مواردی از راهکارهای زندگی که می توان از باغبانی آموخت
همزمان با ۱ آبان و مصادف شدن با روز برنامه ریزی، روان حامی بر آن شد تا مقاله ای کاربردی و مرتبط در اختیار کاربران گرانقدر قرار دهد. با ما همراه باشید:
زمان زیادی تا سال نو باقی نمانده و تکلیف بسیاری از خواسته ها هنوز مشخص نیست. اما به دلیل حجم دلزدگی و اندوه بسیاری از افراد، اهداف مشابه قدیمی، سالهای متمادی، مکررا از سر گرفته می شوند. دلیل آن اینست که دانستن و اندیشیدن از عمل کردن و انجام یک کار، آسان تر است. با اینحال آنچه می شود گفت این است که قصد داریم مواردی را در زندگی خود تغییر داده و بهتر کنیم و این اتحاد و اجماعِ دیگری برای تبدیل کلام به واقعیت است.
یک راه مطلوب برای آغاز این فرآیند، شناسایی، تعریف و تجسم نتایج دلخواه در ابتدای کار و سپس برگشت از انتها به ابتدای برنامه است – می شود گفت که این روش (از آخر به اول حرکت کردن) در مقایسه با شروع از ابتدای برنامه، برای یافتن مسیر در گذرگاهی پر پیچ و خم، روش آسان تری است.
من هرگز نتوانستم از آن سر درآورم. ولی به هرحال از آنجا، شاهد گستره ی وسیع تری هستیم که در آن، برنامه، نیازهایی را که باید مورد توجه قرار گیرد تنظیم و تدوین می کند. زیرا این کار می تواند بین موفقیت و شکست، تفاوت ایجاد یا آن را از بین ببرد و بالاخره لازم است که عبارت “چطور” همانند “چه چیز” به وضوح بیان و مشخص شود.
تعیین اهداف کمّی، مانند “قصد دارم ۲۰ پوند از وزنم را کم کنم” یا ” سه روز در هفته به باشگاه بروم” اهدافی متداول و نیز آسان است. اما سخترینشان، جاه طلبی ها و اهداف کیفی تری چون ” فرد شایسته تری خواهم شد” یا ” خیلی سر فرزندام فریاد نخواهم زد” می باشد. اما هر دو شیوه، بدون پاسخ های مشخص به ۱) چگونگی نائل شدن به هدف ۲) شناخت موانع بالقوه در مسیر، بستر مناسبی برای اتخاذ تصمیمات و خواسته های مشابه در سال آینده فراهم می کند!
به همین خاطر مایلم از تشابهات باغبانی استفاده کنم. این جرقّه روزی در من زده شد که داشتم به همراه دوستم در باغچه اش کار می کردم. گفتنِ اینکه ” می خواهیم یک باغچه را گسترش دهیم” کافی نبود، لازم بود به منظور هماهنگی برنامه ها با اهدافمان، تناسب راهبردها با محیط وسیع تر و اینکه فعالیت هایمان ما را به سمت نتیجه پایانی که خواهان آن بودیم سوق دهد، نقشه ی تصویری آن را بریزیم. این به این معنا بود که باید بلافاصله پس از اینکه ماهیّت اهداف و موانع موجود را تعریف کردیم، برای ” چگونگی رسیدن” به آن ها مقدار مناسبی از زمان و تلاش اختصاص داده می شد.
- اولین کاری که انجام دادیم تصمیم درباره ی این بود که می خواهیم باغمان زمانی که در طول فصل مورد نظر در نقاط مختلف به طور کامل رشد کرد، چطور به نظر برسد. این موضوع، تنها شامل ویژگی های فیزیکی نمی شد بلکه شامل چگونگی تناسب آن با فضای بیشتری از حیاط و مکمل خانه اش نیز بود. بنابراین جدولِ زمانی شروع تا پایان را طراحی نمودیم.
- گزینه هایی را که در اختیار داشتیم بر اساس اینکه آیا با توجه به انواع گیاهان و رفتارهای مختلف آن ها، ما را به سمت نتایج دلخواهمان سوق می دهند یا خیر، مد نظر قرار دادیم. در کنار آن باید اطمینان حاصل می کردیم که نیازها و شرایط را به گونه ای درک کرده و شناخته ایم که انتخاب هایمان نه تنها دوام آورده بلکه ارتقا نیز بیابند.
- سپس شروع به طراحی مواردی کردیم که لازم بود کی و کجای آن برنامه ریزی شود زیرا گل ها در زمان و مکان مناسب شکوفا می شوند. این موضوع هم چنین نیاز به تفکر درباره ی روابط گیاهان و اینکه آن ها نه تنها می توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند بلکه چطور و تحت چه شرایطی می توانند به طور بالقوه، مکمل یا مانع رشد یک باغ شوند نیز دارد.
- در این لحظه، راهکارهایمان را در اختیار داشته و در مورد ابزارهای اجرایی کردن آن (برنامه) تصمیم گرفتیم. یک لیست تهیه کردیم.
- در نهایت بذرها را کاشته، آبیاری کرده و از آنها مراقبت نمودیم، این بخش ها را به منظور اجرای موفقیت آمیز راهبردهایمان انجام دادیم.
در زندگی نیز همچون باغچه، نتایج یا چیزهایی داریم که خواستار آنهائیم و همه ی آنچه که باید انجام دهیم کاشت بذرها، اطمینان از فراهم کردن شرایط مناسب برای رشد و رسیدگی به نیازهایشان به صورت روزانه است. و نهایتا می توانیم برای همیشه از این مقاصد مزاحم عبور می کنیم.
مقاله مرتبط:



نویسنده: دونا فلگ
مترجم: سمیرا پیازچیان لنگرودی