عشق چیست؟ چه کسی می تواند آن را توضیح دهد؟
عشق یکی از محبوبترین زمینهها در آهنگها، فیلمها و زندگی روزمره ماست. و تا حدودی یک واکنش هیجانی است که به نظر میرسد به اندازهی خشم، اندوه، خوشحالی و ترس یک هیجان اساسی است. شاید عشق حتی برای شما مفید هم باشد. پژوهشها به این نتیجه رسیدهاند که عاشق شدن منجر به افزایش خودکارآمدی و عزت نفس میشود. در ادامه به عشق نگاه دقیقتری خواهیم داشت و انواع عشق را مرور خواهیم کرد. با روان حامی همراه باشید.
دو پژوهش خلاقانه دربارهی مفهوم و معنی عشق انجام شده است. در یکی از آنها پژوهشگران از کودکان ۴ تا ۸ ساله خواستند که عشق را تعریف کنند و در یک پژوهش دیگر پژوهشگران از دانشجویان کارشناسی دانشگاه نیز همین سؤال را پرسیدند. نمونههایی از پاسخهای هر دو گروه در ادامه مطرح میشوند.
پاسخهای کودکان ۴ تا ۸ ساله
- عشق نخستین احساسی است که پیش از آنکه همه آن چیزهای بد سر راهتان قرار بگیرند، حس میکنید.
- عشق وقتی است که مامان بابا را خیس عرق و بوی بد میبیند و باز هم میگوید تو شبیه رابرت ردفرود (هنرپیشه آمریکایی) هستی.
- عشق یعنی وقتی با کسی بیرون میروید بیشتر سیبزمینی سرخ کردهی خود را به او میدهید بدون آنکه بخواهید او از سهم خود چیزی به شما بدهد.
- عشق وقتی است که دختری عطر و پسری به خودش ادکلن میزند و با هم بیرون میروند و یکدیگر را میبویند.
پاسخهای دانشجویان کارشناسی
- عشق مانند آسانسور است، شما می توانید آن را سوار شوید و به طبقات بالا یا زیرزمین بروید، اما سرانجام تصمیم میگیرید که کجا پیاده شوید.
- عشق بویژه به صورت بدون چشم داشت خوب است. مثلا باقلوا امروز خیلی خوشمزه است اما فردا مزه آن رفته است.
- عشق وقتی است که معشوق شما تازه از خواب بیدار شده به او نگاه میکنید و باز هم فکر میکنید که او زیباست.
- عشق عبارت است از تقدیم آخرین گاز لقمه خود به کسی.
دقت در پاسخهای هر دو گروه نشان میدهد که عشق میتواند به طور مثبت آغاز و به طور منفی پایان یابد، میتواند کور باشد؛ و شامل اشتراک، بخشایش و تمایل به فداکاری است و اغلب رابطهی جنسی را نیز در برمیگیرد.
عشق آتشین
عشق آتشین اغلب شامل یک واکنش شدید غیرواقعگرایانه و معمولاً به صورت یک واکنش مثبت فوری، کوبنده، خروشان و شدید نسبت به شخص دیگر است. واکنشی که احساس میشود فراتر از کنترل شماست مانند یک تصادف غیرقابل پیشبینی. این نوع عشق اغلب ناگهانی و مانند «لیز خوردن روی پوست موز است». و به صورت «کلهپا در دام عشق افتادن» است.



معمولا عاشق شدن در نگاه اول به عشق آتشین تبدیل می شود
برخی محققان معتقدند که جاذبهی جنسی یکی از شرایط لازم و نه کافی برای عاشق بودن است. یعنی میتوان از لحاظ جنسی جذب کسی بود بدون اینکه عاشق او بود اما با نبودن جاذبهی جنسی احتمال عاشق بودن وجود ندارد. برای بسیاری از مردم، عشق، رابطهی جنسی را مقبولتر میکند و فعالیت جنسی میتواند عاشقانه شود. به همین دلیل است که برای انسانها عشقبازی قابل قبولتر است تا صرفاً جفتگیری مانند حیوانات.
علاوه بر رابطهی جنسی، عشق آتشین شامل برانگیختگی هیجانی شدید، تمایل به نزدیک بودن فیزیکی، و نیاز شدید به دوست داشته شدن، است. دوست داشتن و دوست داشته شدن تجربههای مثبتی هستند اما در عین حال با ترسی متناوب همراه است که مبادا اتفاقی بیفتد که به این رابطه پایان دهد.
بسیاری از آدمها هنوز به عاشقی در نگاه اول اعتقاد دارند و بسیاری هنوز درگیر رابطهها و عشقهای یک طرفه میشوند. یک پژوهش نشان داد که ۶۰ درصد آدمها تجربهی عشق یک طرفه را داشتهاند. مردان به ویژه در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی بیشتر از زنان داشتن عشق یک طرفه را تجربه گزارش میدهند.
هاتفیلد و والستر (۱۹۸۱) معتقدند که برای رخ دادن هر نوع عشق آتشین وجود سه عامل لازم است. نخست شما باید دربارهی عشق اطلاعات داشته باشید و بیشتر ما از زمان کودکی در معرض تصویرهای مربوط به عشق در قصههای جن و پری، ترانهها و آهنگها و فیلمهای عشقی قرار داشتهایم. این تصاویر ما را برمیانگیزند که به جستجوی عاشق شدن برآییم و سناریویی تهیه کنیم که به ما بگوید اگر عاشق شدیم چه کنیم. دوم یک هدف یا موضوع مناسب باید وجود داشته باشد (یک معشوق). مناسب مثلاً به معنای فردی است که از نظر جسمانی جذاب است و در حال حاضر همسر کسی نیست. سوم فرد باید در یک حالت برانگیختگی فیزیولوژیکی قرار بگیرد که بتواند به عنوان هیجان عشقی تعبیر شود.
