قبل از هر چیز باید برای کاهش دادن فیلم گاو خشمگین چند لایه به مفاهیم صرفا روانشناسی از مقام فیلم پوزش طلبید. بنده قصد دارم شخصیت اصلی فیلم را با توجه به مفاهیم رویکرد طرحواره درمانی تحلیل کنم.
درباره فیلم:
گاو خشمگین ساخته مارتین اسکورسیزی تولید سال ۱۹۸۰، روایتگر مقطعی چند ساله از زندگی جیک لاموتا بوکسور میان وزن آمریکاییست. این فیلم نمایش زندگی شخصی و حرفهای لاموتا با بازی رابرت دنیرو است. پیروزیها و شکستهای شخصیت فیلم در رینگ بوکس به شکلی دراماتیک شدهاند که مفاهیمی مثل پیروزی و شکست معنای خود را از دست داده و دست کم میتوان گفت تحول معنایی یافتهاند. شخصیت همیشه بیحوصلهی فیلم، خشونت و مردانگی غلیظ و سیال خود را از رینگ بوکس تا اتاق خواب خود میپراکند. او با برادر و زن اول و زن دوم خود با خشمی بیتعارف در ارتباط است. بیپروایی و کلهشقیهای شخصیت فیلم در نهایت او را تنها میان صحنههای کلوپ شبانه نیویورک جهت اجرای کمدی رها میکند.
درباره طرحواره درمانی:
این رویکرد درمانی توسط جفری یانگ تئوریزه شده است و برای برخی درمان اختلالات روانی به ویژه اختلالات دیرپا مثل اختلالات شخصیت کاربرد دارد.
طرحواره چیست؟ طرحواره الگوهای هیجانی و شناختیِ خود-آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفتهاند و در سیر زندگی تکرار میشوند. توجه شود که: رفتارهای یک فرد بخشی از طرحواره محسوب نمیشوند، چون یانگ معتقد است که رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود میآید (یانگ، ۱۹۹۰-۱۹۹۹).
طبق نکتهی یانگ، اگر جک لاموتا، قهرمان فیلم ما، گاو خشمگین، پرخاشگری (نوعی رفتار) میکند، پرخاشگری را طرحواره نمینامیم بلکه پرخاشگری رفتاری ناسازگار در پاسخ به طرحواره است.
کدام طرحواره؟ یانگ در کتاب طرحواره درمانی ۱۸ طرحواره را معرفی و مفهوم میکند. طرحوارههای که بنده به قهرمان فیلم نسبت میدهم، طرحواره بیاعتمادی/ بدرفتاری است. البته طرحوارههای دیگری نیز به قهرمان فیلم نزدیک است مثل طرحواره نقص یا حتی استحقاق/بزرگمنشی؛ ولی به دلیل عیانتر بودن نشانگان طرحواره بیاعتمادی/بدرفتاری از این اختلال سخن خواهیم راند. و نکته قابل ذکر اینکه طرحوارهها میتوانند با همدیگر همپوشانی داشته باشند.
طرحواره بیاعتمادی/بدرفتاری: افرادی که فکر میکنند دیگران قصد آسیب زدن به او یا سرافکنده کردن او را دارند. افراد دیگر دروغگو، دغلکار و یا سودجو هستند. چنین افرادی احساس میکنند همیشه یک نفری حق آنها را میخورد.
این نوع از فکر لاموتا را به رفتارهایی مثل اتهام آمیخته به پرخاشگری، شکست خوردن عمدی در رینگ بوکس و در نهایت کنارهگیری از مسیر حرفهای خود، مجبور میکند. چرا افکار منجر به رفتار میشوند؟ پاسخ طرحوارهدرمانی این است که افراد، پاسخهایی مقابلهای (نوعی رفتار) به طرحوارهها (نوعی افکار) میدهند. این مقابله یا در واقع رفتارها سه نوع هستند:
- تسلیم: به این معناست که فرد در برابر افکار (طرحواره) خود واکنشی نشان ندهد و تحت تاثیر آنها قرار بگیرد. مثال این نوع مقابله در فیلم، تمام پرخاشگریهایی است که قهرمان به زن و برادر خود میکند. زمانی که افکار غیرواقعیاش بر این مبناست که برادر و زنش با همدیگر رابطه جنسی داشتهاند.
- جبران افراطی: به این معناست که فرد در برابر طرحواره خود واکنشی افراطی در جهت جبران انجام دهد. مثال این نوع مقابله در فیلم، زمانی است که جک لاموتا اجازه میدهد به او پرخاشگری شود. در رینگ بوکس عمدا از خود دفاعی نمیکند و ضربات پشت سر همی را تحمل میکند (جک لاموتای واقعی نیز به تحمل مشتهای سنگین پشت سر هم معروف بود از همین رو او را ) چرا چنین اجازهای میدهد. یکی از علل آن میتواند احساس گناهی که نسبت به برادرش دارد باشد. چرا که برادرش را در صحنههای قبل به خاطر اتهامی ناوارد به باد کتک گرفته است. پس حالا جبرانی افراطی کرده و در رینگ عمداً بی تحرک میایستد. البته دفاع نکردن شخصیت، علل دیگری نیز میتواند داشته باشد: قهرمان فیلم در نوعی گاوبندی شرکت میکند: میبازد تا…. (به فیلم مراجعه شود)
- اجتناب: به این معناست که فرد برای رویارو نشدن با طرحواره خود از موقعیتهایی که ممکن است طرحواره او فعال شود، کنارهگیری میکند. در مثال ما میتوان به اواخر فیلم اشاره کرد که در آن لاموتا به جای بوکس و حضور در رینگ و خطر رو به رو شدن با طرحواره، از بوکس کنارهگیری کرده و به اجرای کمدی در کافههای گاهی نه چندان مجلل مشغول میشود.
باید با طرحواره (شیوهی معیوبی از تفکر) چه کرد؟ روند درمانی برای این نوع طرحواره در کتاب یانگ و دیگر طرحواره درمانگران معرفی شده است ولی چیزی که مشخص است، این است که سبکهای مقابلهای ناکارآمد مثل تسلیم، جبران افراطی و اجتناب راضی کننده نبوده و حتی گاهی به طرحوارهها دامن میزنند.
نویسنده: فرید حاجی
منبع: کتاب طوحواره درمانی


