حتما شما هم مانند خیلی از افراد دیگر در زندگی چیزهایی داشته اید که افرادی پنهانی آنها را از شما ربوده اند یا در مکانی خلوت عده ای با زور وسایلی را از شما دزدیده اند. موضوعی که در این نوشته سعی بر تعریف و تبیین آن داریم، سرقت است. سرقت نوعی انحراف اجتماعی که با سابقه ترین جرایم بشری محسوب میشود و پیامدهای اجتماعی مخربی را بر تمام افراد جامعه دارد و باعث احساس ناامنی، بی نظمی و قانون شکنی خواهد شد. افزایش روز افزون و بی رویه انحرافات و کجرویهای اجتماعی این روزها مشکلی حاد به نظر میآید که شناسایی عوامل موثر بر این کجرویها شاید بتواند باعث پیدا کردن راهکارهایی برای کاهش آنها شود. سرقت نیز از این دسته انحرافات و کجروی های اجتماعی است که با افزایش چشمگیری همراه بوده است. افزایش کیف قاپی ها، افزایش سرقت وسایل نقلیه، افزایش سرقت تلفن های همراه و افزایش خفت گیری ها همه و همه نشان دهنده رشد این نوع آسیب اجتماعی است.
با گذشت زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی راه های سرقت کردن نیز به روز شده و دستخوش تحولاتی قرار گرفته است. به شکلی که سارقان با جدیدترین روشها و تکنیکها برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند و این امر مقابله با آن را سخت تر میکند.
تعریف
سرقت از واژه هایی است که کمتر نیاز به تعریف دارد اما با این وجود به تعریف مختصر سرقت میپردازیم. برای سرقت تعاریف متعددی ارائه شده که به چند مورد آن اشاره خواهیم کرد:
– برداشتن چیزی از دیگری بدون اطلاع و رضایت او
– گرفتن و بردن مال و پول کسی به زور یا مکر و فریب
– ربودن متقلبانه شی متلق به دیگری.
از نظر قانون سرقت تنها وقتی موجود است که شی موضوع جرم بدون آگاهی و بر خلاف میل صاحب آن از تصرف دارنده قانونی آن به تصرف عامل جرم درآید، که لازمه ی آن گرفتن، برداشتن و کش رفتن است.
با توجه به آن چه که در تعریف دوم خواندیم، زورگیری و خفت گیری نیز نوعی سرقت محسوب میشود.
علل و انگیزه های سرقت
عوامل و انگیزه های موثر در سرقت در سه حوزه زیست شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی بررسی میشود.
ذکر این نکته شایان توجه است که عوامل تاثیر گذار بسیاری در ارتکاب سرقت وجود دارد که بررسی همه آنها در این نوشته امکان پذیر نیست. اما ما به مهترین آنها میپردازیم:
۱)عوامل زیستی
منطقه مغزی
در انگیزه ی انجام سرقت، مناطق مغزی مختلفی درگیر هستند. اما مهمترین بخشی از مغز که در رفتارهای بزهکاری نقش پررنگی دارد بخش پیش پیشانی مغز است که در بازدارنگی و قضاوت اجتماعی نقش دارد. اختلال یا ضایعه در این قشر از مغز، احتمال انجام رفتارهای بزهکارانه را افزایش میشود. در بررسی هورمونها هم میتوان به نقش هورمون تستوسترون اشاره کرد. این هورمون در مردان ترشح میشود و این مورد احتمالا تبیین کننده ی این موضوع است که چرا مردان بیشتر از زنان بزهکاری و سرقت میکنند.
جنسیت
به طور کلی رفتارهای بزهکارانه مانند سرقت در مردان بیشتر از زنان وجود دارد. مردان و زنان به دلیل تفاوت در قدرت بدنی در روش های دزدی نیز تفاوت دارند. مردان به دلیل تحرک بیشتر و قدرت بالاتر غالبا وسایل الکترونیکی و وسایل نقلیه را میدزدند و زنان بیشتر اشیاء کوچکتر را سرقت میکنند.
۲)عوامل روانشناختی
فقر عاطفی
همبستگی و ارتباط عاطفی والدین با فرزندان قطعا یکی از مهمترین مسائلی است که از کجروی های اجتماعی جلوگیری میکند. فرزندانی که در خانواده هایی قرار دارند که کمترین رابطه عاطفه را با اعضا برقرار میکنند، بیشتر مرتکب جرایمی مانند سرقت میشوند. وجود فعال پدر و مادر به عنوان دو عامل کنترلگر بیرونی میتواند باعث جلوگیری از بسیاری از انحرافات اجتماعی شود. طلاق پدر و مادر، فوت یکی از آنها، ارتباط ضعیف پدر و مادر با فرزندان و تبعیض بین فرزندان از عواملی است که تسهیل کننده رفتارهای بزهکارانه خواهد بود.
ناکام
ناکامی نرسیدن به هدف های در نظر گرفته شده است. وقتی فردی هدفی را دنبال میکند و به هر دلیلی در راه رسیدن به آن هدف شکست میخورد، در این حالت این فرد را ناکام مینامیم. ناکامی از عوامل مهم تاثیرگذار در سرقت است.
فقر یکی از مصادیق ناکامی است. دولارد و دوب معتقداند شیوع فراوان سرقت و دیگر تباهکاری ها در میان گروه فقیرتر و افزایش آن در دوران تنگدستی را باید واکنشی در برابر ناکامی دانست.
