آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
هنوز یک ماه هم سپری نشده از روزی که در کمال ناباوری فیلم ضبط شده دو دختر اصفهانی را که دست به خودکشی زده بودند در شبکههای مجازی دیدیم و از هم پرسیدیم که چرا اینقدر سرخوشانه و بدون علائم ظاهری افسردگی با آغوش باز به استقبال مرگ میروند. این اتفاق دلخراش بهانهای شد تا یکی از دغدغههای بهظاهر کماهمیت نوجوانان ، یعنی شکست عاطفی ، را که لابلای صحبتهای یکی از آن دو دختر نوجوان مشاهده میشد، بررسی کنیم.
زهرای ۱۶ ساله از اینکه یک ماه بود که عشقش امیر از او خبر نگرفته ناراحت بود ولی مطمئن است که یک روز امیر به گوشی او زنگ خواهد زد و خبر مرگش را خواهد شنید و نیلوفر ۱۵ ساله هم از عشق یکطرفهاش به محمد پشیمان است و آن را کار درستی نمیداند. چنین شرایطی به قول این دو نوجوان باعث شده اقدام به خودکشی کنند. علاوه بر این جملاتی چون «واقعاً دیگه آخراشه»، «دارم میمیرم به خدا»، «دیدی راست بود»، «دیدی فکر میکردی شوخی میکنم»، نشان میدهد آنها بارها تصمیم به خودکشی را با دوستانشان در میان گذاشتهاند، تصمیمی که بیش از آنکه بهقصد کشتن خود باشد به معنای عمیق روانشناختیاش فریاد استمداد و طلب محبت و توجه و همراهی از دوستان و اطرافیان برای نجات بوده است اما همواره از طرف دیگران حمل بر شوخی شده و با بیاعتنایی و بعضاً آزار و اذیت کلامی مواجه میشد و بنابراین ناکامی آنها را بیشتر میکرد. جای تأسف عمیق است که موفق نشدیم فریاد کمک خواهی این دو نوجوان را بشنویم و تأسف عمیقتر برای اینکه بهجای شناسایی تقصیر و کوتاهی خودمان، به دنبال نهنگ آبی در دنیای مجازی هستیم و تقصیر را به عوامل بیرونی فرافکنی میکنیم تا طبق روال همیشگی، مسئولیتی متوجه مان نباشد.
با روان حامی همراه باشید تا با دلیل و عمق دردی که نوجوانان از شکست عاطفی تجربه میکنند آشنا شوید.
بیشتر بزرگسالان، از اتمام و به هم زدن یک رابطه عاطفی بهعنوان دلخراشترین و تکاندهندهترین اتفاق دوران نوجوانیشان یاد میکنند. تحقیقات نشان میدهند که پایان دادن به روابط عاشقانه عمدهترین دلیل درماندگی و رنج روانشناختی و یکی از برجستهترین دلایل خودکشی در بین جوانان و نوجوانان است.
پس به چه دلیل ما این تجربه دردناک برای یک نوجوان را در بدترین حالت، تنها یک اتفاق پیشپاافتاده و در بهترین حالت تجربهای که شخصیت آنها را شکل میدهد و قوی میکند میپنداریم؟
همسرم، مدیر خدمات روانشناختی دانشگاه نو برانزویک، در بررسیهای بالینی خود متوجه این نکته شد که بسیاری از دانشجویانی که برای دریافت مشاوره میآیند، با شکایت یک مسئله سلامت روان که مربوط به یک شکست عاطفی است مراجعه میکنند. من هم بهعنوان یک پژوهشگر روابط صمیمانه در بین افراد جوان، شروع به بررسی این مسئله با همسرم کردم که چه تعداد از مراجعهکنندگان با چنین مسئلهای دست به گریباناند.
این نتیجه به دست آمد که در ۲۸ درصد از مراجعانی که در طول ۴ ماه ویزیت شده بودند، شکستهای عاطفی نقش داشتند. در درخواستهای مکرری که برای دریافت بودجه تحقیقاتی برای این موضوع ارائه دادیم، این جواب را شنیدیم که در برابر مشکلات جدی ای که جوانان با آن دست به گریبان هستند، این موضوع شواهد و اهمیت لازم برای پیگیری کردن را ندارد.