منشاء و ریشه عشق چیست؟
نمیتوان به این سؤال به صورت قطعی پاسخ داد. ممکن است عشق فقط یک تخیل خوشایند باشد که ما با دیگران به اشتراک میگذاریم. شاید نظریهی روانکاوی که آن را به عنوان جایگزین قابل قبولی برای میل جنسی کودک نسبت به یکی از والدین تعبیر میکند نظرش درست باشد. اما در حال حاضر پذیرفتهترین پاسخ، پاسخی است که از نظریهی تکاملی به دست میآید.
وقتی اجداد انسانگونهی ما راه رفتن روی دو پا را آغاز کردند، حیوانات را شکار میکردند و سبریجات را گردآوری و آنها را در یک پناهگاه قرار میدادند. از بین عوامل متعدد در صورتی این افراد میتوانستند تولید مثل کنند و از فرزندان خود محافظت کنند که جذب یکدیگر بشوند. بنابراین دو ویژگی باید حضور داشته باشند یکی شهوت که عامل جذب به یکدیگر بوده است و دیگری تعهد که عامل محافظت بوده است.
در کنار شهوت، وجود تعهد بسیار ضروری است؛ زیرا شهوت باعث جذب شدن به یکدیگر و تولید مثل میشود و تعهد باعث میشود که از فرزندان مراقبت شود و کارها بین آنها تقسیم شوند: مردها شکار کنند و زنها از فرزندان مراقبت کنند. بنابراین برقراری پیوند همراه با شهوت و تعهد برای بقای انسان ضروری بوده است. از این رو نظریهی تکاملی معتقد است که توانایی عاشق به صورت ژنتیکی در انسان وجود دارد.
علاوه بر این، عوامل فرهنگی هم میتوانند شهوت و تعهد را از طریق آموزههای دینی، قوانین مدنی، و شیوهای که عشق و ازدواج را از طریق آهنگها و داستانهای خود عرضه میکنیم تحت تأثیر قرار دهند.
اجزا و عوامل تشکیلدهندهی عشق
انواع دیگری از عشق وجود دارند که میتوانند دیرپا باشند. مثلاً عشق مشفقانه، علاقهای است که ما نسبت به کسانی که زندگی ما با آنها عمیقا در هم تنیده شده احساس میکنیم و مبتنی بر یک دوستی بسیار نزدیک است که در آن دو فرد از لحاظ جنسی جذب یکدیگر میشوند، اشتراکات زیادی با هم دارند، به رفاه و آسایش یکدیگر اهمیت میدهند و محبت و احترام متقابل ابراز میکنند.
علاوه بر این، چهار سبک عشقی دیگر هم مشخص شده است. آنها عبارتاند از بازیگرانه، شامل رفتارهایی مانند داشتن دو عاشق همزمان، مالکانه، متمرکز بر ترس از دست دادن معشوق، عاقلانه مبتنی بر تصمیمگیری در این باره که آیا شریک عشقی متناسب است یا نه و فداکارانه یک پدیدهی کمیاب که در آن عاشق ترجیح میدهد خودش رنج بکشد تا معشوقش.
پژوهشها نشان دادهاند که مردان بیشتر به عشق بازیگرانه میپردازند تا زنان، اما در مورد نوع عاقلانه و مالکانه عکس این وضعیت صادق است. به طور کلی مردم تأیید میکنند که نوع مشفقانه و فداکارانه مطلوبترین و نوع بازیگرانه نامطلوبترین انواع عشق هستند.
الگوی مثلثی عشق
رابرت استرنبرگ یکی از نظریهپردازان بسیار معروف و برجستهی معاصر نظریه سه وجهی یا الگوی مثلثی را ارائه کرده است. طبق این فرمولبندی روابط عشقی از سه جز اصلی تشکیل میشود. اولین جزء آن صمیمیت است؛ یعنی میزان نزدیک بودنی که دو فرد احساس میکنند و پیوندی است که آن دو را با هم نگاه میدارد. طرفین دارای صمیمیت نسبت به رفاه و خوشبختی یکدیگر توجه دارند و برای یکدیگر ارزش قایل هستند، یکدیگر را دوست دارند، روی هم حساب میکنند و یکدیگر را درک میکنند.
جزء دوم اشتیاق یا همان علاقه جنسی است. اشیتاق مبتنی بر دلدادگی، جاذبه جسمانی، و میل جنسی است.
سومین جزء، تعهد است. این بخش نماینده عوامل شناختی از قبیل این تصمیم که عاشقید و میخواهید با شخص دیگر پیوند یابید، همراه با تعهد به حفظ رابطه بر یک مبنای دایمی.
از ترکیب این سه جزء با یکدیگر عشقهای مختلفی به وجود میآید.
- مشفقانه: این نوع از ترکیب دو جزء صمیمیت و تعهد شکل میگیرد.
- تو خالی: زمانی شکل میگیرد که فقط در آن تعهد وجود داشته باشد.
- ابلهانه: در این نوع، فقط دو جز اشتیاق و مهر وجود دارد. دو فرد به هم نزدیک میشوند اما ممکن است صمیمیت در آنها به وجود نیاید. این دو درگیر روابط سطحی خواهند شد و عشقبازی وجه مشخصه آنها خواهد بود.
- شیفتگی: زمانی شیفتگی ایجاد میشود که فرد شدیداً درگیر جذابیت جسمانی و جنسی طرف مقابل شده باشد و خبری از صمیمیت یا تعهد نباشد.
- رمانتیک: در این نوع، صمیمت و اشتیاق وجود ندارد نه تعهد.
- تمام عیار: هر سه جزء صمیمت، اشتیاق و تعهد وجود دارند.
refrence: