مطالعات متعددی تأثیر منفی رسانه را بر تصویر بدنی نشان دادهاند. قرار گرفتن در معرض تصاویر فتوشاپی از ایدهآلهای غیر واقعی برای اندام مناسب با عزت نفس پایین، افسردگی و اختلالات خوردن مرتبط شده است. طبق گزارش انجمن ملی بیاشتهایی عصبی و اختلالات مرتبط با آن (ANAD)، حداقل ۳۰ میلیون نفر از هر سن و جنسی در ایالات متحده، از یک اختلال خوردن رنج میبرند که نتیجهی آن بروز حداقل یک مرگ در هر ۶۲ دقیقه است. در مطالعهای که در مجلهی سلامت نوجوانان منتشر شد، تصویر بدنی منفی به عنوان یک پیشبینیکننده برای وجود افکار خودکشی در میان دانش آموزان کالج به ویژه در میان زنان جوان، شناخته شد.
در حال حاضر، قانون جدیدی در فرانسه قصد دارد با آنچه که به یک معضل برای سلامت عمومی در آن کشور تبدیل شده، مقابله کند؛ چرا که بیش از ۶۰۰،۰۰۰ نفر در فرانسه از بیاشتهایی عصبی و دیگر اختلالات خوردن رنج میبرند. این قانون که در این هفته به اجرا درآمد، شرکتهای تبلیغاتی را ملزم کرده تا آن دسته از تصاویر تبلیغاتی را که به صورت دیجیتالی تغییر داده شدهاند تا در آنها مدلها لاغرتر به نظر برسند از طریق برچسبی با همین عنوان مشخص کنند. به گفتهی وزارت بهداشت فرانسه، استفاده از برچسب“عکس تغییر داده شده”در کنار هر عکسی که برای اهداف تجاری مورد استفاده قرار میگیرد، و در آن بدن یک مدل با یک نرم افزار ویرایشگر اصلاح شده تا مدل لاغرتر و باریکتر به نظر آید، اجباری است.
طبق گزارش مجلهی B & T، گِتی ایماژ، یکی از بزرگترین آژانسهای عکاسی موجود در ایالات متحدهی آمریکا، به تبعیت از قانون ذکر شده، ارسال هرگونه تصویری را که به منظور نمایش مدلهای لاغرتر تغییر داده شدهاند، ممنوع کرده است.
“نمایش دقیق و واقعی تصویر در تصاویر تبلیغاتی، برای ایجاد بردباری و توانمند سازی جوامع، در مبارزه با کلیشهها، تأثیر مستقیم دارد”.
گایانی دسیلاوا، روانپزشک کودک و نوجوان میگوید:” استفاده از برچسب هشدار، شروع مناسبی است. برای دختران، این شفافسازی تا حدودی میتواند روند شرطی شدن به انتظارات غیر واقعی نسبت به بدن را کاهش دهد”. او اقدام شرکت گتی ایماژ را حرکت مؤثری برای جلوگیری از عینیسازی و متوقف کردن خودانزجاری در دختران و زنان میداند. به عقیدهی دسیلاوا، هر زمان که افراد رسیدن به هدفی غیرقابل دسترس را درونی کنند، منجر به ایجاد احساس ناکافی بودن و کاهش عزت نفس میشود. یک برچسب هشدار، گامی کوچک اما مهم برای متوقف کردن این فرایند درونیسازی است.
دکتر لين اندرسون، درمانگر طبيعي و يوگادرمانگر ميگويد: “ما تبدیل به یک جامعه با انتظارات و تصاویر غیر واقعی شدهایم. تصاویر تغییر داده شده، به غلط، زنان جوان و سالخوردهای را با نوعی کمال غیر قابل دسترس به تصویر میکشند. موضوع، تنها نمایش بدن بینقص نیست، بلکه تصاویر ساختگی از پوست بدون چروک و بیعیب و موهای بلند و پر پشت است که بر شیوهی نگاه ما به خودمان تأثیر میگذارد”. او میگوید: “ما باید به جای پوست و استخوان بودن، برای رسیدن به ایدهآلها، سلامتی و تناسب اندام خود را ارتقاء دهیم”. آندرسون همچنین اذعان میکند: “هنگامی که موضوع اختلالات خوردن به میان میآید، ما نمیتوانیم عکسهای تغییر داده شدهی مدلها را به عنوان تنها دلیل، مورد نکوهش قرار دهیم. بلکه باید به مسئلهی واقعی توجه کنیم و آن سلامت روان، عزت نفس و احساس خود ارزشی است. بنابراین شاید قوانین باید قضیه را کمی جدیتر بگیرند و تمرکز بیشتری بر سالم بودن و نه کامل بودن ساختگی داشته باشند”.
