بر اساس پژوهشی که در ژورنال روانشناسی کاربردی انجمن روانشناسی آمریکا چاپ شده است، بیکاری میتواند شخصیتهای هستهای افراد را تغییر دهد، بیکاری صفتهای شخصیتی وظیفهشناسی، توافقجویی و گشودگی به تجربه را در برخی افراد کاهش میدهد که ممکن است یافتن شغلهای جدید را برای آنها دشوارتر کند. با روان حامی همراه باشید.
این نتایج این تفکر که شخصیتهای ما «ثابت» هستند را به چالش میکشد و نشان میدهد که عوامل خارجی مثل بیکاری میتوانند تأثیرات بزرگی روی شخصیت بنیادی ما داشته باشند. این نشان میدهد که بیکاری نسبت به آنچه قبلاً تصور میشد، تلویحات روانشناختی وسیعتری دارد.
بویس و همکارانش (۲۰۱۵) نمونهای ۶۷۶۹ نفری از بزرگسالان آلمانی (۳۷۳۳ مرد و ۳۰۶۳ زن) را بررسی کردند. آنها در طول چهار سال از ۲۰۰۹-۲۰۰۶، دو بار به یک پرسشنامه شخصیت استاندارد پاسخ دادند. از این افراد ۲۱۰ نفر بین یک تا چهار سال بیکار شده بودند و ۲۵۱ نفر کمتر از یک سال بیکار بودند امّا بعداً شغل پیدا کردند.
محققان پنج عامل «بزرگ شخصیت» (وظیفهشناسی ، روانرنجوری، توافقجویی، برونگرایی و گشودگی به تجربه) را مطالعه کردند. آنها دریافتند که در مقایسه با افرادی که بیکار نشده بودند توافقجویی مردان بیکار در طول دو سال اول افزایش یافت. امّا پس از دو سال میزان توافقجویی مردان بیکار شروع به کاهش کرد و در بلندمدت به سطحی پایینتر از افراد شاغل رسید. توافقجویی زنان با هر سال بیکاری کاهش یافت.
ممکن است در مراحل اولیه بیکار شدن انگیزههایی برای رفتار توافقجویانه افراد وجود داشته باشد، به عنوان تلاشی برای تأمین کردن یک شغل دیگر یا برای آرام کردن افرادی که اطراف آنها هستند. امّا در سالهای بعد وقتی با ادامه بیکاری موقعیت به صورت عادی در میآید ممکن است این انگیزهها تضعیف شوند.
در رابطه با وظیفهشناسی، هر چقدر زمان بیکاری مردان بیشتر بود میزان کاهش در این خصیصه هم بیشتر میشد، که با لذت بردن از درآمد نیز ارتباط داشت. در مقابل، زنان در مراحل اولیه و پایانی بیکاری وظیفهشناستر شدند امّا در وسط دوره مطالعه نوعی کاهش را تجربه کردند. محققان فرض کردند که ممکن است زنان با دنبال کردن فعالیتهای غیر کاری مرتبط با جنسیت خود (مثل مراقبت از اعضای خانواده) بخشی از وظیفهشناسی را دوباره به دست آورده باشند.
مردان بیکار در طول سال اول بیکاری خود سطوح باثباتی از گشودگی به تجربه نشان دادند، امّا با طولانیتر شدن آن میزان گشودگی به تجربه کاهش یافت. در مقابل، زنان در سال دوم و سوم بیکاری کاهش تندی در گشودگی به تجربه نشان دادند، امّا میزان آن در سال چهارم به سطح اولیه بازگشت.
به گفته بویس این مطالعه نشان میدهد، تأثیر بیکاری روی جامعه چیزی بیشتر از یک نگرانی اقتصادی محض است. فرد بیکار شده ممکن است به دلیل تغییر شخصیتی غیرقابل اجتناب به صورت ناعادلانهای انگ بخورد، که به طور بالقوه یک چرخه روبه پایین از دشواری را در بازار کار ایجاد میکند.
بنابراین سیاستهای عمومی از طریق میزان کمتر بیکاری و فراهم کردن حمایت برای فرد بیکار یک نقش کلیدی در پیشگیری از تغییرات شخصیت معکوس در جامعه دارد. سیاستهای کاهش بیکاری نه فقط برای حفاظت از اقتصاد بلکه برای امکانپذیر کردن رشد شخصیتی مثبت در افراد ضروری هستند.
منبع: APA
لینک مقاله اصلی:
Boyce, C. J., Wood, A. M., Daly, M., & Sedikides, C. (2015). Personality change following unemployment. Journal of Applied Psychology, ۱۰۰(۴), ۹۹۱.


