تحلیل روانشناختی فیلم انجمن شاعران مرده
غنچههای گل سرخ را کنون که میتوانی برچین/ زمان سالخورده درگذر است/ و همین گلی که امروز لبخند میزند فردا خواهد مرد
در اوایل فیلم معلمی پیامبرگونه و آزاده در فضایی بهشدت یخزده و مرده در ستایش حال و اکنون، اشعار بالا را برای شاگردانش تحلیل میکند
معلم از بچهها میپرسد: چرا شاعر میگوید غنچههای گل سرخ را هماکنون بچین؟
یکی از بچهها بهطعنه میگوید: شاید عجله داشته
معلم با مهربانی میگوید: نه علتش این است که ما خوراک کرمها هستیم.
فیلم انجمن شاعران مرده درباره چند دانشآموز پیشدانشگاهی است که به مدرسهای بسیار سختگیر و منقبض میروند و با معلمی روبهرو میشوند که هیچ شباهتی به مدرسه و اطوارهایش ندارد. معلمی با خندهای نه ماسیده ولی تلخ کمر به تغییر سیستم آموزشی کلاس خودش میبندد.
با روان حامی همراه باشید
در ابتدا پلی بزنیم به روانشناسی؛ مؤسس رواندرمانی گشتالت فردریک پرلز (۱۸۹۳-۱۹۷۰) شباهت زیادی به قهرمان فیلم انجمن شاعران مرده، یعنی معلم دارد. مردمی که با پرلز رفتوآمد داشتند او را بسیار باهوش، برانگیزنده، زیرک، مهیج، مقتدر، غیررسمی و الهامبخش میدانستند. بسیاری از متخصصان پس از آشنا شدن با پرلز احساس کردهاند که سرزنده و کاملتر شدهاند. در اینجا میخواهیم صفاتی که به درمانگر تأثیرگذار تاریخ رواندرمانی یعنی پرلز نسبت دادیم را در وجود معلم فیلم بررسی کنیم.
مهیج و مقتدر بودن: مثلاً در همان اوایل فیلم معلم، بچهها را وامیدارد که بخشی از کتاب ادبیات رو که به شعر نگاهی علمی و ماشینی دارد از هم به درند؛ معلم وقتی ممانعت اکثر بچهها را میبیند باایمان میگوید:
این انجیل نیست قرار نیست به خاطر پاره کردنش به جهنم برید، زود باشید پارش کنید، فقط میجوام صدای پاره کردن ورقهها رو بشنوم، زود باشید.
برانگیزنده و غیررسمی بودن: درصحنهای معلم جهت از دیدگاه تازهای دنیا را دیدن بچهها را وامیدارد روی میز بایستند و به از بالا به کلاس نگاه کنند؛ البته که این دمدستیترین شکل ممکن از دیدگاه دیگری داشتن است ولی این واداشتن به یک [۱]عمل نفس صحنه را به دوش میکشد.



فیلم انجمن شاعران مرده
الهامبخش بودن: درصحنهای دیگر معلم یکی از بچههایی که جسارت سرودن شعر را ندارد را دوره میکند و با روان خود را به روان دانشآموز قلاب میکند و پسر در این فرایند دیدنی، شعری بداهه و فوقالعادهای میسراید. معلم در تبریک به او میگوید: نمایش بزرگ (استعاره از زندگی) هنوز هم پابرجاست و تو اینجایی تا کلامی به آن بی افزایی.
بدیهی است که این میزان از جسارت و رهایی معلم که به دانشآموزان سرایت میکند، سیستم آموزشی مدرسه (ضدقهرمان) را برانگیخته میکند. درصحنهای یکی از معلمهای دیگر، از سخت و خشک بودن دنیای واقعی میگوید و آماده کردن بچهها را برای رویارویی با خشکی دنیای واقعی ضروری میداند. ولی معلم اصلی (قهرمان) با زبانی وجودی شاعرانهای میگوید:
و آنها تنها دررویهایشان است که میتوانند حقیقتاً آزاد باشند و این حقیقتی است که همیشه بوده است و همیشه خواهد بود.
پرلز (رواندرمانگر گشتالت) از مفهومی تحت عنوان وجود اجتماعی کاذب سخن میراند. او معتقد است در جوامع معیوب (در فیلم انجمن شاعران مرده مدرسه را نوعی جامعه معیوب بدانیم) مردم وقت و انرژی ناچیزی صرف برآوردن نیازهای طبیعی خود میکنند بلکه خود را درگیر نقشهای اجتماعی میکنند و به وجود اجتماعی کاذبی میرسند. در فیلم انجمن شاعران مرده، معلم بچهها را تشویق میکند که به دنبال علایق خود (کسی یا چیزی) بروند. یکی از بچهها به دنبال معشوقهاش میرود و به شکلی کلاسیک تنبیه میشود ولی درعینحال جوهری از زندگی میمکد. یکی دیگر از شخصیتها به دنبال رشته موردعلاقهاش میرود که به دلیل مخالفت خانواده تلخترین اتفاق فیلم را رقم میزند.
انجمن شاعران مرده انجمنی بود برای مکیدن جوهره زندگی
نویسنده: فرید حاجی



References
↑۱ | عمل |
---|