روانشناسی قانونی
چون روانشناسان بالینی، «متخصصان» رفتار انسانی هستند تعجبی ندارد که برخی از آنها متخصص کاربرد دانش روانشناسی در رفع مشکلات قضات، وکلا، نیروی پلیس و هر کسی که با معضلات مدنی، کیفری با عدالت اداری سروکار دارد (اعم از قربانیان و متخلفان) شوند. این حوزه روانشناسی بالینی روانشناسی قانونی نامید میشود. با روان حامی همراه باشید.
تعریف روانشناسی قانونی
روانشناسی قانونی عبارت است از «كاربرد روشها، نظریهها و مفاهیم روانشناسی در دستگاه قضایی».
تاریخ روانشناسی قانونی
هوگو فون مانستربرگ در سال ۱۹۰۸ كتابی تحت عنوان در باب جایگاه شهود منتشر كرد؛ اما باوجوداین رویداد شایان توجه، تأثیر مستقیم روانشناسی بر حقوق تا سال ۱۹۵۴ ناچیز بود. در این سال دیوان عالی كشور بالاخره در پرونده لغو تبعیض نژادی براون علیه هیئت تعلیم و تربیت به علوم اجتماعی توجه كرد.
در سال ۱۹۶۲ نیز قاضی بازلون در نامهای به دادگاه استیناف امریكا برای ناحیه كلمبیا اظهار داشت، روانشناسان واجد شرایط میتوانند بهعنوان متخصص در خصوص اختلال روانی در دادگاه شهادت بدهند. تا اینكه بالاخره روانشناس قانونی وارد صحنه شد هرچند روانپزشكان سالها بود حق شهادت در دادگاه را برای خود محفوظ نگهداشته بودند. امروزه روانشناسان بهعنوان متخصص در زمینههای كیفری، مدنی، خانوادگی و اداری در دادگاهها شهادت میدهند. همچنین بهعنوان مشاوره مراكز و افراد در دستگاه قضایی عمل میكنند. در ادامه فعالیتهایی که در حیطه روانشناسی قانونی انجام میشود را ارائه میکنیم.
برخی از فعالیتهای اصلی در روانشناسی قانونی
پیشرفت روانشناسی قانونی موجب شده است روانشناسان نقشهای گوناگونی ایفا كنند. در اینجا به هشت مورد از این نقشها اشاره میكنیم.
شاهد متخصص
شاهد متخصص، عقاید و استنباطهایش را. وی از حد نتیجهگیری صرف فراتر میرود. شاهد متخصص به دادگاه كمك میكند، شواهد موجود را درك و ارزیابی كند یا به حقیقت پی ببرد.
شرایط لازم. شاهد متخصص كسی است كه بهواسطه علم، حرفه، آموزشها و تجربههایش اطلاعاتی میدهد كه بهطورمعمول برای هیئت منصفه عادی غیرقابل دسترسی هستند.
شهادت دادن
پیشدرآمد مهم شهادت دادن، آماده شدن پیش از شروع محاكمه است. این آماده شدن گاهی به ساعتها مطالعه، مصاحبه، آزمونگیری و كنفرانس بستگی دارد. متخصص گاهی توسط دادگاه و برای شهادت دادن احضار میشود و گاهی جهت مشورت و توسط متهم یا شاكی.
پروندههای كیفری
جامعه همیشه با این قضیه مواجه بوده است كه بهترین راه برخورد با مجرمانی كه هنگام ارتكاب جرم، اختیارشان را از دست دادهاند، چیست. همچنین با این مشكل روبرو بوده است كه آیا متهم واقعاً صلاحیت فهم آنچه در دادگاه میگذرد و بهتبع آن همكاری كردن جهت دفاع از خودش را دارد یا خیر.
روانشناس در ارزیابی جنون كیفری باید به سه سؤال پاسخ بدهد:
(۱) آیا متهم اختلال یا نقص روانی دارد؟
(۲) وضعیت روانی فعلی وی چگونه است؟
در زمان ارتكاب جرم وضعیت روانی متهم چگونه بوده است؟ روانشناس در همین رابطه، عوامل زیادی را میسنجد از جمله سوابق متهم و خانوادهاش وضعیت عقلی، عوامل عصبی ـ روانی، صلاحیت داشتن وی برای حضور در دادگاه مهارتهای او در روخوانی شخصیت و اندازهگیری میزان وانمود كردن یا تمارض وی.
