اسناد

اسناد به فرآیند نسبت دادن علتها به رویدادها اطلاق می شود.
اسناد: جستجوی علت:
در تمام طول یک روز معمولی شما احتمالاً اسنادهای زیادی درباره رفتار خویش و رفتار افرادی که اطراف شما هستند انجام میدهید. زمانی که نمره کمی در امتحان میگیرد، ممکن است معلم را سرزنش کنید که چرا به اندازه کافی درس را توضیح نداده است و به این ترتیب کاملاً این حقیقت که شما درس نخواندهاید را نادیده میگیرید. زمانی که همکلاسی شما نمره بالایی میگیرد آن هم در همان امتحان، ممکن است شما نمره خوب او را به خوششانس بودن او اسناد بدهید و بدین ترتیب این حقیقت را که او عادتهای مطالعه مناسبی دارد را نادیده بگیرید.
چرا ما در برخی موارد اسنادهای درونی و در برخی موارد اسنادهای بیرونی را به کار میبریم؟
اسنادهای درونی به اسنادهایی گفته میشود که علت رویداد را به چیزی درون خودمان نسبت میدهیم. به عنوان مثال من نمره خوبی گرفتم چون باهوش هستم. اینجا باهوش بودن یک موضوع شخصی و به اصطلاح درونی است، یعنی من آن را به توانایی خودم نسبت دادم.
اسنادهای بیرونی اسنادهایی هستند که علت رویداد را به موارد بیرون از خود نسبت میدهیم. به عنوان مثال او نمره خوبی گرفت چون خوششانس است. در این مورد ما نمره خوب را به توانمندی فرد مورد نظر نسبت ندادیم بلکه سعی کردیم یک عامل بیرونی را در نمره خوب او سهیم بدانیم. اسنادها چه تأثیری بر رفتارهایی که ما واقعاً در زندگی انجام میدهیم دارند؟ اسنادهایی که ما هر روزه به کار میبریم تأثیر شگرفی بر احساسات، تفکر و رابطه با دیگران دارد.
انواع اسنادها
اسنادهای بین فردی: زمانی که داستانی را برای گروهی از دوستان یا آشنایان تعریف میکنید به احتمال زیاد قصه را طوری تعریف میکنید که شما را در جایگاه خوبی قرار دهد.
اسنادهای پیشبینیگری: همچنین ما اسنادها را طوری به کار میبریم که به ما اجازه بدهد آینده را پیشبینی کنیم.
اسنادهای تبیینی: ما از اسنادهای تبیینی برای کمک به خودمان به منظور داشتن درکی از دنیا استفاده میکنیم. برخی از افراد سبکهای اسناددهی خوشبینانه دارند در حالی که برخی مردم گرایش به بدبینی دارند. افراد داری سبک خوشبینی رویدادهای مثبت را به علتهای پایدار، درونی و کلی و رویدادهای منفی را به علل زودگذر، بیرونی و خاص اسناد میدهند. آنهایی که سبک بدبینانه دارند رویدادهای منفی را به علل پایدار، درونی و کلی و رویدادهای مثبت را به علل زودگذر، بیرونی و خاص اسناد میدهند.
نظریههای اسناد
روانشناسان نظریههای مختلفی را برای اسناد مطرح کردهاند تا به فهم بیشتر نحوه عملکرد فرآیندهای پردازشی کمک کنند.
نظریه عقل سلیم هیدر
فریتز هیدر در کتاب روانشناسی روابط بین فردی (۱۹۵۸) مطرح کرد که افراد خویش را مشاهده، رفتار خود را تحلیل و بر اساس عقل سلیم خود تبیینهایی ارائه میکنند. هیدر این تبیینها را در گروه اسنادهای بیرونی و درونی قرار داد. اسنادهای بیرونی بر شرایط موقعیتی و اسنادهای درونی بر ویژگیها و صفات فردی متمرکز هستند.
نظریه استنباط متناظر
ادوارد جونز و کیت دیویس (Edward Jones and Keith Davis) در ۱۹۶۵ مطرح کردند که افراد معتقدند که اعمال دیگران بیشتر عامدانه است تا اتفاقی. زمانی که افراد مشاهده میکنند که دیگران به شکل خاصی رفتار میکنند بین انگیزههای شخصی و آن رفتارها تناظر ایجاد میکنند.
