اید بر اساس نظریهی روانکاوی شخصیت که توسط زیگموند فروید ارائه شده است، بخشی از مدل ساختاری شخصیت است. بخشهای دیگر مدل ساختاری عبارتاند از ایگو و سوپرایگو که در مقالهی قبلی آنها و تعاملشان با یکدیگر را توضیح دادم. در این مقاله میخواهم به صورت مفصل، اید و کارکردهای آن را توضیح بدهم. با روان حامی همراه باشید.
اید بخشی از شخصیت است که انرژی ناهشیار شخصیت را تولید میکند تا توسط آن تکانهها، نیازها و امیال اساسی برآورده شوند.
این بخش ابتدایی و غریزی شخصیت و شامل مؤلفههای ژنتیک (مانند زیستشناختی) شخصیت است که در هنگام تولد وجود دارند. این مؤلفهها شامل غریزه جنسی (اروس که در برگیرنده لیبیدو است) و غریزهی پرخاشگری (تاناتوس که در برگیرنده نیروی مرگ است) میباشد.
این بخش از شخصیت به صورت تکانشی به غرایز پاسخ میدهد یعنی به صورت مسقیم و فوری و بر اساس اصل لذت عمل میکند. اصل لذت به این معناست که نیازها باید فوراً برآروده شوند تا از تنش موجود کاسته شود. هر وقت نیازی در ما ایجاد میشود باعث میشود که احساس تنش در ما به وجود آید. تنش حالت خوشایندی نیست، و برطرف شدن آن احساس لذت ایجاد میکند. اید برای رسیدن به این حالت لذت خواستار ارضای فوری نیازهاست.
اید چه زمانی شکل میگیرد؟
فروید شخصیت را به یک کوه یخ تشبیه کرده است. بخشی از کوه یخ که روی آب است نمایانگر آگاهی هشیار ماست. آن قسمت برزگتر کوه یخ که در زیر آب قرار دارد معادل ناهشیاری است که در آن تمام آروزها، افکار و خاطرات پنهان ما در آن قرار دارند. اید در قسمت ناهشیاری ذهن قرار دارد.
بر اساس نظریهی روانکاوی فروید اید تنها قسمتی از شخصیت است که در زمان تولد وجود. فروید همچنین معتقد است که اید به طور کامل ناهشیار است. اید مانند یک نیروی برانگیزاننده در شخصیت است. اید فقط تلاش میکند تا نیازهای اساسی فوری برآورده شوند. علاوه بر این، اید تمام انرژی لازم برای کارکردهای شخصیت را فراهم میکند.
در دورهی نوزادی، قبل از اینکه سایر ساختارهای شخصیت شکل بگیرند، کودکان به طور کامل توسط این بخش از شخصیت هدایت میشوند. ارضای نیازهای اساسی مانند غذا، آب، راحتی بیشترین اهمیت را در این دوره دارند.
اید در طول زندگی بدون تغییر باقی میماند و هیچ تجربهای بر آن تأثیرگذار نیست، به این خاطر که به هیچ عنوان با دنیای بیرونی یعنی واقعیت در تماس نیست. اید توسط واقعیت، منطق، جهان بیرونی تحت تأثیر قرار نمیگیرد و در همان قسمت ناهشیاری به زندگی خود ادامه میدهد.
واضح است زمانی که نوزاد بزرگتر میشود عمل کردن بر اساس اید میتواند مشکلزا باشد. خوشبختانه همراه با رشد نوزاد سایر بخشهای شخصیت رشد میکنند و خواستههای اید را تحت کنترل خود در میآورند و باعث میشوند که رفتارهای جامعهپسند ظهور کنند.
عملکرد اید چگونه است؟
اید بر اساس اصل لذت عمل میکند که بر اساس آن نیازها باید فوراً برآورده شوند. اصل لذت پیامدهای رفتار را در نظر نمیگیرد. زمانی که اید به خواستههایش میرسد احساس لذت میکنیم. زمانی که ما گرسنه هستیمِ اصل لذت ما را به سمت خوردن غذا هدایت میکند. زمانی که تشنه هستیم انگیزه پیدا میکنیم چیزی بنوشیم. البته همیشه نمیتوانیم فوراً نیازهای خود را برآروده سازیم. گاهی اوقات نیاز داریم صبر کنیم تا زمان و مکان درست ارضای نیازهایمان فراهم شود.
زمانی که نمیتوانیم نیازهایمان را فوری برآورده کنیم تنش را تجربه خواهیم. در این مواقع اید بر فرآیند نخستین تفکر تکیه میکند تا به صورت موقت تنش را برآروده سازد. فرآیند نخستین یک تصویر ذهنی از طریق رویاپردازی ایجاد میکند. به عنوان مثال، زمانی که تشنه هستیم دربارهی یک لیوان آب سرد تگری رویاپردازی میکنیم.
در سال ۱۹۳۳ فروید در کتاب مقدمهای نو بر روانکاوی این بخش شخصیت را به عنوان بخش تاریک غیرقابل دسترس شخصیت توصیف کرد. به نظر فروید تنها راه مشاهدهی این بخش شخصیت، مطالعهی محتوای رویاها و رفتارهای نوروتیک است. فروید همچنین این بخش شخصیت را به عنوان یک ”دیگ جوشان هیجانات“ در نظر گرفته است و معقتد است که آن هیچ سازماندهیای ندارد.
فروید در همان کتاب مقدمهای نو بر روانکاوی نوشته است که هر جا اید است باید ایگو قرار بگیرد. سوال این است که این دو بخش چگونه با هم تعامل میکنند. فروید روابط آنها را به اسب و سوارکار تشبیه کرده است. اسب نیروی لازم برای حرکت را فراهم میکند اما سوارکار آن را به سمت درست هدایت میکند. اما گاهی اوقات ممکن است ایگو تحت سلطه اید قرار بگیرد و فقط در راستای خواستههای آن عمل کند.
یک توضیح کوتاه درباره نظریه شخصیت روانکاوی فروید
نظریه زیگموند فروید درباره شخصیت بر اساس آنچه ناهشیاری نامیده میشود قرار دارد. بر اساس نظر فروید بسیاری از اعمال و آروزهای ما توسط ناهشیاری تعیین میشوند. به عبارت دیگر ناهشیاری تعیین کننده فکر، احساس و رفتارهای ماست. ناهشیاری شامل غرایز و خاطرات سرکوب شده ای است که حضور آنها در هشیاری باعث ایجاد اضطراب و تنش میشود. سپس فرد برای کاهش تنش و اضطراب از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکند. زمانی که مکانیسمهای دفاعی کار خود را به خوبی انجام نمیدهند فرد دچار بیماری و اختلال میشود. در درمان روانکاوی هدف عمده درمانگر هشیار کردن ناهشیار است.
بیشتر بخوانیم:
مدل ساختاری نظریه فروید: اید، ایگو و سوپرایگو