ممکن است فرد در رسیدن به هدفی ناکام شده باشد و سعی کند آن هدف را از راه سرقت به دست بیاورد. مثلا فردی را تصور کنید که در راه به دست آوردن مخارج زندگی و خانواده ناکام مانده و این هدف را با سرقت اموال دیگران به دست میآورد.
حسادت
گاه فرد با توجه به عدم امکان دستیابی، به موقعیت و منزلت دیگران حسد میبرد و چون نمیتواند به موقعیت آن افراد دست یابد دست به دزدی میزند.
خودنمایی
میتوان از خودنمایی نیز به عنوان یکی دیگر از انگیزه دهندههای سرقت نام برد که بیشتر در نوجوانان و جوانان ممکن است رخ دهد. مثلا فردی برای نشان دادن قدرت یا اقتدار خود دست به دزدی میزند.
۳)عوامل اجتماعی و اقتصادی
احتمالا از مهمترین دلایل ارتکاب سرقت، فقر مالی و عدم توانایی برآوردن نیازهای روزمره است. بسیاری از افرادی که فقر را تجربه میکنند احتمالا جامعه را مقصر و عامل اصلی بدبختی خود میدانند. حتما زیاد شنیده اید که فرد میگوید پولدارها پول ما را خورده اند! چنین افرادی ممکن است برای بهبود شرایط خود به مال دیگران دستبرد بزنند و این کار را گرفتن حق خودشان قلمداد کنند.
در کل فقر مهمترین دلیل ارتکاب سرقت محسوب میشود؛ به صورتی که غالب سارقان متعلق به قشر ضعیف و کم درآمد جامعه هستند. آمار نشان میدهد که در سال های رکود و تورم جامعه، نرخ سرقت افزایش مییابد. بنابراین سیاست های اقتصادی دولت ها در کاهش این امر اهمیت بسزایی خواهد داشت.
فقر فرهنگی
این عامل نقش اساسی در ایجاد همه جرائم دارد. دزدان اکثرا بیسوادند یا کم سواد اند. مطالعات نشان میدهد که میزان تحصیلات افراد با میزان ارتکاب جرایمی مانند سرقت رابطه ی معکوس دارد. یعنی هر چقدر سطح تحصیلات افراد یک جامعه بالاتر باشد میزان ارتکاب جرایم نیز در آن جامعه کمتر است. این یافته ها اهمیت آموزش را به روشنی بیان میکند. آموزش صحیح و تحصیلات بیشتر باعث کاهش هزینه ها و پیامدهای ناشی از ارتکاب جرایم خواهد شد.
تضاد فرهنگی و اختلاف فرهنگ ها در یک جامعه
فرهنگ مشترک یکی از عوامل پیوند دهنده افراد با هم است. در جامعه ای با فرهنگ مشترک افراد بیشتر احساس نزدیکی با هم میکنند. برای روشنتر شدن این موضوع میتوان به فرهنگ های کوچکتر مانند فرهنگ یک روستا نگاه کرد. به دلیل یکپارچه بودن فرهنگ، افراد آن روستا احتمالا احساس نزدیکی و پیوند بیشتری با هم میکنند. این احساس نزدیکی و تعلق احتمالا باعث کاهش احتمال ارتکاب جرایم خواهد شد. حال آنکه هنگامی که فرهنگ های متفاوت و مخالف در کنار یک دیگر قرار بگیرند احتمالا تفاوت فرهنگی باعث جدایی افراد متعلق به آن فرهنگ خواهد شد. نبود پیوند بین این افراد باعث افزایش جرایمی مانند سرقت خواهد شد. میتوان از رابطه ی خویشاوندی و پیوند افراد با یکدیگر به عنوان یک عامل کنترل کننده نام برد. بنابراین هر چقدر ارتباط بین افراد نزدیک تر باشد آن افراد نسبت به هم کمتر مرتکب جرم خواهند شد. این یافته میتواند تبیین کننده آمار بالای جرایمی مانند دزدی در شهرهای مهاجر پذیری مانند تهران باشد. ورود فرهنگ های مختلف به یک شهر و تفاوت های بین فرهنگی افراد را بیشتر از هم دور میکند و پیوند آنها را سست تر میکند. این اتفاق باعث افزایش نرخ کجرویهای اجتماعی در آن شهر خواهد شد.
بیکاری
این عامل نیز از عوامل مهم در ارتکاب سرقت و به طور کلی در ارتکاب همهی جرائم است. بیکاری رابطه نزدیکی با فقر مالی دارد. بیکاری ایجاد کننده فقر، و فقر ایجاد کننده جرم و سرقت خواهد بود. وجود وقتهای اضافی خالی در افراد بیکار احتمالا باعث سوق آن ها به انجام جرایم میشود. از طرفی افراد بیکار احتمالا از عهده مخارج زندگی بر نخواهند آمد. بنابراین آنها به سمت سرقت سوق پیدا میکنند. این امر بیان میدارد که لازم است برای اشتغال افراد جامعه فکری اندیشه شود. کارآفرینی و ایجاد مشاغل نقش بسیار مهمی در کاهش آمار کجروی ها و انحراف های اجتماعی از جمله سرقت خواهد شد.
در پایان با توجه به عوامل یاد شده باید دولت ها و مسئولین تدابیری را برای از بین بردن این عوامل و به حداقل رساندن تاثیر این عوامل بیاندیشند.
منابع
ستوده، هدایت الله. (۱۳۸۴). آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات). تهران: آوای نور.