آمارها دربارهی خودکشی تکان دهندهاند و با این حال هنوز این موضوع به طور عمده ناشناخته باقی مانده است. در دنیای امروز افراد بیشتری از طریق خودکشی میمیرند تا از مجموع کل جنگها و کشتارها. با روان حامی همراه باشید.
۷۵% رواندرمانگران داشتن حداقل یک بیمار که برای خودکشی تلاش کرده را گزارش میدهند در حالی که ۲۸% از آنها اعلام میکنند حداقل یکی از بیمارانشان از طریق خودکشی جان خود را گرفته است.
برای افرادی مثل ما که در حرفهی بهداشت روان مشغول به کاریم خودکشی، خطر شغلی شدیداً پریشان کننده و شایعترین فوریت روانپزشکی است که با آن مواجه میشویم. در شرایط اقتصادی نامطمئن و زندگیهای بیشماری که متأثر از تراژدی خودکشی هستند اکنون وقت آن رسیده که برای درک بهتر، ارزیابی و کمک به افراد مایل به خودکشی، ابتکار عمل را به دست بگیریم.
گزارش اخیری که توسط CDC در سال ۲۰۰۸ منتشر شد نشان داد ۱۳.۴% افرادی که خودکشی کردهاند مشکلات شغلی و مالی را تجربه کرده بودند. با هفتهی ملی پیشگیری از خودکشی که از ۴ سپتامبر آغاز و در ۱۰ سپتامبر که روز جهانی پیشگیری از خودکشی است پایان مییابد میتوان این زمان را به حجم وسیعی از مخاطبان برای نقاب برداشتن از چهرهی این قاتل آرام داد و اینکه هر یک از ما یاد بگیریم چطور میتوانیم یک زندگی را نجات دهیم.
تیترهای اخیر (رسانهها) خودکشی را یک اپیدمی توصیف کردهاند. مشکلات مرتبط با بحران مالی کنونی به ما نشان داده که به طور واضحی نیازمند آموزش گستردهتر رواندرمانگران در زمینهی مدیریت و درمان مراجعین مایل به خودکشی هستیم. در تحقیقات ۲۵ سالهام در زمینهی دلایل خودکشی و درمان آن، تکنیکها و رویکردهای ارزشمندی آموختهام که میتواند به مردم کمک کند. از خلسهی تاریکی که در آن، صداهای سرزنش گر درونی آنان را به سمت پایان دادن به زندگیشان سوق میدهد خارج شوند. روز هشتم سپتامبر، سمینار اینترنتی ۹۰ دقیقهای با موضوع «خودکشی: آنچه هر درمانگری نیاز دارد بداند» اجرا میکنم که تلاش خواهد شد به افراد متخصص دربارهی نشانههای هشداردهنده و عوامل خطر خودکشی، همچنین درمانهایی که امتحان خود را به لحاظ اثربخشی در نجات زندگی افراد پس دادهاند آموزش داده شود.
تصورات غلط بسیاری در مورد خودکشی وجود دارد. یکی از آنها این است که افرادی که خودکشی میکنند میخواهند بمیرند و نمیتوانند کمکی دریافت کنند. با این حال، موضع خودکشی تقریباً همیشه گذرا و قابل درمان است. وقتی افراد تصمیم میگیرند به زندگیشان خاتمه دهند بر اساس خواست دشمنی درونی یا «ضد خود» عمل میکنند. افرادی که اقدام به خودکشی میکنند میتوانند با درک تقسیمبندی بین «خود حقیقی» که در تیم خودشان و همراه آنهاست و میخواهد زنده بمانند و بخش «ضد خود» که برای نابودیشان تلاش میکند فیلترهای تحریفشدهای را که در زمان خودکشی نگاهشان به دنیا از طریق آنها شکل میگیرد را به چالش بکشند. درمانگران میتوانند در فهم و شناخت این تقسیمبندی، به چالش کشیدن «ضد خود»، ارتباط مجدد با خود حقیقی و توانمند کردن آن و کشف مجدد میل طبیعی به بقا به مراجعین کمک کنند.
اسرائیل اورباخ، استاد تحسینشدهی روانشناسی و درمانگر خودکشی گفت: تنها ابراز عشق به بیماران خودکشی کننده کافی نیست، امید دادن صِرف به آنها کافی نیست، تغییر دادن محیط پیرامونشان کافی نیست. باید با تغییر فرآیندهای خود-تخریبی که الگوهای درونی از بین برندهی «خود» و «آرامش ذهنی» هستند دستوپنجه نرم کنید.
با تعداد زیاد افرادی که به خاطر از دست دادن شغل، خانه یا احساس امنیت بعد از بازنشستگی در رنجند پتانسیل «ضد خود» برای قدرت گرفتن افزایش مییابد. شایعترین نتیجهای که چنین شرایط دشواری برای سلامت روان به همراه دارد افسردگی است که این خود خطر خودکشی را افزایش میدهد. پژوهش اخیری که بین ۲۶ کشور عضو اتحادیه اروپا انجام شد نشان داده که به ازای هر ۱% افزایش در بیکاری، میزان خودکشی در بین افراد کمتر از ۶۵ سال ۷۹/۰ افزایشیافته بود. تحقیق مشابهی نشان داد که افزایش ۳ درصدی یا بیشتر در بیکاری با افزایش ۴۵/۴% خودکشی مرتبط بود.
