در سالهای اخیر رابطهی میان “خوردن هیجانی”[۱]، مصرف مواد غذایی و بویژه وزن، به حوزهای جالب توجه در زمینهی تحقیقات مربوط به چاقی تبدیل شده است (لوپزگوایمرا و همکاران، ۲۰۱۴). در ادامه با روانحامی همراه باشید.
خوردن هیجانی به صورت ” گرایش به خوردن در پاسخ به یک سری از هیجانات منفی از قبیل اضطراب، افسردگی، خشم و تنهایی، به منظور غلبه بر عاطفهی منفی” تعریف شده است (ریکا و همکاران، ۲۰۱۲).
در سببشناسی خوردن هیجانی، چندین نظریهی مبتنی بر هیجان وجود دارد. طبق برخی از این دیدگاهها، رفتارهای خوردن نابهنجار به منظور کاهش و یا تنظیم عواطف منفی بروز میکنند. یعنی خوردن به منزلهی یک مکانیزم مقابلهای برای کاستن از هیجانات منفی است که بواسطهی رویدادهای استرسآور فراخوانده شدهاند. سایر نظریهها نیز اینگونه استدلال کردهاند که افرادی که دچار خوردن هیجانی هستند، در حقیقت انگیختگی را با گرسنگی اشتباه میگیرند؛ این افراد وقتی دچار غم و اندوه و اضطراب میشوند بازداری در آنان مختل شده و منجر به پرخوری میشود (رسپوپو و همکاران، ۲۰۱۳).
مطالعات متعددِ مشاهدهای، زمینهیابی و طرحهای آزمایشی، نشان دادهاند که عواطف منفی که ممکن است از استرس ناشی شوند میتوانند به شیوهای منفی و مضر بر خوردن تأثیر بگذارند. نتیجهی این تأثیر بسته به تعامل میان ماهیت و شدت عوامل استرسزا یا دلایل ایجاد هیجانات منفی، تأثیراتی که استرس بر رفتار میگذارد و گرایشات افراد (و یا شاید راهحلهای آموخته شده) در مقابله با استرس متفاوت خواهد بود. برای مثال در اثر استرس شدید یا فقدان احساس لذت[۲]، هرگونه خوردن ممکن است سرکوب شود. در عین حال، در بسیاری از مواقع نتیجه، افزایش مصرف مواد پرانرژی بویژه غذاهای شیرین یا چرب و یا هر دو است. علاوه بر این، مطالعه روی حیوانات نشان داده است که انتخاب غذاهای پرانرژی در طی دورهی تجربهی استرس مزمن، از طریق فرآیندهای نوروبیولوژیکی، منجر به کاهش احساس افسردگی و اضطراب ناشی از استرس میشود (ووگل و گیبسون، ۲۰۱۰؛ دستنامه اختلالات خوردن آکسفورد).
برخی پژوهشها نیز نشان دادهاند که در افراد دارای رژیم غذایی لاغری، حالات هیجانی منفی به عنوان راهاندازهایی برای بازگشت پرخوری در فرد عمل میکنند و پرخوری در پاسخ به هیجانات، جذب مواد غذایی را نیز افزایش میدهد (فیشر و همکاران، ۲۰۰۷).
از جمله درمانهای مؤثر برای افراد چاقی که در پاسخ به افکار و احساسات خود اقدام به خوردن میکنند، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد[۳] است. طبق این رویکرد درمانی، انسانها بسیاری از احساسات، هیجانات و افکار درونیشان را آزاردهنده میدانند. بنابراین تلاش میکنند آنها را تغییر دهند و یا از آنها اجتناب کنند. بنابراین، هدف اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ایجاد انعطافپذیری روانشناختی است؛ یعنی ایجاد توانایی در فرد برای انتخاب عملی که در بین گزینههای مختلف، مناسبتر باشد. و نه انجام عملی که فقط برای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرهها یا امیال آزاردهنده باشد (نوریان و همکاران، ۱۳۹۴).
پژوهشهای زیادی نشان دادهاند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتار خوردن را در افراد چاقی که در پاسخگویی به افکار و احساسات خود اقدام به خوردن میکنند، کاهش میدهد. برای مطالعهی یکی از پژوهشهای انجام شده در این زمینه، به لینک زیر مراجعه نمایید:
یک رویکرد جدید در کاهش وزن: پذیرش چالشها و تعهد به یادگیری مهارتهای جدید
نویسنده: زهرا زابلیپور



منابع:
نوریان، لیلی، آقایی، اصغر، و قربانی، مریم. (۱۳۹۴). اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خوردن هیجانی در زنان چاق، دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، ۱۶(۲): ۱۵-۲۳.
- Agras, W., S. (2010). The oxford handbook of eating disorders, Oxford University Press.
- Fisher, S., Chen, E., Katterman, S., Roerhig, M., Bochierri-Rivviardi, L., Munoz, D., Dymek-Valentine, M., Alverdy, J., & Grange, D. (2007). Emotional eating in a morbidly obese bariatric surgery-seeking population, Obesity Surgery, ۱۷: ۷۷۸-۷۸۴.
- Lopez-Guimera, G., Dashti, H. S., Smith, C. E., Sanchez-Carracedo, D., Ordovas, J. M., & Garaulet, M. (2014). Clock 3111 T/C SNP interacts with emotional eating behavior for weight-loss in a mediterranean population, Plos One, ۹(۶): ۱-۸.
- Raspopow, K., Matheson, K., Abizaid, A., & Anisman, H. (2013). Unsupportive social interactions influence emotional eating behaviors. The role of coping styles as mediators, Appetite, ۶۲: ۱۴۳-۱۴۹.
- Riccaa,, Castellinia, G., Fioravantib, G., Sauroa, C. L., Rotellaa, F., Ravaldia, C., Lazzerettia, L., & Faravellib, C. (2012). Emotional eating in anorexia nervosa and bulimia nervosa, Comprehensive Psychiatry, ۵۳: ۲۴۵–۲۵۱.
- VanStrien, T., Cebolla, A., Etchemendy, E., Gutiérrez-Maldonado, J., Ferrer-García, M., Botella, C., & Baños, R. (2013). Emotional eating and food intake after sadness and joy, Appetite, ۶۶: ۲۰-۲۵.
[۱] .emotional eating
[۲]: anhedonia. عارضهای که با فقدان علاقه به زندگی و لذت بردن از آن مشخص میشود؛ فقدان توانایی لذت بردن از چیزها. این اصطلاح، به عنوان یک ویژگی توصیفکنندهی افسردگی تلقی میشود.
[۳].acceptance and commitment therapy (ACT)