چک لیستی برای متوقف کردن استفاده نادرست از داروهای روانپزشکی در کودکان
یک طوفان کامل از عوامل زیانآور که با هم تعامل دارند به استفاده مفرط وسیع کنونی از داروهای روانپزشکی در کودکان منجر شده است. شرکتهای داروسازی پس از اشباع بازار بزرگسالان کمپینهای بازاریابی خود را روی کودکان متمرکز کرده اند. کودکان مشتریان کاملی هستند. اگر زمانیکه سن پایینی دارند آنها را به قرصهای روانگردان عادت بدهید، ممکن است در تمام زندگی به استفاده از آنها ادامه بدهند.
پزشکان به این صدای حراجی گمراهکننده گوش سپردهاند که مشکلات معمول کودک، «اختلالهای روانی» کم تشخیص دادهشده و کم درمانشده واقعی هستند که تشخیص آنها و درمان آنها با قرصها بسیار ساده است. دقیقاً نقطه مقابل این گفته درست است. کودکان در پاسخ به محیط و رشد چنان تغییرات زیادی را تجربه میکنند که تشخیص و درمان همیشه نیازمند بزرگترین مراقبت، صبر، و زمان است. من نمیتوانم بستن یک کودک به دارو را پس از یک ارزیابی کوتاه مجسم کنم، اما این چیزی است که غالباً اتفاق میافتد.
والدین در مورد استفاده از دارو برای کودکان خود کاملاً مستعد پیروی از توصیههای پزشکان هستند. من توصیه میکنم که همیشه یک مشتری کاملاً آگاه باشید و قبل از اینکه اجازه بدهید کودک شما هر نوع داروی روانپزشکی را مصرف کند، دیدگاههای دوم و سوم را هم در نظر بگیرید. این یک تصمیم مهم است و نیازمند تأمل دقیق و ورود کامل والدین است.
دیو ترکسسون (Dave Traxson) که یک روانشناس کودک و آموزشی است، یک پیشنهاد فوقالعاده برای کمک به محدود کردن اپیدمی تجویز بیدقت دارو در کودکان ارائه کرده است. او چکلیستی از سؤالهایی ایجاد کرده است که پزشکان باید قبل از تجویز داروهای روانگردان برای کودکان بررسی کنند.
یک رشد کنترلنشده و نمایی در استفاده از داروهای تحریککنننده، ضدافسردگی و ضدروانپریشی در کودکان وجود داشته است که غالباً بیشتر از اینکه به کودکان کمک کند به آنها صدمه میزند. من یک چکلیست طراحی کردهام تا به بالینگران کمک کنم تا در قالب گامهای ضروری بیندیشند که باید بخشی از هر تجویز داروی دقیق برای کودکان باشد.
- آیا کودک یک تظاهر کلاسیک دارد که بهطور دقیق با یک نشانه تأییدشده برای این داروی خاص مطابقت کند؟
- آیا پژوهش بهخوبی مستندشدهای در مورد اثربخشی و ایمنی برای کودکان همان سن، جنس و گروه اجتماعی وجود دارد؟
- آیا مشکلات کود فراگیر هستند، در دامنه وسیعی از بافتهای اجتماعی رخ میدهند و توسط افراد مختلف زیادی مشاهده شدهاند؟
- آیا مشکلات کودک شدید، بادوام و آسیبزننده هستند؟
- آیا والدین کودک و متخصصان درگیر با موضوع، مشکلات را به اندازه کافی قابلملاحظه میدانند تا نیازمند دارو باشد؟
- آیا در روابط کودک، بافت اجتماعی و سابقه اخیر استرسهایی وجود دارند که ممکن است این الگوی رفتار را تبیین کنند؟
- آیا پیش از تجویز دارو یک مداخله روانشناختی یا اجتماعی امتحان شده است؟
- آیا هر گونه اثر جانبی مضر قابلتوجهی از دارو وجود داشته است؟
- آیا شما خطرات کوتاهمدت و بلندمدت را سبک و سنگین کردهاید و آنها در مقابل مزایای احتمالی قرار دادهاید؟
- آیا شما رضایت آگاهانه والد و (در صورت مناسب بودن) کودک را دریافت کردهاید؟
و شاید مهمترین سؤال
- اگر کودک شما همین مشکلات را داشت، آیا دارو تجویز میکردید؟
تجویز داروی نامناسب برای کودکان توسط میلیاردها دلار بازاریابی کمپانیهای داروسازی تغذیه شده است و تا کنون با مقاومت اندکی از سوی پزشکان، متخصصان سلامت روان، والدین و معلمان مواجه شده است. ما نمیدانیم که اثرات بلندمدت شستشوی مغز نابالغ کودک با داروهای شیمیایی قوی چیست. ما داریم یک آزمایش کنترلنشده بدون رضایت آگاهانه اجرا میکنیم بدون اینکه عواقب آن را برای میلیونها نفر از کودکان خودمان بدانیم.
قطعاً مشکلات کودکی وجود دارند که نیازمند دارو هستند، امّا بعد از بررسی دقیق مداخلههای کمتر تهاجمی، این باید آخرین پناهگاه باشد. دارو نباید هرگز اولین واکنش و یک واکنش بیدقت باشد، چیزی که در حال حاضر غالباً اتفاق میافتد. چکلیست دیو ترکسسون یک رهنمود عالی برای عمل مسئولانهتر است.
والدین باید نسبت به محافظت از کودکان خود در مقابل استفاده افراطی از دارو هشیار باشند. هیچ قرصی برای هر مشکل پرورش کودک وجود ندارد. اگر نسخه پس از یک ارزیابی سریع بدون بررسی کامل روشهای جایگزین تجویز شده است، هیچ وقت آن را قبول نکنید.
نویسنده: Allen Frances: Professor Emeritus, Duke University
منبع: Huffington post