تغییرات مغزی مشترک در کودکان مبتلا اوتیسم، بیشفعالی و اختلال وسواس جبری وجود دارد:
تیمی از دانشمندان در آسیبهای مغزی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، اختلال کم توجهی/بیشفعالی و اختلال وسواسی جبری مشابهتهایی پیدا کردهاند. این مطالعه شامل تصویربرداری مغزی از ماده سفید ۲۰۰ کودک بوده است.
این مقاله در ژورنال آمریکایی روانپزشکی منتشر شده است. در این مقاله نتایج تصویربرداری مغزی از ۲۰۰ کودک مبتلا به اوتیسم، اختلال کم توجهی/بیشفعالی و اختلال وسواسی جبری منتشر شده است. ماده سفید از دستهای از فیبرهای عصبی ساخته شده است که جسمهای سلولی را در سراسر مغز به یکدیگر متصل میکنند و برقراری ارتباط بین نقاط مختلف مغز را امکانپذیر میسازند.
به گزارش روان حامی، استفانی امیز، نویسنده اول این مقاله و دانشمند-درمانگر مرکز اعتیاد و سلامت روان در انیستیتوی پژوهشهای سلامت روان خانواده کمبل درباره این تغییرات مغزی مشترک گفته است:
ما وقتی کودکان مبتلا به اوتیسم، اختلال کمتوجهی/بیشفعالی و اختلال وسواسی جبری را با کودکان سالم مقایسه کردیم متوجه شدیم که آسیبهایی در مادهی سفید در مسیر اصلی مرتبط کنندهی نمیکرههای راست و چپ مغز این کودکان وجود دارد. این مسیر اصلی که جسم پینهای نامیده میشود بزرگترین قسمت مغزی و جزء اولین قسمتهایی است که رشد میکند.
محققان دیگری نیز به این نتیجه رسیده بودند که کودکان مبتلا به اوتیسم و اختلال کم توجهی/بیشفعالی آسیبهای شدیدتری در ماده سفید مغز نسبت به کودکان مبتلا به اختلال وسواسی جبری نشان میدهند.
اوتیسم، اختلال کم توجهی/بیشفعالی و اختلال وسواسی جبری نشانههای مشترکی دارند و به ژنهای مشترکی نیز مرتبط هستند. با وجود این از نظر تاریخی آنها به عنوان اختلالهای جداگانه در نظرگرفته شدهاند. این سه اختلال با یکدیگر ۱۵ درصد از کودکان و نوجوانان را مبتلا میسازند.
پیوند مغز ـ رفتار
تمام این رفتارها که در آسیبهای اوتیسم، اختلال کم توجهی/بیشفعالی و اختلال وسواسی جبری مانند مشکلات توجه، مشکلات اجتماعی نقش دارند در بین هر سه اختلال رخ میدهند و از نظر شدت از فردی به فرد دیگر تفاوت دارند. پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که ساختار ماده سفید مغزی با طیف نشانههای رفتاری موجود در این اختلالها رابطه دارد. بدون توجه به اختلال خاص، کودکانی که آسیب مغزی بیشتری دارند، اختلال بیشتری در عملکرد روزانه نیز دارند.
این یافتهها تلویحاتی برای درک ما از ماهیت اختلالهای وابسته به مغز دارد. با فراهم شدن شواهد زیستشناسی که ساختارهای مغزی با طیف نشانههای رفتاری که در اختلالهای تحولی مختلف رخ میدهند، عامل بیولوژیکی مشترک در بین این اختلالها را برجسته میسازد. همچنین این احتمال را مطرح میسازد که درمانهایی که این طیف رفتارها هدف قرار میدهند ممکن است برای هر سه شرایط (اختلال اوتیسم، اختلال کم توجهی/بیشفعالی و اختلال وسواسی جبری) مناسب باشد. به دست آمدن تغییرات مغزی مشترک در این سه اختلال میتواند در آینده در طبقهبندی این اختلالها تغییراتی نیز ایجاد کند. در نتیجه باید با استفاده از روشهایی که میتوانند تغییرات مغزی مشترک را پیدا کنند به مطالعه بیشتر این اختلالها مبادرت کرد.
refrence:
Common brain changes found in children with autism, ADHD and OCD
مترجم: حمید بهرامی زاده، دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
خواندنیهای بیتشر
دلبستگی و نشانههای آسیبشناسی روانی
دلبستگی و نشانههای آسیبشناسی روانی: مطالعات همهگیریشناسی نشان دادهاند که در نوجوانی نشانههای آسیبشناسی روانی متعددی قابل تشخیص هستند. اکثر بی... بیشتر بخوانید
کمالگرایی، افسردگی و خوشبینی
کمالگرایی، افسردگی و خوشبینی: دنبال کردن اهداف، رسیدن به موفقیت و میل به برتری یک بخش مهم زندگی است. اما میل شدید به برتر و بهتر از دیگران بودن کم... بیشتر بخوانید
تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و شخصیت
تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و شخصیت همه ما در زندگی روزمرهی خود با لحظاتی مواجهه میشویم که نمیدانیم چه اتفاقی رخ خواهد داد. مثلاً نمیدانیم که در امتح... بیشتر بخوانید
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با روانپویشی
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با روانپویشی: درمانهای شناختی ـ رفتاری عموماً در انتقاد به رویکردهای روانتحلیلی و روانپویشی ایجاد شدهاند. به ع... بیشتر بخوانید
سایکوپاتی و طرحوارههای مثبت و منفی
شناخت و سایکوپاتی: شناسایی طرحواره های منفی و مثبت در نمونه های عادی و قانونی (جنایی) سایکوپاتی به مجموعهای از صفات منفی شخصیت مانند فریبکاری، خودمحو... بیشتر بخوانید