سوگیریها و خطاهای اسناددهی
سوگیری خدمت به خود
به آخرین باری که نمره خوبی در امتحان گرفتهاید فکر کنید. احتمال زیادی وجود دارد که شما موفقیت خود را به عوامل درونی نسبت بدهید. “من خوب عمل کردم چون باهوشم” یا “من خوب عمل کردم زیرا خیلی خوب درس خوندم”. این دو، تبیینهای رایجی هستند که ما ممکن است به کار ببریم. اما زمانی که نمره بدی میگیرید چه اتفاقی میافتد؟
روانشناسان اجتماعی معتقدند که در این موقعیت، شما به احتمال زیاد شکست خود را به عوامل بیرونی نسبت میدهید. ” من نمره بدی گرفتم چون معلم سؤالات سختی طرح کرده بود” یا “کلاس خیلی گرم بود و باعث شد که من نتونم تمرکز کنم”. این دو تبیین مثالهایی هستند که ممکن است دانشآموزان برای تبیین عملکرد منفی خود به کار گیرند. توجه کنید که این دو تبیین عوامل بیرونی را سرزنش میکنند. روانشناسان به این پدیده سوگیری خدمت به خود میگویند. چرا ما به احتمال بیشتر شکستهای خود را به عوامل بیرونی و موفقیتها را به عوامل درونی نسبت میدهیم؟ پژوهشگران معتقدند که سرزنش کردن عوامل بیرونی به خاطر شکستها و ناامیدیها به حفاظت از اعتمادبهنفس ما کمک میکند.
خطای بنیادی اسناد
زمانی که در مورد دیگران فکر میکنیم تمایل داریم که علت رویدادها را به عوامل درونی مثل ویژگیهای شخصیتی نسبت دهیم و سهم عوامل محیطی و بیرونی را به حداقل برسانیم حتی اگر این عوامل بسیار برجسته باشند.
روانشناسان به این گرایش خطای بنیادین اسناد میگویند. خطای بنیادین اسناد اینکه چرا مردم دیگران را به خاطر اتفاقاتی که حتی کنترلی بر آنها ندارند سرزنش میکنند تبیین میکند. اصطلاح سرزنش کردن قربانی توسط روانشناسان اجتماعی برای توصیف پدیدهای به کار میرود که در آن افراد قربانیان بیگناه را سرزنش میکنند. در اینگونه موارد افراد قربانی را به خاطر شکست در حمایت از خودشان متهم میکنند که چرا به شکل خاصی رفتار کرده است. مثالهایی از ایندست شامل مقصر دانستن قربانیان تجاوز، بازماندگان خشونت خانوادگی و قربانیان آدمربایی است. در این موارد افراد این قربانیان را به خاطر رفتار به شیوه خاصی که باعث تحریک حملهکنندگان شده است سرزنش میکنند. پژوهشگران معتقدند که این سوگیری به این خاطر است که افراد اشتباهاً معتقدند که قربانیان باید قادر به پیشبینی آینده باشند و بنابراین اقدامات لازم را برای جلوگیری انجام میدادند.
سوگیری بازیگر ـ مشاهدهگر
زمانی که لازم است در مورد رفتارهای خودمان تبیینی ارائه دهیم تمایل داریم برخلاف خطای بنیادین اسناد عمل کنیم. زمانی که اتفاقاتی رخ میدهند به احتمال زیاد عوامل بیرونی را سرزنش میکنیم نه خصوصیات شخصی خود را. در روانشناسی، این تمایل تحت عنوان سوگیری بازیگر ـ مشاهدهگر شناخته شده است. چرا ما دچار این خطا میشویم؟ یک دلیل احتمالی این است که ما اطلاعات بسیار زیادی درباره موقعیت خودمان داریم تا درباره دیگران. بنابراین زمانی که میخواهیم فعالیتهای خودمان را تبیین کنیم اطلاعات زیادی درباره خودمان و متغیرهای محیطی داشته باشیم. زمانی که سعی میکنیم رفتار دیگران را تبیین کنیم تنها اطلاعاتی که داریم همان چیزی است که مشاهده کردهایم.
اسناد: جستجوی علتها
مترجم: حمید بهرامی زاده،دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
References:
Goldinger, S. D., Kleider, H.M, Azuma, T., & Beike, D.R. (2003). “Blaming the victim” under memory load. Psychological Science, 3, ۵۳-۶۱.
Jaspars, J., Fincham, F.D., & Hewstone, M. (1983). Attribution Theory and Research: Conceptual Developmental and Social Dimensions. Academic Press.
Jones, E.E. & Nisbett, R.E. (1971). The Actor and the Observer: Divergent Perceptions of the Causes of Behavior. New York: General Learning Press.