صلاحیت حضور در دادگاه. در این خصوص وضعیت روانی متهم هنگام تشكیل دادگاه اهمیت دارد نه هنگام ارتكاب جرم. در پاسخ دادن به سؤالات مرتبط با صلاحیت سه مشكل اساسی پیش میآید:
(۱) آیا متهم میتواند ماهیت اتهامات را بفهمد و میتواند واقعیات مربوط به رفتارش در هنگام ارتكاب جرم را بازگو كند؟
(۲) آیا میتواند با وكیل خود همكاری معقولی داشته باشد؟
(۳) آیا مفهوم اقدامات دادگاه را میفهمد؟
پروندههای مدنی
روانشناسان قانونی در رفع بسیاری از معضلات مدنی نیز مجبور به دخالت میشوند؛ از پروندههای بازرگانی تا دعاوی مربوط به كنش طبقاتی؛ اما دو حوزهای كه برای روانشناسان بالینی از اهمیت خاصی برخوردارند عبارتاند از: (۱) بستری شدن و ترخیص از بیمارستانها و مؤسسات روانی و (۲) معضلات خانوادگی مثل اختلافنظر بر سر حق حضانت فرزند.
بستری شدن در مؤسسات روانی
بستری شدن علیرغم میل خود فرد، بستری شدن اجباری نامیده میشود.
در بستری شدن داوطلبانه، فرد موردنظر خودش میخواهد بستری شو و میتواند هر زمان كه بخواهد، بیمارستان را ترك كند.
بستری كردن یك فرد منوط به این است كه دادگاه با انجام دادرسی تعیین كند كه آیا ملاكهای قانونی لازم برای این كار در مورد وی وجود دارند و آیا درمان وی مؤثر و مفید خواهد بود یا خیر.
مشكلات خانوادگی
با توجه به افزایش طلاق در جامعه امریكا، طبیعی است كه مشكلات مربوط به حضانت كودكان بالا بگیرد. تغییر نقشهای زن و شوهرها و هنجارهای زناشویی نیز مزید بر علت شدهاند.
در حال حاضر در مبحث اعطای حق حضانت كودكان، رویه قضایی «مصلحت كودك» ارجحیت دارد برای آشنایی و فهم بهتر ملاكهای مربوط در این زمینه، در قانون سال ۱۹۷۰ حضانت فرزندان میشیگان، دادگاه به این عوامل تكیه میكند:
- محبت، عشق و دیگر پیوندهای هیجانی موجود بین طرفین و كودك.
- ظرفیت و آمادگی طرفین برای عشق ورزیدن به كودك و محبت كردن به او و راهنمایی و تربیت وی و یا فراهم آوردن زمینه برای ادامه تحصیل كودك یا پرورش وی طبق دین و كیش خود.
- توانایی و ظرفیت طرفین جهت تأمین غذا، لباس، بهداشت و دیگر مراقبتهای مورد تائید قوانین ایالت مزبور.
- مدت زمانی كه كودك در یك محیط رضایتبخش با ثبات زندگی كرده است و میزان مطلوبیت تداوم این جریان.
- استحكام خانوادگی افرادی كه قرار است حضانت كودك را بر عهده بگیرند.
- شایستگی روحی طرفین خواهان اخذ حق حضانت كودك.
- سوابق كودك در خانه، مدرسه و اجتماع.
- بهداشت و سلامت جسمی و روانی طرفین.
- انتخاب خود كودك، البته در صورت كافی بودن سن كودك از نظر دادگاه برای انتخاب كردن.
- سایر عواملی كه به نظر دادگاه به مشاجره موردنظر بر سر حق حضانت كودك ربط دارند.
روانشناس در ارزیابی حق حضانت كودك باید یك عنصر حیاتی را در نظر بگیرد و آن نظام روابط قبلی، فعلی و آتی پدر، مادر، كودكان و گاهی دیگر بستگان است.
حقوق بیماران
حقوق و معیارها بیماران عبارتاند از محیط فیزیكی (داشتن سالن عمومی، مستراح، ناهارخوری و غیره)، داشتن البسه شخصی و حق انجام كارهای شخصی (حق ورزش، رفتن به فضای باز یا انجام فعالیتهای اجتماعی). در ضمن كار اجباری غدغن است و در قابل كار داوطلبانه نیز باید دستمزد پرداخت شود.
