مکس مأمور تحویل یا در واقع پیک موتوری یک شرکت بزرگ است. همکاران مکس او را فردی تنها توصیف میکنند زیرا او در مکالمات معمول بین کارمندان شرکت نمیکند و از بیرون رفتن برای ناهار با دیگران اجتناب میورزد. همکاران ماکس این را نمیدانند که او تمایل دارد با آنان تعامل کند اما از این کار به شدت میترسد. اخیرا” مکس پیشنهاد یک ترفیع شغلی برای مدیر شدن را تنها به این دلیل که آن شغل نیازمند تعاملات روزانهی زیاد با دیگران بود، رد کرد. البته تعاملات زیاد با دیگران تنها دلیل مکس برای رد کردن ترفیع نبود. دلیل دیگرش این بود که مکس از ارتکاب اشتباهاتی که ممکن بود دیگران متوجه آنها شوند میترسید.
اگرچه اکنون مکس ۴۲ سال دارد، تا به حال با دختری قرار نگذاشته است. هر بار که از دختری خوشش میآید اضطراب او را فلج میکند و نمیتواند با آن دختر صحبت کند. هر وقت همکاران زن با مکس صحبت میکنند او از خجالت قرمز میشود و با حالتی عصبی سعی میکند هر چه زودتر به مکالمه پایان دهد.
مکس مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی (Avoidant Personality Disorder) است.
تئودور میلون[۱] (۱۹۸۱)، برای اولین بار، با تأکید بر اهمیت تمایز قائل شدن میان دو گروه از افراد غیر اجتماعی، تشخیصی تحت عنوان اختلال شخصیت اجتنابی را مطرح نمود. طبق نظر میلون برخی افراد غیراجتماعی هستند چون بیتفاوتاند، عاطفهی flat دارند و چندان به برقراری روابط بینفردی علاقهای نشان نمیدهند (این ویژگیها در DSM-5 به عنوان ویژگیهای افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید مطرح شدهاند). برخی دیگر از افراد را غیراجتماعی میگویند چون دچار اضطراب میانفردی میشوند و از طرد شدن میترسند. این گروه دوم، با ملاکهای اختلال شخصیت اجتنابی همخوانی دارند. این افراد به صورت مزمن احساس طرد شدن دارند و در مورد آینده بدبین هستند.
اختلال شخصیت اجتنابی یکی از اختلالهای مربوط به گروه C اختلالات شخصیت است. ملاکهای مطرح شده برای این اختلال در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی بدین شرح است:
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی، تقریبا” در همهی جنبههای زندگی در حضور دیگران معذب هستند، احساس بیکفایتی میکنند و نسبت به ارزیابی منفی دیگران از خودشان به شدت حساساند. این وضعیت از اواخر نوجوانی و قبل از اوایل بزرگسالی آغاز میشود و در شرایط و موقعیتهای مختلف بروز میکند. افراد مبتلا به این اختلال، حالات ذکر شده را در حداقل ۴ مورد از موقعیتهای زیر نشان میدهند:
- از شغلها و فعالیتهایی که نیازمند تماس و تعاملات اجتماعی زیاد هستند دوری میکنند چون از انتقاد، ایرادگیری یا مورد قبول دیگران واقع نشدن میترسند.
- دوست ندارند با دیگران رابطهی بینفردی نزدیک برقرار کنند مگر اینکه مطمئن باشند دیگران دوستشان دارند.
- حتی زمانی که با کسی رابطهی صمیمانه دارند تودار هستند و با احتیاط حرف میزنند و عمل میکنند چون میترسند مسخره یا شرمنده شوند.
- در موقعیتهای اجتماعی دائما” به این فکر میکنند که هر لحظه ممکن است دیگران از آنها ایراد بگیرند یا عقایدشان را قبول نکنند.
- در موقعیتهای میانفردی جدید عصبی میشوند چون احساس بیکفایتی میکنند.
- احساس میکنند مهارتهای اجتماعی و جذابیت شخصی ندارند یا از دیگران پایینترند.
- معمولا” دوست ندارند ریسک شخصی بکنند یا در هر گونه فعالیت جدید شرکت کنند چون ممکن است به دیگران ثابت شود بیکفایتاند و در نهایت شرمنده شوند.
سببشناسی:
برخی شواهد حاکی از این هستند که اختلال شخصیت اجتنابی با سایر اختلالات زیر مجموعهی اسکیزوفرنی که اغلب در اقوام افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بروز میکنند در ارتباط است. برخی نظریهها ادعا کردهاند که تأثیرات همزمان عوامل روانشناختی و زیستی، علت اختلال شخصیت اجتنابی است. برای مثال، میلون عقیده دارد که افراد مبتلا به این اختلال ممکن است با خلق و خو یا ویژگیهای شخصیتی دشوار متولد شوند. در نتیجه، والدینشان به احتمال زیاد آنها را طرد خواهند کرد یا حداقل در مراحل اولیه بدون انتقاد و به میزان کافی به آنها محبت نکنند. این طرد شدن به نوبهی خود میتواند منجر به عزت نفس پایین و احساس بیگانگی اجتماعی یعنی شرایطی شود که تا بزرگسالی تداوم خواهد یافت.
