بازی در آموزش و پرورش: نقش و اهمیت یادگیری خلاق
آیا یادگیری از طریق بازی میتواند واقعاً به معلمها برای دستیابی به اهداف رسمی تدریس کمک کند؟
در اینجا ما برخی نکات برجسته و مرتبط را از گفتگو با چند متخصص در این زمینه، دربارهی مزایا و چالشهای مربوط به یادگیری از طریق بازی را آوردهایم. در ادامه برای مطالعه نقش بازی در آموزش با روان حامی همراه باشید.
دان لدینگام وبلاگ نویس آموزشی و مدیر آموزش و پرورش و خدمات کودکان برای شورای میدلوتیان
در طول سالها، من به یادگیری در سالهای اولیه یقین پیدا کردهام، جایی که کودکان تشویق شدهاند که از طریق یادگیری فعال و بازی یاد بگیرند. جالب است بدانیم این رویکرد از مدارس ابتدایی، جایی که بازی در حال حاضر در آن به طرز سودمندانهای انجام میشود به کودکان بزرگتر نیز نفوذ کرده است.
با این حال، هنگامیکه برنامهی تحصیلی مدرسه متوسطه را بررسی کردم، مفهوم استفاده از بازی به عنوان یک رویکرد برای ارتقاء یادگیری به ندرت مورد توجه قرار گرفته بود و در برخی موضوعات کاملاً ناشناخته است.
برنامهی تحصیلی دورهی متوسطه به تدریج در غالب مجموعهای از نتایج رسمی یادگیری تکامل پیدا کرده است که منجر شده است معلم از روشهایی استفاده کند؛ روشهایی که به آنها امکان کنترل کامل بر ماهیت فرآیندهای یادگیری، ملاک ارزیابی موفقیت و طول دورهی آموزشی را میدهد. اینها از انتظار پنهان ناشی شده است که تدریس خوب، نیازمند اهداف مشخص و مراحل رسمی یادگیری است.
اما بازی به طور موثری در دورهی متوسطه استفاده شده است. برای مثال، یک معلم مدرسهی متوسطه در پیامی به من گفت که در کلاسش از سینی شن و آب برای تشویق دانشآموزان برای شبیهسازی فعالیتهای ساحلی استفاده میکند.
او گفت: «بسیار روشن است که من در جستجوی یک پاسخ روشن برای هر چیزی نبودم، اما من قاطعانه خواستم که دانشآموزان یافتههایشان را قبل از اینکه به مناظر سواحل واقعی ربط بدهند، مشاهده و ضبط کنند. دادن آزادی به دانشآموزان اجازه داد که به شیوهی خودشان آزمایشها را انجام دهند و احتمالاً برخی نتایج متفاوت با من را به دست آورند، اما برخی تجربیات مشابه را، آنها در نهایت از درس بهیادماندنی به خاطر خواهند سپرد. نمونهها و پیوندهای بسیار زیادی وجود دارد که ما میتوانیم از این درس در آینده استفاده کنیم، حتی اگر این یادگیری همراه با بینظمی، ساختار متفاوت و روش غیرمعمول برای کشف یک موضوع جدید بود.»
ترزا کرمین استاد آموزش در دانشگاه مجازی
پژوهشگر آمریکایی، استرنبرگ، مطرح کرده است که کودکان در طول مدرسه، به سرعت یاد میگیرند که سیستم چگونه کار میکند و خلاقیت خودانگیختهی آنها سرکوب میشود. با این وجود، این مورد در خانه، در سیستمهای دیجیتال یا بیرون با دوستانشان اتفاق نمیافتد، جایی که آنها اغلب بسیار خلاق هستند.
برخی معلمها، تحت فشار رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده، خلاقیت خود را کنترل کرده و از ریسک کردن و هدایت کردن اکتشافات در یادگیری اجتناب میکنند. درحالیکه نیازی نیست که بدین گونه باشد. به نظر من نکته کلیدی این است که متقاعد شده باشیم که بازی و خلاقیت یک نقش مهم در آموزش دارند و به عنوان افراد حرفهای مسئول رشد این قضیه هستیم.
جهان در حال تغییر و نامطمئنتر از قبل است. یقیناً، خلاقیت یک جزء مهم برای توانمندسازی ما برای مقابله با این تغییرات، لذت بردن از آن و استفاده از قدرت نوآوری و تخیل ما است. اینها منابع کلیدی در یک اقتصاد دانشمحور هستند و به عنوان مربیان، ما باید این مسئولیت را به عهده بگیریم و آن را برای آینده آموزش دهیم.
ترزا تکنیک هلیکوپتر را که توسط تیم Make Believe Art در لندن توسعه داده شده است را برای یک رویکردی که توسط بازی اشتراکگذاری ایدهها را پرورش میدهد، توصیه میکند.
