در مقالهی قبلی گفته شد امیل دورکیم جامعه شناس صاحب نام فرانسوی خودکشی را به ۴ نوع تقسیم کرد. خودکشی خودخواهانه حاصل از بین رفتن پیوند افراد با جامعه ی پیرامونشان است. خودکشی دگرخواهانه هنگامی رخ میدهد که فرد آنقدر به گروه احساس تعلق میکند که حاضر است بخاطر اهداف و ارزش های گروه به زندگی خودش پایان دهد. در خودکشی نابهنجارانه میخوانیم هنگامی که هنجارهای جامعه به روشنی مشخص نشده باشد، احتمال خودکشی افراد بالا خواهد رفت. خودکشی تقدیرگرایانه نیز هنگامی رخ خواهد داد که فرد احساس کند کنترلی بر روی شرایط ندارد و از طرفی نمیتواند شرایط نامساعد موجود را تغییر دهد. در این نوشته سعی داریم نوع دگرخواهانه خودکشی را بررسی و نقد کنیم.
دورکیم معتقد است وقتی ارزش های گروه و اهداف گروه آنقدر برای فرد حائز اهمیت باشد که فرد آن اهداف را بر جان خود مقدم بداند، فرد ممکن است بخاطر اهداف گروه خود را فدا کند. برای مثال خلبانان ژاپنی در جنگ جهانی دوم با بمب های بسته به خود به کشتی های آمریکایی حمله کرده و ضمن از بین بردن خود صدها آمریکایی را نیز نابود کردند. اگر خوب دقت کنیم با این احتساب تمام فداکاری ها و تمام از خودگذشتگی هایی که افراد برای گروه هایی که به آنها تعلق داشتند انجام دادند، باید نام خودکشی که یک رفتار نابهنجار و یک کجروی اجتماعی محسوب میشود، بگیرند. در تعریف کجروی اجتماعی میخوانیم که کجروی اجتماعی مشخصا به اعمالی اطلاق میشود که مردم قویا آنها را رد میکنند. بنابراین فصل مشترک تمام کجرویهای اجتماعی، عدم مقبولیت است. با توجه به آن که ما خودکشی را نوعی آسیب اجتماعی در نظر میگیریم و خودکشی نوعی انحراف و کجروی محسوب میشود و خودکشی دگرخواهانه نیز نوعی خودکشی است. بنابراین باید این نوع خودکشی را هم جز انحرافات اجتماعی که عدم مقبولیت ویژگی مشخص آن است، حساب کنیم. حال آن که میبینیم افرادی که خودشان را بخاطر ارزشها و هویت گروهشان فدا میکنند نه تنها داری عدم مقبولیت نیستند و مردم آن را رد نمیکنند؛ بلکه میبینیم قهرمانان هر کشور افرادی هستند که خود را فدای کشورشان کرده اند. در همه ی کشورها برای افرادی که ازخود به خاطر ارزش های کشورشان گذشته اند، تکریم میشوند و به عنوان الگوهایی برای دیگر افراد جامعه معرفی خوهند شد. این امر مربوط به مذهب خاص و یا کشور خاصی نیست. مثلا در ژاپن به کسانی که جان خود را در راه وطن از دست میدهند، «کامیاکازه» میگویند که به معنای تندباد خدایان و نشانه ای از تقدس است. در کشور عراق به این افراد نام «شهیدالبطل» اطلاق میشود که به معنای شهید قهرمان است. در ایران نیز تمام کسانی که به مدت ۸ سال در مقابل هجوم کشور عراق ایستادگی کردند و جان خود را فدا کردند، تکریم میشوند و برای آنها جایگاه والایی در نظر گرفته میشود. این امر محدود به شهدای ۸ سال دفاع مقدس نمیشود. قهرمانانی که بخاطر ارزشهای ملی در برابر نیروهای کشورهای استعمارگر، در جنوب و شمال کشور ایستادگی کردند، نامشان در تاریخ به عنوان قهرمانان کشور آورده میشود. افرادی همانند رئیسعلی دلواری، میرزا کوچک خان جنگلی و… از این دسته هستند. نمیتوان کار بزرگ این افراد را در حد یک انحراف اجتماعی مانند خودکشی نزول داد؛ چون نه تنها افراد آنها را رد نمیکنند، بلکه در کشورهای اسلامی، شهادت طلبی و ایثارگری جز ارزش های مردم محسوب میشود. پس نمیتوان کار این افراد را جز دسته ی خودکشی دگرخواهانه آورد؛ چون همانطوری که ذکر شد، با تعریف انحراف اجتماعی این امر مغایرت دارد. در کل با توجه به این که هر نظریه متاثر از عصر ، دوره و جامعه ای است که آن نظریه در بطن آن جامعه رشد یافته، باید تفاوت فرهنگ ها را در این نظریات در نظر بگیریم
منابع
رونالد ام.هولمز، استیفن تی. هولمز. ترجمه ضیاء افراز کنجین (۱۳۹۲). خودکشی نظریه، عمل و تحقیق. تهران: جامعه شناسان.
ستوده، هدایت الله. (۱۳۸۴). آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات). تهران: آوای نور.
صدیق سروستانی، رحمت الله. (۱۳۹۰). آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات اجتماعی). تهران: سازمان مطالعه و تدویت کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).