زمینه و هدف: کنار آمدن با درد مزمن دشوار بوده و بر بهزیستی فیزیولوژیکی و روانی تأثیر میگذارد. بیماران دارای درد مزمن اغلب مشکلات هیجانی مکرری همچون خلق پایین و نشانههای افسردگی را گزارش میکنند. با عنایت به این موضوع، لازم است درمانها راهبردهایی را برای بهبود خلق و ارتقای بهزیستی این گروه بیماران به کار گیرند. با ظهور جنبش روانشناسی مثبت، راهبردهای مداخلهای نسبتاً ساده برای ارتقای احساسات، شناختها و رفتارهای مثبت ایجاد شده است. تا امروز شواهد مربوط به فنون روانشناسی مثبت عمدتاً از مطالعات بر روی شرکتکنندگان سالم، و از مطالعات بر روی بیمارانی که مشکلات هیجانی مانند افسردگی یا اضطراب را بهعنوان شکایت اصلی مطرح کردهاند، بهدستآمده است. مطالعه حاضر تلاشی مقدماتی است برای بررسی تأثیرات بالقوه یک مداخله روانشناسی مثبت بر گروه کوچکی از بیمارانی که از درد مزمن رنج میبرند.
روش: یک طرح مطالعه تک ضربهای مکرر بر روی پنج شرکتکننده اجرا شد. شرکتکنندگان از دو هفته پیش از مداخله شروع به پر کردن گزارشهای شخصی روزانه و پرسشنامههای هفتگی کرده و در جریان مداخله نیز به این کار ادامه دادند. بهعلاوه، آنها مجموعهای از پرسشنامهها را در پیشآزمون، پسآزمون و در پیگیری سهماهه پر کردند. ابزارهای سنجش طوری انتخاب شدند که حوزهها و سازههایی را که برای مشکلات درد بهطورکلی (مانند ناتوانی، رضایت از زندگی، عوامل روانی مرکزی) و همچنین سازههای خاصتر روانشناسی مثبت (مانند شفقت، باورهای مزهمزه کردن زندگی).
یافتهها: نتایج پیشآزمون و پسآزمون از تأثیر بر برخی سنجهها خبر داد. با این وجود، بنا بر ابزارهای عینیتر تغییر پایا (شاخص تغییر پایا، RCI)، این تأثیرات کاملاً متوسط هستند. در مقیاسهای هفتگی، سه تن از شرکتکنندگان الگویی از بهبودی نشان دادند، در حالی که در دو تن دیگر هیچ پیشرفتی دیده نشد. تفسیر رتبهدهیهای روزمره به دلیل تغییرپذیری زیادشان، هم بین افراد و هم در هر فرد، نسبتاً دشوار بود. برای گروه شرکتکنندگان بهطورکلی، بیشترین پیشرفت در سنجههای ناتوانی و فاجعهسازی مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه اولیه نشان داد که مداخله روانشناسی مثبت میتواند تأثیرات مثبتی برای برخی بیماران درد مزمن داشته باشد. هرچند انتظار نمیرود مداخله روانشناسی مثبت به خودی خود در درمان ناتوانی مربوط به درد بیماران مؤثر باشد، یافتههای ما حاکی از آن است که برای برخی افراد، میتواند مکمل مفیدی برای ارتقای تأثیر سایر مداخلات باشد. اشارات: نتایج پژوهش مقدماتی فعلی درباره تأثیرات بالقوه مداخله روانشناسی مثبت برای بیماران درد مزمن امیدبخش است و اجرای یک آزمایش کنترلشده تصادفی را توجیه میکند. همچنین مطالعات بعدی میتوانند بر ادغام فنون روانشناسی مثبت در درمانهای موجود تمرکز کنند، از جمله برنامههای ترکیبی CBT برای بیماران درد مزمن. توصیه ما این است که مداخلات روانشناسی مثبت بهعنوان درمانهای مستقلی برای این گروه از بیماران در نظر گرفته نشوند. با این وجود، اینکه این فنون چه زمانی و برای چه بیمارانی توصیه میشود در پژوهشهای آتی قابل بحث است.
واژگان کلیدی: شادی در عین درد، روانشناسی مثبت؛ طرح مطالعه تک ضربهای؛ درد مزمن، شادی در عین درد
ترانه خداویردی، کاندیدای دکتری تخصصی روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
Refrence sciencedirect
Happy despite pain: Pilot study of a positive psychology intervention for patients with chronic pain