شکست عاطفی – خودکشی و مصرف مواد
روابط عاشقانه در بین نوجوانان بسیار شایعاند و به دلیل کوتاهمدت بودن این روابط ، شکستهای عاطفی هم بسیار رایج هستند. یک پژوهش روی نوجوانان گروه سنی ۱۵ تا ۱۸ ساله کانادایی نشان داد که در شش ماه گذشته ، ۲۳ درصد از آنها یک شکست عاطفی را تجربه کردهاند. تجربیات تقریباً شایع هستند اما نباید از آنها بیاعتنا گذر کرد. شکستهای عشقی بهعنوان اولین عامل خودکشی در بین افراد جوان مطرح هستند. چه مسئلهای مهمتر از این در حوزه سلامت روان نوجوانان وجود دارد؟
در یک پژوهش ، ۴۰ درصد از افراد بعد از فروپاشی یک رابطه عاشقانه، افسردگی بالینی را تجربه کرده و ۱۲ درصد دیگر هم ابتلا به افسردگی متوسط تا حاد را گزارش کردند.
سایر علائم شامل بیخوابی، مصرف مواد، آسیب به خود و افکار مزاحم بودند. فروپاشیهای روابط عاشقانه همچنین تأثیرات فیزیولوژیکی شدیدی را موجب میشوند: تحقیقات fMRI جدید نشان میدهند که از دست دادن یک رابطه باعث فعالیتها و واکنشهای مغزی مشابه افرادی میشود که در حال ترک مواد هستند.
بارها با باورهایی ازین دست مواجه شدیم که به خاطر اینکه این شکستهای عاطفی بسیار در میان نوجوانان شایع هستند، پس اهمیت چندانی ندارند. یا طبق یک منطق دیگر، به این دلیل که بسیاری از ما مجبور بودیم در دوران نوجوانی یا جوانیمان چنین شکستهایی را تحمل کنیم، پس همه افراد باید و میتوانند این شکست را تاب بیاورند.
ما در مورد نحوه سازگار شدن افراد جوان در طول زمان خیلی کم اطلاعات داریم و فرضمان این است که این درد کمکم کاهش مییابد و آنها از چنین تجربهای درس میگیرند. اما آیا واقعاً چنین اتفاقی میافتد؟ ما این تصور را داریم که این نوع از درد، یک پیامد غیرقابلاجتناب است که برای فرآیند یادگیری و تقویت مهارتهای بهبود روابط ضروری هستند و به ما کمک میکنند که شریک زندگی مادامالعمر خود را بیابیم. اما آیا واقعاً چنین اتفاقی میافتد؟
شکست عاطفی در نوجوانان میتواند به اندازه شکست عاطفی در بزرگسالان و حتی بیش از آن ویرانگر باشد.
برخی از این شکستها آنقدر ویران گر هستند که پیامدهای منفی آنها کارکرد تحصیلی، اجتماعی و شخصی فرد را به طرز بدی تحت تأثیر قرار میدهد. و میتواند به طرز ناسازگارانهای مهارتها و شایستگی موردنیاز برای روابط صمیمانه بعدی را تحت تأثیر قرار دهد.
آیا از اینکه نوجوان شما گاهی روزها خود را در اتاقش حبس میکند و تمایلی به بیرون آمدن از اتاقش ندارد، تعجب میکنید؟ یا از فعالیتهایی که قبلاً برای او لذتبخش بودند لذتی نمیبرد؟ شاید پای یک شکست عاطفی در میان باشد.
سوگیریها در پژوهشها
آنچه برای من بهعنوان پژوهشگر در حوزه روابط صمیمانه در بین افراد جوان شگفتآور است این است که چرا در خصوص این موضوع تحقیقات بسیار کمی صورت گرفته و محققان توجه خاصی به آن مبذول نداشتهاند. اعتقاد من این است که نبود تحقیقات در این زمینه نشاندهنده سوگیریهای دیرین در این حوزه است که استرسهایی را که افراد جوان و نوجوانان با آن دست به گریباناند دستکم و گاهی حتی نادیده میگیرد.