تیم تیلور، دستیار در نورویچ
بازی هنوز یک ابزار مهم آموزشی برای برخی مربیان است. با وجود این، من میخواهم اعلام کنم، بازی حق کودک است و بهتر است از دخالتهای افراد بالغ مصون بماند و اینکه بچهها در مدرسه باید آزاد باشند که هر آنچه که میخواهند در مدرسه بیاموزند، ما باید از سختگیری و مسئولیتهای حرفهای در این مورد دستبرداریم.
من ترجیح میدهم که بازی را به عنوان یک ابزار مؤثر آموزشی در نظر بگیرم که منجر به پیشرفت یادگیری کودکان میشود و سایر روشهای کلاسیکِ دارای دستورالعملهای مستقیم و روشهای اکتشافی آزاد، در مقایسه با آن سودمندی کمتری دارند. با وجود این، آنها هنوز نقش مهمی در آموزش و یادگیری ایفا میکنند. معلم بودن یک شغل عملی است و استفاده از موثرترین روشهای موجود در اولویت قرار دارد و ما باید در مقابل محدود شدن انتخابهایمان با کسانی که در حال مبارزه ایدئولوژیکی هستند، مقابله کنیم.
تیم تیلور، ویرایشگر و نویسنده سایتهای mantleoftheexpert.com و imaginative-inquiry.co.uk است.
سیان کارتر، پزشک ارشد انگلیسی در مدرسه مونتباتن در ايالت هامپشير
اگر یادگیری سرگرمکننده و بهیادماندنی باشد، و شما از طریق آن واقعاً یاد بگیرید، یقیناً بهترین نوع یادگیری است. متفاوت یاد بگیرید تا متفاوت فکر کنید. دانشآموزان را به سؤال کردن تشویق کنید و ایدههایشان را توسعه دهید. هیچ مشکلی با یادگیری از طریق بازی وجود ندارد. معلمها باید اعتمادبهنفس لازم برای درس دادن به دانشآموزان به این طریق را داشته باشند و این راهبُرد مهم یاددهی و یادگیری را توسعه دهند.
دولتها میآیند و میروند. من میخواهم دانشآموزان در ۲۵ سال درسهایشان و آنچه را یاد گرفتهاند را به خاطر بیاورند. من شرط میبندم در این مدت نتوانند به یادآورند که وزیر آموزش و پرورش چه کسی بوده است؛ اما آنها زمانی که علائم نقطهگذاری در جملات یا آواز خواندن برای یادگیری لغات مهم را به خاطر خواهند آورد. یا بالا و پایین پریدنها در زمین بازی برای یادگیری زمانها و یا شخصیت یک کتاب در حال محاکمه در اتاق کنفرانس، کلاهگیس قاضی و …را به یاد خواهند آورد؛ و به همین علت است که ما باید از طریق بازی یاد بگیریم و این وسیله آموزشی را علیرغم تغییرات راهمان توسعه دهیم.
سیان ایدههایش را برای بهترین عملکرد و خلق برنامههای درسی با معلمها به اشتراک میگذارد.
جودیت ری، رئیس دانشکده پرستاری هدلی سو، هیبرن، تینسیاد جنوبی
از طریق رویکرد طرح نهایی، ما یک استراتژِی به نام SOUL داریم؛ که مخفف کلمات سکوت، مشاهده، درک و شنیدن است. این فرایندی است که متخصصان باید قبل از وارد شدن به بازی کودک طی کند. شما بعد از آن آگاهانه تصمیم میگیرید که چگونه باید وارد بازی شوید. از طریق این جو حمایتی برای یادگیری، کودکان و بزرگسالان واقعاً کنترل شدهاند. بزرگسالان برای یادگیری فعال کودک ارزش قائل هستند و به یار واقعی آنها در بازی تبدیلشده و از علایق آنها پیروی میکنند.
جرمیدین معلم انگلیسی شاغل در اسپانیا
دو تا از مهمترین نکتههایی که بازی در کلاس میتواند ایجاد کند، علاقه و انگیزه است. اگر ما بتوانیم آنها را تشویق کنیم، کودکان در یادگیری مشارکت خواهند کرد.
