تأثیر سوءاستفاده و آسیب بر اختلال خوردن
بسیاری از افرادی که به اختلال خوردن مبتلا هستند گزارش میکنند که سوءاستفادهی جسمی، روانی و یا جنسی را تجربه کردهاند. درواقع بعضی از مطالعات تخمین زدهاند که حدود ۵۰٪ از کسانی که از اختلال خوردن رنج میبرند تجربهی یکی از انواع سوءاستفاده و تجاوز جسمی و یا جنسی را داشتهاند.
در حالی که به طور قطع بسیاری سوءاستفاده را تجربه کردهاند بدون این که به اختلال خوردن مبتلا شوند (مثل بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی). اما این به طور کامل قابل قبول است که آسیبهای ناشی از سوءاستفاده، یک فرد را میتواند در خطر بالایی قرار دهد.
سوءاستفادهی دوران کودکی احتمال خطر را بالا میبرد
تجاوز دوران کودکی میتواند به شدت مشکل ساز شود. به این دلیل که پردازش اطلاعات کودک با بزرگسالان متفاوت است. آنها در حال پرورش احساس خود و باورهای هستهایشان دربارهی جهان هستند.
زمانی که یک نفر بارها و بارها به آنها میگوید که دوستداشتنی نیستند و یا آنها مشکلساز هستند، بالاخره این جملات را میپذیرند و باور میکنند که دوستداشتنی نیستند و آن را به عنوان هویت خود می پذیرند.
بازماندگان سوءاستفاده اغلب یاد میگیرند به جای اینکه با احساسات خود روبرو شوند از آنها اجتناب کنند. این میتواند باعث رفتار تکانشی شود و یا فرد به طور کامل خاموش و ساکت شود. بازماندگان ممکن است درگیر سوءمصرف مواد و بیبند و باری جنسی شوند.
رفتارهای اختلال خوردن میتواند برای فرار از احساسهای دردناک انجام شود (به خصوص تجربههای دوران کودکی آنها). به هر حال این مهم است که تجربهی آسیب در طول کودکی را نادیده نگیریم، زیرا میتواند عامل مهمی در نشانههای اختلال خوردن باشد.
ارتباط سوءاستفادهی جنسی و پرخوری
تحقیقات نشان داده است زنانی که با اختلال پرخوری عصبی درگیر هستند، نسبت به زنانی که پرخوری عصبی نداشتهاند آمار بیشتری از سوءاستفادهی جنسی در کودکی را گزارش دادهاند. همچنین نشان داده شده کسانی که تجربهی سوءاستفادهی جنسی در دوران کودکی داشتهاند نسبت به کسانی که این تجربه را نداشتهاند نشانههای بیشتری از پرخوری عصبی نشان دادهاند.
زنانی که هر دو تجربهی تجاوز در دوران کودکی و دوران بزرگسالی را داشتهاند نشانههای شدیدی از پرخوری عصبی از خود نشان دادهاند.
سوءاستفادهی عاطفی و باورهای منفی
باور بر این است که سوءاستفادهی عاطفی میتواند بر باورهای منفی دربارهی خود تأثیر بگذارد (مثلاً من دوستداشتنی نیستم). همچنین میتواند باعث مشکل در بروز احساسات بشود – بیان احساسات در گذشته ممکن است با پاسخی منفی و خشونتآمیز روبرو شده باشد و باعث به وجود آمدن این انتظار شده باشد.
کسانی که سوءاستفادهی عاطفی را تجربه کردهاند ممکن است با رفتارهای پرخطری مواجه شوند که بیشتر آنها با پرخوری عصبی نیز ارتباط دارند. و یا ممکن است احساسات خود را جدا و محدود کنند و این بیشتر با بیاشتهایی عصبی مرتبط است.
تاثیر سایر وقایع آسیبزا
تحقیقات همچنین نشان میدهد که حوادث ناگوار دورههای انتقالی زندگی، مانند طلاق پدر و مادر، مرگ یکی از اعضای نزدیک خانواده یا دوستان، و یا دشواری در عبور از این دورهها پیشایند رشد اختلالهای خوردن است.
این وقایع با سوءاستفادهی جسمی، جنسی و عاطفی تفاوت دارد. این تحقیق به این ایده میپردازد که وقتی اتفاقات دشوار در زندگی یک فرد رخ میدهد حمایت کافی مورد نیاز است.
به دلیل وجود همبستگی بین سوءاستفاده و اختلال خوردن، تعداد زیادی از افراد دارای اختلال خوردن از اختلال استرس پس از سانحه رنج میبرند. دردهای روانشناختی که اغلب که بعد از سوءاستفاده تجربه میشوند عبارتاند از کابوسها، افکار مزاحم و کرختی هیجانی.
درمان کسانی که از اختلال خوردن رنج میبرند و تجربهی سوءاستفاده را داشتهاند، باید دربرگیرندهی این مسائل باشد و آنها را در نظر بگیرد.
مترجم: دنیا زیادلو


