما با بیرون کردن مرگ از ذهنمان، ما برای لحظه حال از فکر کردن به آن اجتناب میکنیم. و این برای یالوم کلیدی است که ترس از مرگ را شدت میبخشد. ما میتوانیم به صورت موقت موضوع مرگ را از ذهنمان بیرون کنیم، اما این به مرور زمان اضطراب مرگ را بیشتر میکند.
بنابراین برای یالوم، رویارویی حقیقی با مرگ، با احساسات و تفکرات کاملا آگاهانه، برابر با غلبه بر وحشت مرگ است. البته این در ابتدا کاملا خوشایند نیست (به خصوص برای بعضی بیماران او که از جمعیت عادی مردم ترس بیشتری از مرگ داشتند). اما وقتی که ما رو در رو با مرگ مواجه شویم، دیگر آن هیولایی در کمد ما نیست و میتوانیم با او صحبت کنیم. قرار نیست برای ما تبدیل به مسئلهای فوقالعاده بشود، اما قابل قبول میشود.
بعضی شواهد تجربی هستند که این باور را تایید میکنند. بر طبق تحقیقاتی که من انجام دادهام، در یادآوران مرگ افسردگی افزایش مییابد. با این وجود، روزی ۵ دقیقه فکر کردن به مرگ برای مدت یک هفته، نشانههای افسردگی را در یک هفته بعد کاهش داد. (در مقایسه به فکر کردن به یک موضوع نامشخص و موضوع مورد کنترل)
این یافتهها هم چنین با تحقیقات روی رشد پس از سانحه نیز هماهنگ است. این تحقیقات نشان میدهند که نه تنها اکثر مردم از تروما (آسیب) به خوبی بهبود مییابند، بلکه آنها اغلب گزارش میدهند که بعد از آن حادثه، تجارب رشد دهنده زیادی داشته اند. برای مثال، بسیاری از بیماران سرطانی وقتی که تشخیص سرطان میگیرند، گرچه در ابتدا وحشتزده و کرخت میشوند، اما از آن پس آنها زندگی را کاملا متفاوت میبینند، تقریبا مثل اینکه آنها برای اولین بار است که زندگی میکنند.
پس چگونه با وحشت مرگ کنار بیاییم؟ کلید معما، متوقف کردن عمل به عقب انداختن و اجتناب کردن از موضوع است. اینطور نیست که ما هرگز نخواهیم مرد، پس اجتناب از افکار مرگ هیچ وقت راهبرد موفقی نخواهد بود.
نویسنده: ناتان هفلیک
منبع: Overcoming the Terror of Death


