روان شناسی چیست؟ درحالیکه این سؤال به نظر خیلی مقدماتی میرسد، یکی از رایجترین سؤالات دانشجویانی است که بهتازگی وارد رشته روانشناسی شدهاند.
در طول اولین سخنرانی در کلاس روانشناسی مقدماتی، استاد شما ممکن است زمانی را به پرسیدن این سؤال از دانشجویان بگذراند “به نظر شما روانشناسی چه موضوعاتی را در بر دارد؟” در اولین جلسه کلاس روانشناسی من، یکی از دانشجویان دختر در پاسخ به این سؤال در یک حرکت نمایشی با انگشت به سر یک دانشجوی دیگر اشاره کرد و وانمود کرد که ذهن او را میخواند.
متأسفانه این سوءتفاهمها درباره روانشناسی بسیار زیاد هستند و بخشی از این ابهامات ریشه در نحوه به تصویر کشیده شدن روانشناسان در رسانههای جمعی و همچنین گرایشهای مختلفی که روانشناسان دنبال میکنند دارد. سادهترین تعریف روانشناسی این است: مطالعه ذهن و رفتار. پژوهشگران رشته روانشناسی سعی میکنند افکار، احساسات، و رفتار را درک کنند و آن را توضیح دهند.
کاربردهای روانشناسی شامل درمان بیماریهای روانی، ارتقا عملکرد، خودیاری، ارگونومی و بسیاری زمینههای دیگر که سلامت و زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار میدهند هست. مشکل میتوان هر آنچه را که روانشناسی شامل میشود را در یک تعریف خلاصه کرد. مسائلی از جمله رشد، شخصیت، افکار، احساسات، هیجانات، انگیزهها، و رفتارهای اجتماعی فقط بخشی از آنچه روانشناسان سعی در توصیف و فهمیدنش را دارند، در برمیگیرد. بگذارید نگاهی دقیقتر به این سؤال رایج بیندازیم.
سؤال: روان شناسی چیست؟
ابهامات زیادی دربارهٔ روان شناسی در بین مردم وجود دارد. بعضی از برنامههای تلویزیونی روانشناسان را بهصورت کارآگاهان فوقالعادهای نشان میدهند که از دانستههایشان در مورد ذهن انسان برای حل معماهای جنایی و پیشبینی کردن حرکات بعدی جنایتکاران استفاده میکنند.
بعضی دیگر روانشناسان را بهصورت یک مرد مسن ریشدار فرض میکنند که در یک اتاق کار پر از کتاب نشسته است و کل روزش را با مراجعی که درباره سختیهای دوران کودکیشان صحبت میکند، میگذراند.
اما حقیقت در مورد روان شناسی چیست؟ در حقیقت در این تصاویر کلیشهای در مورد روانشناسان کمی از حقیقت وجود دارد، اما در واقعیت روانشناسی شامل مطالب بسیار بیشتری از آنچه شما در نگاه اول به نظرتان میرسد وجود دارد.
روانشناسی گرایشهای فوقالعاده زیادی دارد و احتمالاً این تنوع زیاد یکی از دلایل سو تفاهمها دربارهٔ روانشناسی و کارهایی که روانشناسان انجام میدهند، هست. بهیقین روانشناسانی وجود دارند که به حل معماهای جنایی کمک میکنند و تعداد بسیاری از متخصصان وجود دارند که به مردم در حل مسائل روانیشان یاری میرسانند.
اما آیا میدانید که روانشناسانی نیز وجود دارند که کمک به ایجاد یک محیط کاری سالمتر و طراحی و استفاده برنامههای سلامت عمومی کمک میکنند؟ و یا روانشناسان دیگری وجود دارند که دربارهٔ مسائلی از جمله امنیت هواپیماها، طراحی کامپیوتر، وزندگی نظامیان مطالعه میکنند؟
پس روان شناسی دقیقاً چیست؟



لوگوی روانشناسی
پاسخ: روانشناسی یکرشته کاربردی و درعینحال آکادمیک است که به مطالعه ذهن و رفتار انسان میپردازد. تحقیقات در زمینه روانشناسی به دنبال فهم و توضیح نحوه تفکر، عمل و احساس ما میباشند.
