اگر شما برنده جایزه بزرگ مادامالعمر یکی از بانکهای کشور بشوید چهکار خواهید کرد؟ آیا به شغل خود ادامه خواهید داد؟ با وجودی که به آن نیاز ندارید؟
بررسیهای بهعملآمده در آمریکا، ژاپن و آلمان نشان میدهد که ٨۴٪ افراد پاسخ دادهاند که به کار خود ادامه خواهند داد اگرچه به این پول نیاز ندارند (کوئینتانیلا ١٩٩٠).
چگونه میتوان این یافته را تبیین کرد؟
آشکار است که اکثر مردم چیزهایی خیلی زیادتر از پول از شغل خود به دست میآورند و نیز آنان بهاندازه کافی احساس خوشبختی خواهند کرد، اگر نوع شغل آنها با تواناییها و علایق آنان متناسب باشد.
اساساً برای افرادی با چنین شرایط در سازمانها، احساس خشنودی شخصی و کمال ایجاد میشود و این احساسها برای او بهترین پاداش بهحساب میآیند که جدا از سایر درآمدهایی است که کسب میکنند. انسانها در سازمانها فقط در پی بهبود درآمد اقتصادی نیستند بلکه به امنیت عاطفی، حرمت ذات و شادکامی نیز نیاز دارند و آن را از شغل خود و سازمانی که در آن کار میکنند، طلب مینمایند.
استرسهای کاری به عدم سلامت روانی و جسمانی منجر میگردند. کارکنانی که از شغل خود خشنود هستند عمر طولانیتر از آنهایی دارند که از شغلشان ناخشنود میباشند. (مجله کار در آمریکا ١٩٧٣).
یکی از مهمترین تصمیمهایی که انسان در طول زندگی خود میگیرد انتخاب یک شغل به نحوی است که با علایق، مهارتها و خلقوخوی او هماهنگ باشد. به همین دلیل آشنایی با رشته روانشناسی صنعتی و سازمانی شاید بیشترین رابطه شخصی را با زندگی حرفهای شما در آینده داشته باشد.
روانشناسی صنعتی و سازمانی (Industrial Organizational Psychology)
(بخش شماره ۱۴ APA)
روانشناسی؛ علم رفتار، شناخت، هیجان و انگیزهی انسان است. روانشناسی را میتوان به چند تخصص مختلف تقسیم کرد که بعضی از آنها عمدتاً به علم روانشناختی (روانشناسی تجربی) مربوط میشود و برخی دیگر، هم با علم روانشناختی و هم با کاربرد آن (روانشناسی کاربردی) ارتباط دارد. روانشناسی صنعتی و سازمانی با مرتبط کردن علم و کاربرد روانشناختی به مسائل کارمندان سازمان، در مجموعهی گروه دوم قرار میگیرد.
روانشناسی صنعتی و سازمانی همانطور که عنوان آن نشان میدهد، شامل دوشاخهی مهم است: صنعتی (کارمندان) و سازمانی. محتوای دوشاخه قابل تفکیک نیستند ولی هریک در تاریخچهی این رشته دارای سنتهای متفاوتی هستند.
روانشناسی صنعتی که عنوان اولیه این رشته هست، به دیدگاه مدیریتی کارایی سازمانی از طریق استفاده مناسب از منابع انسانی یا کارکنان، گرایش دارد و با مسائلی مثل طرحریزی کارآمد شغل، گزینش کارمند، آموزش کارمند و ارزیابی عملکرد مرتبط است.
روانشناسی سازمانی یا جنبش روابط انسانی، بیشتر از روانشناسی صنعتی بر شخص کارمند متمرکز است. به درک رفتار و ارتقای رفاه کارمند در محل کار میپردازد و با مسائلی مثل نگرش، رفتار، استرس شغلی و عملکردهای سرپرستی مرتبط است.
یافتهها و کنشهای روانشناسی صنعتی و سازمانی تواناییهای شما را مورد حمایت قرار داده و جایگاه شما را در سازمان مشخص خواهد کرد و همچنین شیوه انجام وظایف شغلی شما، منزلت و میزان حقوق، سطح مسئولیت و آن رضایت شخصی را که میخواهید به آن برسید، تعیین خواهد نمود.
تاریخچه روانشناسی صنعتی و سازمانی
روانشناسی صنعتی و سازمانی اختراع قرن بیستم است و در اواخر دههی ۱۸۰۰ و اوایل دههی ۱۹۰۰ ظهور کرد. اولین روانشناسانی که کار صنعتی/سازمانی انجام دادند گروهی از روانشناسان تجربی بودند که به استفاده از اصول جدید روانشناسی در حل مشکلات سازمانی علاقه داشتند.
هاگو مونستربرگ و والتر دیل اسکات، بنیانگذاران اصلی این رشته بودند.
مونستربرگ اصالتاً المانی بود و در امریکا زندگی میکرد و به گزینش کارمندان و استفاده از آزمونهای جدید روانشناختی علاقه داشت. اسکات نیز علایقی شبیه مونستربرگ داشت و درعینحال به روانشناسی تبلیغات علاقهمند بود.
اسکات کتاب “نظریه تبلیغات ” (۱۹۰۳) و مونستربرگ کتاب “روانشناسی و اثربخشی سازمانی ” (۱۹۱۳) را به نگارش درآورد. افرادی مثل فردریک وینسلو تیلور و فرانک و لیلیان گیلبرت و رابرت یرکز، در رشد اولیهی این رشته بسیار اثرگذار بودهاند.
حوزههای علمی و کاری
روانشناسی صنعتی و سازمانی اغلب به دو گروه تقسیم میشوند.
- گروهی که بیشتر به کارهای علمی میپردازند. محل کار این افراد شامل موسسههای مشاورهای، دولت، ارتش و شرکتهای خصوصی است.
- گروهی که بیشتر به کارهای تحقیقی میپردازند. محل کار این افراد شامل نهادهای آموزشی و دانشگاههاست.
برای مطالعه بیشتر حوزه های کاری و شرایط شغلی روانشناسی صنعتی و سازمانی اینجا کلیک کنید.
مهتاب یارمحمدی


