مکانیسم های تغییر در درمان شناختی اختلال وسواسی:
اختلال وسواس فکری ـ عملی یک بیماری مزمن و ناتوانکننده است و معمولاَ باعث مختل شدن کارکردهای اجتماعی، شغلی، اجتماعی و خانوادگی در بیماران میشود. شیوع اختلال وسواس فکری ـ عملی حدود ۲ تا ۳ درصد است. بنابراین پس از فوبیا، اختلال وابسته به مواد و اختلالهای افسردگی در ردیف چهارم شایعترین بیماریهای روانپزشکی قرار میگیرد.
مواجهه و پیشگیری از پاسخ:
برای درمان اختلال وسواس فکری ـ عملی روشهای گوناگونی وجود دارد. مواجهه و پیشگیری از پاسخ یکی از مؤثرترین درمانهای رواشناختی برای اختلال وسواس فکری ـ عملی است. این درمان توسط میر (Meyer) در ۱۹۹۶ معرفی شد. این روش درمانی از بخش مجزا تشکیل شده است. اولین بخش شامل قرار دادن شخص در معرض موقعیتهایی است که باعث برانگیختن اضطراب مرتبط با وسواس آنهاست. این مرحله مواجههسازی نامیده میشود. هدف این کار این است که بیمار متبلا به اختلال وسواس فکری ـ عملی با ترسها و اضطرابهای خویش روبرو شود. در بخش دوم از بیمار خواسته میشود از پاسخ دادن جلوگیری کند.
علاوه بر درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ، درمان شناختی نیز درمان مناسبی برای اختلال وسواس فکری ـ عملی است. پروتکلهای درمان شناختی خاصی برای این منظور طراحی شده است. اما در نهایت آنچه در این درمان و اثربخشی این درمانها بیپاسخ مانده بود عدم شناخت مکانیسمهای تغییر در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری ـ عملی بود.
ویلیام و همکاران (۲۰۱۴) به نقل از ScienceDirect مطالعهای را با هدف شناسایی مکانیسم های تغییر در افراد دارای اختلال وسواس فکری ـ عملی شدید در درمان شناختی بود. در واقع آنها به دنبال روشن کردن نقش باورهای وسواسی به عنوان مکانیسم تغییر در درمان شناختی برای اختلال وسواس فکری ـ عملی بودند. و همچنین نقش طرحوارههای ناسازگار را در نتیجهی درمان بررسی کردند.
در این پژوهش سی و شش بزرگسال مبتلا به وسواس به مدت بیست و چهار هفته درمان شناختی را دریافت کردند. در هفتههای اول، چهارم/ششم، دوازدهم، شانزدهم/هجدهم و بیست و چهارم ارزیابهای مستقلی شدت وسواس را همراه با باورهای وسواسی و طرحواره های ناسازگار ارزیابی کردند.
ابزارها و نتایج:
ویلیام و همکاران، از مصاحبه بالینی ساختاریافته برای بیماران (SCID)، مقیاس ییل ـ بروان (Y-BOCS)، پرسشنامه باورهای وسواسی (OBQ) و پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ) استفاده کردند.
نتایج نشان داد که در باورها و طرحوارههای بیماران در طول درمان تغییراتی ایجاد شد. به عنوان مثال باورهای کمالگرایی و قطعیت و طرحوارههای وابستگی/بیکفایتی به طور معناداری پاسخ درمانی (بهبود پیدا کردن) را واسطهمندی میکنند، یعنی نقش واسطهای داشتند. از این رو میتوان آنها را مکانیسمهای تغییر در درمان اختلال وسواس فکری ـ عملی دانست.
واژههای کلیدی:
باورهای وسواسی، شناخت درمانی، مکانیسم تغییر، طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلال وسواسی ـ جبری
مترجم: حمید بهرامی زاده
refrence sciencedirect