همانطور که اغلب مردم میدانند، بخش اعظمی از روانشناسی به تشخیص و درمان مسائل سلامت روانی اختصاص داده شده است، اما این فقط گوشهٔ کوچکی از کاربردهای روانشناسی است. علاوه بر سلامت روانی، روانشناسی زمینههای گوناگونی که بر سلامت روانی و زندگی روزمره ما تأثیر میگذارند از جمله ارتقاء عملکرد، خودیاری، ارگونومی، انگیزه، بهرهوری و غیره را نیز شامل میشود.
روانشناسی در اوایل راه
روانشناسی از دو رشته فلسفه و زیستشناسی تکامل پیدا کرده است. مباحث این دو رشته به زمان متفکران یونان باستان از جمله ارسطو و سقراط برمیگردد. کلمهٔ روانشناسی Psychology از کلمهٔ یونانی Psych (به معنی لغوی زندگی یا نفس کشیدن که معانی روح و خود از آن مشتاق شدهاند) ریشه گرفته است.
روانشناسی بهعنوان یک علم مستقل
ظهور روانشناسی بهعنوان یک علم مجزا و یکرشتهٔ مستقل به زمانی برمیگردد که ویلهلم وونت اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در لایپزیگ آلمان در سال ۱۸۷۹ تأسیس کرد.
کارهای وونت بر روی توضیح ساختارهایی که ذهن را شکل میدهند تمرکز داشت. این دیدگاه قویاً بر تحلیل حواس و احساسات از طریق دروننگری (که یک فرایند ذهنی است) تکیه داشت. وونت اعتقاد داشت که افراد تعلیمدیده خواهند توانست فرآیندهای ذهنی همراه با احساسات، حواس، و افکار را تشخیص دهند.
مکاتب فکری روانشناسی
در طول تاریخ روانشناسی، مکتبهای فکری مختلفی برای توضیح رفتار و تفکر انسان شکل گرفتهاند. هر کدام از این مکاتب فکری در بازه زمانی خاصی تفکر غالب بودند. با وجود اینکه این مکاتب فکری گاهی اوقات بهعنوان نیروهای رقیب شناخته میشدند، هر دیدگاه در فهم ما از روانشناسی سهمی ایفا کرده است. موارد زیر بعضی از این مکاتب فکری در روانشناسی هستند.
- ساختارگرایی
- کارکردگرایی
- روانکاوی
- رفتارگرایی
- انسانگرایی
- شناخت گرایی
روانشناسی امروز
امروزه روانشناسان ترجیح میدهند بیشتر از روشهای علمی مشاهدهای برای فهم، توضیح، و پیشبینی رفتارهای انسان استفاده کنند. مطالعات روانشناسی قویاً ساختاریافته هستند و با یک فرضیه آغاز میشوند که بعداً بهصورت تجربی مورد آزمایش قرار میگیرد.
این رشته به دو بخش اصلی تقسیم میشود: روانشناسی آکادمیک و روانشناسی کاربردی. روانشناسی آکادمیک به مطالعه موضوعات مختلفی در حوزه شخصیت، رفتار اجتماعی و تکامل انسان میپردازد. درحالیکه این روانشناسان به تحقیقات پایهای برای گسترش دانش نظری ما مشغول هستند؛ بقیه پژوهشگران به تحقیقات کاربردی برای حل مسائل روزمرهٔ ما میپردازند.
روانشناسی کاربردی بر استفاده اصول مختلف روانشناسی برای حل مسائل در دنیای واقعی تمرکز دارد. روانشناسی جرمشناسی، ارگونومی، و روانشناسی صنعتی-سازمانی مثالهایی از روانشناسی کاربردی هستند. بسیاری از روانشناسان دیگر بهعنوان درمانگر کار میکنند و به مردم در حل مشکلات روانی، رفتاری و هیجانیشان یاری میرسانند.