یكی از موضوعات اختلافبرانگیز و پیچیده، حق امتناع از درمان یا مصرف دارو است.
پیشبینی خطرناك بودن
قانون و اخلاق حكم میكند كه دیگران را از گزند افراد خطرناك دور نگهداریم؛ اما روانشناس یا هر كس دیگری چهقدر در پیشبینی رفتارهای خطرناك دقت دارد؟ واقعیت این است كه در حفاظت دیگران از گزند افراد خطرناك با طیف گستردهای از انسانها مواجهیم ـ انسانهایی كه شاید هرگز عملاً مرتكب رفتار خشنی نشوند. رویهمرفته بروز خشونت در كل جمعیت كاملاً پایین است ـ همین پایین بودن باعث میشود برای مهار افراد واقعاً خطرناك، بسیاری از انسانهای بیخطر را بستری كنیم.
اگرچه اینگونه پیشبینیها خیلی سخت هستند ولی یكی از مهمترین انتظارات دستگاه جزایی از متخصصان بالینی، انجام اینگونه پیشبینیهاست. دستگاه جزایی از این پیشبینیها در انواع تصمیمگیریها استفاده میكنند. از حبس بدون قید ضمانت و اعطای حق كار ـ ترخیص به متهمان بستری شده تا صدور محكومیتهای ویژه برای خلافكاران خشن. همانطور كه رایتزمن و همكاران (۱۹۹۸) گفتهاند، تحقیقات نشان میدهند پیشبینیهای زیر در مورد رفتار خشن از همه دقیقترند:
- پیشبینی آینده نزدیك.
- پیشبینی موقعیت یا شرایطی كه متخصص بالینی در مورد گذشته آنها اطلاعاتی دارد.
- پیشبینی بر مبنای اطلاعات موجود در مورد رفتارهای خشن قبلی فرد.
- پیشبینی بر مبنای عضویت افراد در گروههایی كه میزان رفتارهای خشن در آنها نسبتاً بالاست.
درمان روانشناختی
زندانیان حق دارند تحت درمان پزشكی قرار بگیرند. زندانیان نوجوان نیز بهطورکلی حق دارند تحت درمان روانشناختی و پزشكی قرار بگیرند. وقتی زندانیان بزرگسال حق دارند تحت درمان روانشناختی واقع شوند، زندانیانی كه دچار اختلالات روانی شدید هستند در اولویت میباشند.
مشورت
یكی دیگر از كارهای متداول روانشناسان قانونی، مشورت است. البته بسیاری از كارهای اشاره شده آنان نیز بهنوعی مشورت محسوب میشوند.
انتخاب هیئت منصفه. گاهی روانشناس مشاور در فرایند انتخاب هیئت منصفه به وكلا كمك میكند.
هیئت منصفه تقلیدی، یكی دیگر از اشكال مشورت، تدارك یك هیئت منصفه تقلیدی است. در اینجا، مشاور افرادی شبیه اعضای هیئت منصفه واقعی را به كار میگیرد و واكنشهای آنان را در برابر نحوه ارائه پرونده توسط وكیل مربوطه زیر نظر میگیرد. بهاینترتیب، روانشناس مشاور و وكلا به پیشبینی واكنشها و برداشتهای هیئت منصفه واقعی میپردازند و راهبرد دفاعی خود در دادگاه را اصلاح میكنند.
نظرسنجی عمومی. در سالهای اخیر استفاده فراوانی از نظرسنجی شده است. برای مثال، وكیل در دادخواستهای تجاری، یك مشاور روانشناس را استخدام میكند تا نظر مردم را در مورد نام یا سمبل یك شركت جویا شود. یكی از راههای انجام این كار، استفاده از روش نظرسنجی است.
متقاعد كردن هیئت منصفه؛ و بالاخره مشاوران به وكلا در زمینه نحوه مطرح كردن پروندهها و شواهد (در چارچوب دستگاه قضایی) در حضور هیئت منصفه كمك میكنند. آنان به وكلا كمك میكنند. واكنش هیئت منصفه به برخی شواهد یا شیوههای طرح شواهد را پیشبینی كنند خصوصاً در هنگام شروع و خاتمه بحثها. در حقیقت عقاید، احساسات و رفتار هیئت منصفه را مشخص میكنند. سپس مشاوران بهترین شیوه مطرح كردن پرونده را به وكلا آموزش میدهند.