در مورد تأثیر عوامل روانشناختی به عنوان عامل ایجاد اختلال شخصیت اجتنابی نیز شواهد اندکی موجود است. برای مثال، استراوینسکی، اِلی و فرانش (۱۹۸۹)، از گروهی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی و یک گروه کنترل در مورد رفتار اولیه والدینشان با آنها سؤال پرسیدند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی در مقایسه با گروه کنترل والدین خود را بیشتر به عنوان افرادی طرد کننده، ایجاد کنندهی احساس گناه و کم عاطفه معرفی کردند. این نتیجه نشان میدهد که فرزندپروری میتواند در ایجاد این اختلال مؤثر باشد. همچنین، مِیِر و کاروِر (۲۰۰۰)، در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که به احتمال زیاد افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی تجربیات انزوا، طرد و تعارض با دیگران را گزارش میکنند.
تبیینهای معاصر روانپویشی در مورد اختلال شخصیت اجتنابی، بر ترس افراد از دلبستگی در روابط تأکید دارند. از طرفی، رویکردهای شناختی رفتاری فرد مبتلا به این اختلال را به عنوان یک فرد حساس افراطی نسبت به طرد در نظر میگیرند و عقیده دارند که این حساسیت افراطی به دلیل تجربهی سرزنش شدید والدین در دوران کودکی ایجاد میشود. طبق این رویکرد، دیدگاههای ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی حول این باور هستهای هستند که آنها نقص دارند و ارزش مورد توجه دیگران قرار گرفتن را ندارند. به دلیل این بیارزشی ادراکشده، افراد مبتلا به این اختلال انتظار ندارند که دیگران آنها را دوست داشته باشند. بنابراین، از نزدیک شدن به دیگران اجتناب میکنند تا در برابر آنچه طرد شدن اجتنابناپذیر میدانند از خودشان محافظت کنند. همراه با این دودلی، ادراکات تحریف شده از تجربیات با دیگران نیز مطرح است.
حساسیت نسبت به طرد شدن باعث میشود افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی، مسائل به ظاهر خنثی و حتی مثبت را سوء تعبیر کنند. بنابراین آسیب ناشی از طرد شدن فرضی باعث میشود آنان به درون خود عقبنشینی نمایند و فاصلهی خود را با دیگران بیشتر کنند.
درمان:
علیرغم محدود بودن پژوهشهای انجام شده دربارهی سایر اختلالات شخصیت، تعداد قابل قبولی از مطالعات کنترل شده در ارتباط با رویکردهای درمانی برای افراد مبتلا با اختلال شخصیت اجتنابی وجود دارد. تکنیکهای رفتاری برای کنترل اضطراب و مشکلات مربوط به مهارتهای اجتماعی موفقیتهایی را نشان دادهاند. از آنجا که مشکلات تجربه شده توسط افراد مبتلا به این اختلال مشابه مشکلات افراد مبتلا به فوبیای اجتماعی است، بسیاری از درمانهای مشابه نیز برای هر دو گروه کاربرد دارد.
در درمان شناختی رفتاری، هدف درمان شکستن چرخهی منفی اجتناب در فرد است. بیمار یاد میگیرد در مورد افکار خودکار و دیدگاههای ناکارآمدش که مخل ارتباط وی با دیگران میشوند به روشنی صحبت کند و غیر منطقی بودن باورهای خود را به عینه مشاهده میکند البته در فضایی حمایتگرانه.
این تکنیکها زمانی دستاوردهای بسیار موفقیتآمیزی به همراه خواهند داشت که بیمار با پای خودش برای درمان مراجعه و به درمانگر اعتماد کند بنابراین، به نظر میرسد که اتحاد درمانی یعنی ارتباط مبتنی بر همکاری میان درمانگر و بیمار یک عامل پیشبینی کنندهی مهم برای موفقیت درمان در این گروه از بیماران به شمار میآید.
[۱] . Theodore Millon
نویسنده: زهرا زابلیپور
منابع:
گنجی، مهدی. (۱۳۹۳). آسیبشناسی روانیDSM-5 (جلد ۲). تهران: ساوالان.
Barlow, D. H., & Durand, V. M. (2015). Abnormal Psychology: AN Integrative Approach. Stamford: Cengage Learning.
Halgin, R. P., & Krauss Whitbourne, S. (2010). Abnormal Psycholoy: Clinical Perspectives on Psychological Disorders (6th ed.). New York, NY: McGraw Hill.
Kring, A. M., Johnson, S. L., Davison, G. C., & Neale, J. M. (2012). Abnormal Psychology (12th ed.). NJ: Wiley.