روشهای پژوهش در روانشناسی
با جدا شدن روانشناسی از فلسفه، روانشناسان شروع به استفاده هر چه بیشتر از روشهای علمی برای مطالعه رفتار انسان کردند. روانشناسان معاصر از تکنیکهای علمی گوناگون از جمله آزمایش، مطالعه همبستگی، تحقیق طولی و غیره برای آزمون، توصیف، و پیشگویی رفتار انسان استفاده میکنند.
گرایشهای روانشناسی
روانشناسی یکرشتهٔ گسترده با گرایشهای زیاد است. تعداد زیادی زیرشاخه و زمینه تخصصی از روانشناسی برخاسته است. موارد زیر بعضی از زمینههای اصلی تحقیقات و کاربردها در روانشناسی هستند.
روانشناسی مرضی: مطالعه رفتارهای نابهنجار و آسیبهای روانی است. این حوزه تخصصی بر پژوهش و درمان انواع بیماریهای روانی تمرکز دارد و به رواندرمانی و روانشناسی بالینی مربوط میشود.
روانشناسی زیستی: به مطالعه چگونگی تأثیر فرایندهای زیستی بر ذهن و رفتار میپردازد. این حوزه رابطه زیادی با علم اعصاب دارد و از ابزارهایی از جملهMRI و PET اسکن برای مطالعه آسیبها و ناهنجاریهای مغز استفاده میکند.
روانشناسی بالینی: بر سنجش، تشخیص، و درمان بیماریهای روانی تمرکز دارد. همچنین بیشتر افرادی که در حوزه روانشناسی کار میکنند، در بخش روانشناسی بالینی فعالیت دارند.
روانشناسی شناختی: به مطالعه فرایندهای فکری و شناختی انسانها میپردازد. روانشناسان شناختی موضوعاتی از جمله توجه، حافظه، ادراک، تصمیمگیری، حل مسئله، و اکتساب زبان را مطالعه میکنند.
روانشناسی تطبیقی: شاخهای از روانشناسی است که به مطالعه رفتار حیوانات اختصاص دارد. اینگونه پژوهشها میتوانند به فهم عمیقتر و گستردهتر از روانشناسی انسان کمک کنند.
روان شناسی تکاملی: شاخهای از روانشناسی است که رشد و تکامل انسان را در طول زندگیاش مطالعه میکند. نظریهها غالباً به تحول تواناییهای شناختی، اخلاقی، اجتماعی، شخصیت، و سایر زمینههای زندگی میپردازد.
روان شناسی جرمشناسی: یک زمینهٔ کاربردی است که بر روی استفاده از تحقیقات و اصول روانشناسی در سیستم قضایی و کیفری تمرکز دارد.
روان شناسی صنعتی-سازمانی: از تحقیقات روانشناسی برای افزایش بازده کاری، انتخاب کارمندان، ارتقا طراحی محصولات، و بالا بردن کارایی استفاده میکند.
روان شناسی شخصیت: به مطالعه عناصر مختلفی که شخصیت هر فرد را میسازد، میپردازد. نظریههای معروف شخصیت شامل مدل ساختار شخصیت فروید و نظریه ۵ عمل بزرگ شخصیت هست.
روان شناسی تربیتی: شاخهای از روانشناسی است که بهمنظور یاریرساندن به کودکان با مشکلات هیجانی، اجتماعی، و تحصیلی درون سیستم آموزشی فعالیت میکند.
روان شناسی اجتماعی: شاخهای از روانشناسی است که با کمک روشهای علمی به مطالعه تأثیرات اجتماعی، ادراک اجتماعی، و تعاملات اجتماعی میپردازد. روانشناسی اجتماعی به مطالعه موضوعات متنوعی از جمله رفتار گروه، ادراک جمعی، رهبری، رفتار غیرکلامی، انطباق، خشونت، و تعصّب میپردازد.
مترجم: سمیرا شمس سبحانی، دانشجوی کارشناسی ارشد کودکان استثنایی دانشگاه تهران