روانشناسی نابهنجاری چیست؟
روانشناسی نابهنجاری چیست؟
روانشناسی نابهنجاری (مرضی) شاخهای از روانشناسی است که به دنبال بررسی آسیبشناسی روانی و رفتارهای نابهنجار است. اصطلاح روانشناسی نابهنجاری دامنه گستردهای از اختلالها از افسردگی تا وسواس جبری و تا انحرافات جنسی را در برمیگیرد. مشاوران، روانشناسان بالینی، و درمانگران بهصورت مستقیمی در این حوزه مشغول به فعالیت هستند. تمرکز اصلی روانشناسی نابهنجاری شناسایی، درمان و درک رفتار نابهنجار و آسیبشناسی روانی است.

روانشناسی نابهنجاری مطالعه آسیب های روانی است
به منظور درک روانشناسی نابهنجاری ابتدا باید ببینیم که اصطلاح نابهنجاری چه معنایی دارد. بهصورت سطحی معنای آن روشن به نظر میرسد:
نابهنجاری مواردی را که خارج از دامنه نرمال باشد مشخص میکند.
اما در اینجا منظور کدام دامنه نرمال است، دامنه نرمال مربوط به گروهی خاص، جنسیت یا سن به خصوصی؟ بسیاری از رفتارهای انسان را میتوان تحت عنوان آنچه منحنی نرمال نامیده میشود قرار دارد. منحنی نرمال میگوید اکثر افراد در وسط قسمت منحنی واقع شدهاند که به عنوان میانگین شناخته میشود. افرادی که از این میانگین فاصله میگیرند نابهنجار شناخته میشوند.
مهم است که به خاطر داشته باشید تفاوت بین بهنجار و نابهنجار به معنای خوب و بد نیست. به عنوان مثال به هوش توجه کنید. فردی که در بالای منحنی قرار میگیرد یعنی از میانگین نرمال فاصهله دارد با تعریف ما از نابهنجاری تناسب دارد، اما این فرد بیشتر به عنوان یک نابغه در نظر گرفته میشود تا یک فرد نابهنجار. به طور واضحی مشخص که در این مورد خارج از میانگین بودن واقعاً چیز خوبی است.



طبق یک تعریف ساده نابهنجاری مواردی را که خارج از دامنه نرمال باشد مشخص میکند.
زمانی که در مورد روانشناسی نابهنجاری فکر میکنید بیشتر از آنکه بر تمایز بین نابهنجار و بهنجار تمرکز کنید باید متوجه سطوح پریشانی یا اختلال باشید که در نتیجهی رفتار مشکلزا به وجود میآید. اگر رفتار مشکلی را در زندگی شخص به وجود بیاورد یا اینکه برای مردم مزاحمت ایجاد کند ممکن است رفتار نابهنجاری باشد که نیازمند مداخلات سلامت روانی است.
دیدگاههای روانشناسی نابهنجاری
دیدگاههای متفاوتی برای تبیین رفتار نابهنجار در روانشناسی نابهنجاری وجود دارند. در حالیکه برخی از متخصصین بر یکی از این دیدگاهها تمرکز میکنند بسیاری از متخصصین به منظور فهم بهتر و درمان مناسبتر اختلالهای روانشناختی از عناصر مختلف دیدگاههای متفاوت بهره میگیرند.
دیدگاه رفتاری:
دیدگاه رفتاری بر رفتارهای قابل مشاهده تمرکز میکند. در رفتاردرمانی تمرکز بر تقویت رفتارهای مثبت، نه رفتارهای ناسازگار است. این رویکرد فقط رفتار را هدف خود قرار میدهد نه علل زیربنایی آن را.
دیدگاه پزشکی:
این رویکرد بر علل بیولوژیکی بیماریهای روانی تأکید دارد. این دیدگاه بر شناخت علل زیربنایی اختلالها تأکید میکند که شامل وراثت، ژنتیک، اختلالهای جسمانی مرتبط، عفونتها و عدم تعادل شیمیایی در مغز میشود. درمانهای پزشکی در ماهیت خود اغلب به صورت دارودرمانی است اما گاهی از داروها به عنوان درمان کمکی در کنار انواع درمانهای دیگر نیز استفاده میشود.
دیدگاه شناختی:
محور این دیدگاه تأکید بر نقش افکار، ادراکها و استدلالهای درونی در اختلالهای روانشناختی است. درمانهای شناختی عموماً بر کمک به فرد برای تغییر افکار یا واکنشهایش تمرکز میکند. درمان شناختی همچنین ممکن است با روشهای رفتاری آمیخته شود که به آن درمان شناختی رفتاری میگویند.



دیدگاه های متفاوتی برای تبیین رفتار نابهنجار وجود دارند
انواع اختلالهای روانشناختی
اختلالهای روانشناختی بهعنوان الگوهایی از نشانههای رفتاری و روانشناختی تعریف میشوند که چندین حوزه از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهند. اختلالهای روانی در کسی که نشانههای آن را تجربه میکند پریشانی ایجاد میکند. این اختلالها چگونه تعریف و طبقهبندی میشوند؟
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانشناختی منتشره از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا این کار را بر عهده دارد. این راهنما شامل فهرستی از اختلالهای روانپزشکی، کدهای تشخیصی، اطلاعاتی در مورد شیوع هر اختلال و معیارهای تشخیصی آن میشود.



راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی
این راهنما بهصورت اختصار DSM نامیده میشود. در این راهنما نام تمامی اختلالهای روانشناختی همراه با طبقهای که آن اختلال در آن قرار میگیرد ذکر شده است. برای هر اختلال معیارهای تشخیصی تقریباً عملیاتی شدهای وجود دارد که متخصصان را قادر میسازد با استفاده از آن به تشخیص اختلالهای روانشناختی مبادرت کنند.
این راهنما شامل اختلالهای دوران کودکی و بزرگسالی است. سعی شده است که این راهنما غیر نظری باشد یعنی در تعریف طبقهها و معیارهای تشخیصی، متخصصان نظریهی خاصی را مدنظر خود قرار ندادهاند و صرفاً کوشش کردهاند که اختلالها را جدای از سببشناسی و یک نظریهی خاص، فقط توصیف کنند. این توصیفها شامل نشانهها و برخی موضوعات آماری مانند شیوع در بین جنسیت، سن شروع، اثرات درمانی، و رویکردهای درمانی رایج میشود.
اولین راهنمای تشخیصی در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و تا به امروز آخرین نسخهی موجود آن نسخهای است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است و در واقع پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی محسوب میشود.
روانشناسی نابهنجاری چیست؟
Refrences