اینجا یک مثال هست که ممکن است مورد توجه دپارتمان ریاضی واقع شود. من از جدول زمانی ماکارنا برای حساب کردن مضربهای دو، پنج و ده استفاده میکنم. من ماکارنا بازی میکنم و مطمئن میشوم که کودکان به حرکات آن آشنایی دارند. اینجا در اسپانیا این مشکل نیست (در واقع آنها حرکات من را تصحیح میکنند). چقدر اهانت آمیز است. برای شروع و گرم کردن، من جوابهایی را که میخواهم یاد بگیرند را روی تخته مینویسم و تمرین میکنیم (سه، شش، نه، دوازده). سپس به آنها نشان میدهم که چگونه اعداد را با آواز در زمان مناسب با حرکات بخوانند. خیلی آسان، آنها دوازده حرکت هستند. هنگامیکه ما مشغول بازی شدیم، من شروع میکنم به پاک کردن برخی از اعداد و کودکان مجبور به حفظ کردن آن میشوند. من معمولاً جلسه را با این قول که فردا دوباره میتوانیم آن را انجام دهیم به پایان میبرم، اما فقط در صورتی که آنها اعداد را بدانند. این اغلب منجر به یادداشت سریع توسط کودکان میشود. من معمولاً از دیدن اینکه کودکان تکالیف خود را انجام میدهند، لذت میبرم. یک اخطار، اگر شما همسن من هستید، قبل از شروع این فعالیت خود را آماده نمایید.
سالی ویلر، دستیار علوم در مدرسه مونتباتن در همشیر
من سعی میکنم که مسئولیت را به دانشجویان واگذار کنم و کنترل را تا حد امکان به خودشان بسپارم. علوم بد در فیلمها به عنوان مقدمه همیشه میتواند خوب باشد. آیا این واقعاً میتواند کار کند؟ چرا؟ چطور؟ مقدار کمی مانند برنامه میتبوستر پخش میشود. ثابت کنید. دانشجویان احتمالات را بررسی میکنند. من از موضوعات انتزاعی در درسها برای نمونه ایدههای کلیدی استفاده میکنم، لگو ها و وسایل بازی ویژگیهای مشترک دارند.
قبل از طرح مسئله، به دانشجویان وقت برای بازی با وسایل را بدهید. دانشجویان اغلب یک پرسش خارقالعاده طرح میکنند، اما معمولاً در همان ابتدا با مشکل مواجه میشوند. به آنها اجازه دهید قبل از برنامهریزی، بازی کنند. به این ترتیب بسیاری از تصورهای غلط از بین خواهد رفت. به آنها اجازه و دسترسی مستقیم برای خلق سؤالاتشان بدهید. سؤالات را مطرح کرده و به سؤالات همدیگر پاسخ دهید. آنها بدین گونه تحت کنترل هستند.
فیلیپ واتر، هم این گفتگوی زنده را خوانده و هم در آن شرکت کرده است، یک تعدیلکننده پروژه بازی برای پروزه ادن کورنوال است. او در حال تحصیل در مقطع دکتری در مرکز اروپایی در مورد بهداشت انسان و محیط است.
تنش در آموزش درباره اینکه از بازی به عنوان یک وسیله برای یادگیری رسمی و غیر رسمی مضحک است، به خصوص وقتی که شما به بازی به عنوان یک محرک بیولوژیکی فکر میکنید. ما باید از خودمان بپرسیم که این حق را داریم که تجربه یادگیری کودکان از طریق بازی را از آنها دریغ کنیم. فکر میکنیم ما کی هستیم؟ متوقف کننده روش طبیعت انسانی از ارتباط با جهان هستیم؟
بزرگسالانی که به کودکان اجازه قهقهه، خندیدن، زمزمه کردن، تکان خوردن در صندلی شان، خیره شدن به بیرون از پنجره و رویا پردازی نمیدهند، ممکن است که بخواهند به آنها افسار بزنند و به زمین میخکوب کنند. کار آنها به همان اندازه خطرناک است. بزرگسالانی که به کودکان میگویند که چه وقت و چطور باید یاد بگیرند و هر گونه علاقهای یا خودانگیختهای را سرکوب میکنند، ممکن است که همه کودکان را جلوی صفحه نمایش بنشانند و کلید دانلود را فشار بدهند.
مسئله بسیار ساده است. بازی یک چالش برای مدرسه است به دلیل اینکه اجازه بازی به کودکان دادن به معنی کنترل نکردن اهداف و محتوا و فراموش کردن قدرت است. این استدلال توسط بسیاری از طرفداران بازی استفاده میشود؛ اما بازی میتواند یک نقش دوسویه از اجتماعی بودن باشد. اگر مدارس بتوانند فقط برای یک روز به طور آزمایشی حدود قدرت را نادیده فرض کند و هویت کودک/ بزرگسال و استاد/ شاگردی را حذف کند و به جای همه مشغول بازی شوند، میتوانم به جرئت بگویم که همه یادگیرنده هم خواهند بود، سپس بازی یک رسانه دیگر برای تمرین و تجربه در مدرسه خواهد بود.
مترجم: شهلا زورمند
منبع: گاردین