پژوهشی در آمریکا که توسط اقتصاددانی به نام «کریستوفر جی رام» انجام شد به طور مشابه نشان داد که به ازای هر ۱% افزایش در نرخ بیکاری، میزان خودکشی ۳/۱ % بیشتر میشود. تحقیق دیگری که به بررسی نرخ خودکشی از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۵ پرداخته نشان داد که هر ۱ دلار کاهش در بودجه دولت برای سرانهی هزینههای رفاه عمومی با افزایش ۰۰۴/ نرخ خودکشی از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر مرتبط بود.
چنین عوامل استرسزا و فقدانهایی میتوانند احساساتی چون شرم، حقارت یا یاس را شعلهور کنند که ممکن است در افراد آسیبپذیر یا آنهایی که پشتیبانی محدود یا منابع اندکی دارند منجر به تلاشهایی برای خودکشی شود. با این حال وضعیت چندان ناامیدکننده نیست. همچون افسردگی خودکشی نیز تقریباً همیشه، هم قابل درمان است هم قابل پیشگیری.
در مقالهی اخیری که برای APA نوشتهام نتایج یک بررسی از افرادی که یکبار خودکشی کرده و در جریان رواندرمانی درمان موفقیتآمیزی داشتند را ذکر کردهام. وقتی از آنان پرسیده شد: کدامیک از جنبههای درمان را مفیدتر دیدید؟ این ۳ پاسخ دریافت شد:
ارتباطات رسمی و معتبر: مراجعین وجود رابطهای صریح و معتبر را بهعنوان راهگشایی برای ارتباط مجدد با دیگران و خودشان توصیف کردند.
کار کردن روی هیجانات: کلنجار رفتن با هیجانات شدید زیربنای رفتارهای خودکشی. مراجعینی که برای هیجانات قدرتمند و مقاومتناپذیری چون یاس و درماندگی تأییدی دریافت نکرده بودند گزارش کردند که قادر به خروج از آنها نبودند.
رشد خودمختاری و هویت: از طریق شناخت رفتارهای خودکشی، رشد خودآگاهی و ساختن هویت فردی. مراجعین فرآیندهای درمانی را بهصورت دست کشیدن از الگوهای منفی در حالی که در حال استقرار الگوهای جدید مثبتتری هستند در نظر گرفتند.
بهمنظور کمک به خودمان جهت آمادگی بیشتر برای این اتفاق همهگیر، افزایش آگاهی و دانشمان از پیشرفتهای موجود در زمینه ارزیابی خطر، مداخله در بحران، مدیریت فردی و درمان افراد خودکشی کننده اهمیت دارد. ضروری است که روشهای شناسایی نشانههای هشداردهندهی خودکشی را بیاموزیم (به نمودار زیر نگاهی بیندازید) گامهایی است که بهوسیله آنها میتوانیم افراد را از بحران خودکشی خارج کنیم.
ابزارها و منابعی برای پیشگیری وجود دارند که میتوانیم بهوسیلهی آنها خود را همانند افراد متخصص آماده کنیم، این ابزارها میتوانند در زمان درمان افراد مایل به خودکشی به کارمان آمده و کمکمان کنند. وقت گذاشتن برای توجه، پرسیدن سؤال، کاوش ریشهها و یادگیری بیشتر میتواند به معنای تفاوت بین دانستن و ندانستن آنچه باید انجام شده یا گفته شود در زمانی باشد که وقت کمک به نجات یک زندگی رسیده است. با آموزش خودمان یاد میگیریم چطور جایی باشیم که در آن کسی از افکار خودکشی رنج میبرد، با تقویت این باور که زندگیشان اهمیت دارد و اثبات آن به همراه هم میتوانیم حتی از میان سختترین شرایط اقتصادی و ظلمانی ترین دوران بگذریم.
نشانههای خطر خودکشی:
خود- نفرتی بیرونی: لایق زنده ماندن نیستید.
نومیدیهای شخصی: دیگر هیچچیز مهم نیست. فقط باید خود را بکشید.
فاصله گرفتن از دوستان و خانواده: مشکلت چیه؟ به همهی دردسرهایی که تو باعث شدی برای زندگی افرادی که دوستت دارند بیفتد نگاه کن!
انزوا: با خودت تنها بمان. تنهایی برایت خیلی بهتر است.
افکار عدم تعلق: همهجا وصلهی ناجور هستی.
افکار اضافی بودن برای دیگران: فقط باعث پایین کشیدن دیگران میشوی. مثل یکبار اضافهای، بدون تو زندگی بهتری خواهند داشت.
عبارات زیر شایعترین رفتارهایی هستند که نشاندهندهی ریسک خودکشیاند:
- تلاشهای گذشته
- الگوی خواب مختل
- اضطراب و پریشانی بسیار زیاد
- طغیان خشم و قدرت تحمل پایین ناامیدی
- رفتارهای مخاطرهآمیز
- مصرف زیاد مواد یا الکل
- تغییر ناگهانی خُلق به سمت بهتر شدن
- هرگونه صحبت یا نشانهای از ایده یا قصد خودکشی، برنامهریزی یا اقدامات قطعی که برای تهیهی وسیلهای (برای خودکشی) انجام شده است.
مقاله مرتبط:
جلوگیری از خودکشی و کمک به فردی که قصد آن را دارد
نویسنده: Lisa Firestone Ph.D
مترجم: سمیرا پیازچیان