مانند بیشتر موضوعات اثرگذار روی بزرگسالان، هزاران پژوهش در خصوص شناسایی و بررسی نتایج روانشناختی ناخوشایند و شدید طلاق و جدایی انجام گرفتهاند. عواقب فروپاشی رابطه یک بزرگسال خصوصاً زمانی که پای بچه هم در میان باشد، بسیار گسترده و شدید است. درست همانند آنچه که در بین بزرگسالان اتفاق میافتد، همه شکستهای عاشقانه در بین افراد جوان طاقتفرسا و بغرنج نیستند، اما زمانی که این شکستها دردآور و آزاردهنده هستند، به همان اندازه که برای یک بزرگسال رنجآور و دشوار هستند، میتوانند برای یک نوجوان هم ویران گر و سخت باشند. حتی اکثر اوقات تأثیر مخرب این شکستها روی نوجوانان ویرانگرتر است چون نگرانی و حمایتهای بسیار کمتری برای یک نوجوان در چنین شرایطی در نظر گرفته میشود تا به آنها کمک کند که دوباره توان خود را بازیافته و سرپا بیاستند.
با در نظر گرفتن این موضوع که میانگین سن اولین ازدواج در کانادا در زنان ۲۹.۱ سالگی و در مردان ۳۱.۱ سالگی است، افراد جوان بیشترین زمان دههی دوم و سوم زندگیشان را در روابطی بدون ازدواج میگذرانند. به دلیل این ویژگیهای جمعیت شناختی در حال تغییر، کسب توانمندی و مهارت در حوزه روابط عاشقانه امروزه بهعنوان یک تکلیف رشدی کلیدی برای ورود به دنیای بزرگسالی مطرح است. چنین توانمندی ای نیاز به دستاوردهای چشمگیری در حوزه مهارتهای بین فردی برای صمیمیت در حوزه عاطفی و جنسی، تنظیم هیجانی و ارتباط برقرار کردن دارد.
ما اطلاعی از این موضوع نداریم که آیا نسل جوان اساساً الگوهای سازگاریای در خود دارند که بعد از یک شکست عاطفی، بهتر یا بدترشده یا به قوت خود باقی میماند یا خیر. اما بالاخره گویا پژوهشهایی در این زمینه در حال انجام شدن هستند.
ما ۱۴۸ جوان (بین ۱۷ تا ۲۳ سال) را که به تازگی از یک رابطه عاطفی بیرون آمده بودند بررسی کردیم. هرچه فراوانی افکار مزاحم در مورد این اتمام رابطه بیشتر بود، درماندگی و رنج بعد از رابطه هم در طول زمان بیشتر بود (حتی با در نظر گرفتن ویژگیهای رابطه مثل اینکه کدامیک از طرفین رابطه را خاتمه داده یا مدت زمانی که از خاتمه رابطه گذشته است) . بااینوجود، نکته جالبتوجه اینکه هرچه جوان به صورت خودخواسته و آگاهانه راجع به مشکلات پیشآمده در رابطه که در خاتمه یافتن آن نقش داشتهاند، تأمل و تفکر کرده و به اینکه چه روش متفاوتی را میتوانسته برای حل مشکلات در پیش بگیرد اندیشیده است، به همان میزان رشد مثبتی را در ارزیابیهای بعدی نشان داده است.
پس این موضوع حقیقت دارد که تمام شکستهای عاطفی بد نیستند و برخی از جوانان و نوجوانان بعد از این شکستها در وضعیت بهتری قرار میگیرند . اما نیاز هست که ما باور و اعتقاد بیشتری به این رویداد سرنوشتساز و دشوار در زندگی جوانانمان داشته باشیم و بعد از فروپاشی این روابط، با جدی گرفتن چنین ضربه عاطفی، آنها را بیشتر موردحمایت خود قرار دهیم.
منابع مورداستفاده:
Teenage Heartbreak Doesn’t Just Hurt, It Can Kill
مقاله فریاد استمداد دو دختر نوجوان اصفهانی، مجید حیدری چروده
بیشتر بدانیم:
۹ کاری که در زمان شکست خوردن کودک خود باید انجام دهید
قصه مگی(بخش اول): داستانی واقعی درباره اقدامات مکرر به خودکشی