دسیلوا و اندرسون هر دو، به این واقعیت اشاره کردهاند که زنان و دخترها تنها کسانی نیستند که این استانداردهای غیرمجاز را درونی میکنند؛ در واقع، مردها با باور کردن آنچه در رسانه مشاهده میکنند، زنان را وادار به رسیدن به این استانداردها کردهاند.
کوین بیلی، مربی بهداشت و سلامتی نیز با این مسئله موافق است: “بعضی از مردها احساس میکنند که زن ایدهآل آنها نیز باید مثل عکسهای تغییریافتهی مدلها باشد بنابراین شروع میکنند به جستجوی یک بدن کامل که معمولا” وجود ندارد”. او اضافه میکند: “این، نه تنها به زنان لطمه میزند، بلکه مردها هم ممکن است شریک مناسب خود را پیدا نکنند زیرا همواره به دنبال یک اسب شاخدار بودهاند. اگر مردها تصویری را که از زن ایدهآل در ذهن دارند تغییر ندهند، بقیهی عمر خود را در جستجوی یک رویا خواهند بود و تنها خواهند ماند”. او ادامه می دهد:“هیچکس کامل نیست، بنابراین استفاده از تصویرهای تغییرداده شده به عنوان ایدهآلی از زنان و دختران جوان و تبدیل آنها به عنوان استاندارد زیبایی، فریب و دروغ محض است. این تصاویر، حقیقت یک مدل نیست. من احساس میکنم اگر شرکتها صادق بودند، پس هرکس دیگری هم میتوانست در مورد بدن خود صادق و واقعبین باشد”.
مطالعهای به بررسی اینکه چگونه ایدهآلهای زیبایی ما از لحاظ تاریخی به وسیلهی بافت اجتماعی شکل گرفتهاند، و دستیابی به این ایدهآلها نیز از لحاظ تاریخی دشوار بوده، پرداخته است. به گفتهی پژوهشگران این مطالعه، درین و برسین، “رسانههای جمعی کنونی، قدرتمند و در همه جا موجود هستند و منجر به افزایش نارضایتی از بدن در میان مردان و زنان میشوند”. در راستای در نظر گرفتن راههای بالقوه برای تغییر، درین و برسین پیشنهاد میکنند که والدین، قرار گرفتن کودکان در معرض رسانهها را محدود کنند و توصیه میکنند که والدین، کودکان خود را به فعالیت بدنی و مشارکت در فعالیتهای دیگری که باعث افزایش عزت نفس میشود، تشویق کند.
شاید همهی ما باید این توصیه را به کار بگیریم. البته، ما میتوانیم آنچه را که در تلویزیون تماشا میکنیم و مجلاتی را که میخوانیم کنترل کنیم اما از مواجهه با برخی پیامهای مضر رسانهها نمیتوان اجتناب کرد. برای مثال، اگر تا به حال در شهر نیویورک مترو سوار شده باشید، احتمالا” در معرض رگباری از آگهیهای تبلیغاتی که به زنان میگویند چگونه باید باشند، قرار گرفتهاید.
خوشبختانه، با ادامهی حرکت به سمت مثبتاندیشی در مورد بدنمان، روند تغییر خجالت کشیدن از بدن به سوی گرامیداشت زنان با هر سایز، چهره و رنگ پوست آغاز خواهد شد. یا همانطور که آندرسون میگوید:
“هنگامی که به تصویر کشیدن یک فرد کامل به عنوان فردی دارای بدن، ذهن و روح سالم آغاز شود، ما هم تصویر واقعی از زیبایی را کشف خواهیم کرد”.
نویسنده: الیسون آبرامز
مترجم: زهرا زابلیپور
با روانحامی همراه باشید.


