چگونه به شخصی که اختلال وسواس دارد کمک کنیم؟
اختلال وسواسی ـ جبری یکی از اختلالهای روانشناختی است که فرد مبتلا را در موارد شدید زمینگیر میکند. در اکثر موارد افرادی که با او زندگی میکنند نیز دچار آسیبهایی میشوند.
بنابراین برای داشتن رابطه بهتر با فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و همچنین کمک به او در درمان، کمک به خود و خانواده خود شما ناگزیر هستید که مطالبی را درباره اختلال وسواسی جبری و روشهای کمک و کنار آمدن با افراد مبتلا به وسواس را یاد بگیرید. با روان حامی همراه باشید تا در این مقاله به این سؤال پاسخ دهیم که چگونه به شخصی که اختلال وسواس دارد کمک کنیم؟ در این مقاله درباره چهار روش اصلی گفتگو خواهیم کرد:
۱- حمایتی باشید،
۲-کمک به اعمال وسواسی یا اجباری را کاهش دهید،
۳- آنها را به درمان تشویق کنید و
۴- اختلال وسواس اطلاعات کسب کنید.
افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری رنج زیادی میکشند و برای اطرافیان درک رفتارهای آنها دشوار است. این افراد دارای وسواسهایی هستند. منظور از وسواس، افکار تکراری، باثبات و شدیدی است که معمولاً ناخوشایند نیز هستند. این وسواسها، اجبارها را به راه میاندازد. منظور از اجبار، اعمال و آیینهای تکراری است که درواقع برای مقابله با وسواسها به کار میروند. بسیاری اوقات افراد مبتلا به وسواس احساس میکنند که اگر اعمال اجباری را انجام ندهند اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد. با وجود این، شما میتوانید به یک دوست یا کسی که او را دوست دارید و مبتلا به این اختلال است کمک کنید، از طریق حمایتی بودن، اجتناب از شرکت در اجبارهای او، تشویق او برای دریافت درمان و کسب اطلاعات درباره وسواس.
برای کسب اطلاعات درباره اختلال وسواس این مقاله را مطالعه کنید.
۱- روش اول: حمایتی باشید.
۱- از لحاظ هیجانی از او حمایت کنید. حمایت هیجانی اهمیت ویژهای دارد، زیرا باعث میشود که افراد احساس کنند که با دیگران در تماس هستند، حمایت و دوست داشته میشوند؛ اما برای شخص مبتلا به اختلال وسواسی جبری حمایت هیجانی اهمیت حیاتیتری دارد.
* حتی اگر هیچگونه آموزش سلامت روانی ندیده باشید و ندانید که چطور میتوانید به درمان او کمک کنید، حمایت و دوست داشتن شما به او کمک خواهد که احساس پذیرفته شدن و اعتماد داشته باشد.
* همچنین شما میتوانید زمانی که او نیاز دارد افکار، احساسات، یا اجبارهای خود را افشا کند و درباره آنها حرف بزند کنار او باشید. میتوانید بگویید: «من اینجا هستم تا درباره هر چیزی که میخوای حرف بزنی».
* به او بگویید که شما بهترینها را برای او میخواهید. از او بپرسید که چه چیزهایی او را ناراحت میکند.
۲- همدل باشید. در رواندرمانی، همدلی بخش مهمی است زیرا به افراد کمک میکند که احساس کنند فهمیده میشوند؛ بنابراین باید سعی کنید وضعیت فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری را درک کنید.
* همدلی با درک کردن افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال تصور کنید که همسر شما نیاز دارد تا قبل از غذا خوردن، غذاها را به صورت بسیار خاصی بچیند. در ابتدا ممکن است شما این رفتار را عجیب ببینید و از او بخواهید که آن را متوقف کند یا اینکه او را به خاطر این رفتار عجیب سرزنش میکنید؛ اما بعد از مدتی، وقتی علت اصلیتر رفتار او را درک میکنید یا ترس پشت رفتار او را درک میکنید در حال عمل همدلانه هستید.
* در اینجا مثالی میزنیم تا یک گفتگوی همدلانه را به شما نشان دهیم: «تو سعی میکنی بهترین کاری را که میتوانی انجام دهی و من میدونم زمانی که علی رغم تلاشهای تو نشانهها سرجایشان باقی میمانند تو آسیب میبینی، به خصوص زمانی که نشانهها تحت کنترل تو نیستند. من تو رو به خاطر ناراحتی و ناکامی سرزنش نمیکنم. تو نهتنها داری اذیت میشی بلکه عصبانی هم هستی».
۳- از ارتباط حمایتی استفاده کنید. زمانی که شما با فرد مبتلا به وسواس ارتباط دارید باید حمایت کنید اما نیازی نیست که او را تأیید کنید و رفتارهای مرتبط با وسواس او را ارزشمند بدانید.
* به او کمک کنید تا افکار مزاحمش را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.
۴- قضاوت و سرزنش را کنار بگذارید. تا زمانی که قضاوت و سرزنش نمیکنید اهمیتی ندارد که چه کاری انجام میدهید. قضاوت، سرزنش و انتقاد باعث میشود که فرد مبتلا، اختلالش را از شما پنهان کند. این کار حتی باعث میشود که آنها درمان را نپذیرند و بدتر از این رابطهتان را خراب میکند؛ اما زمانی که شما پذیراتر عمل میکنید او احساس راحتی بیشتری میکند.
* یک نمونه از حرفهای سرزنشگرانه این است: چرا این رفتارهای مزخرف رو ول نمیکنی؟ از سرزنش کردن اجتناب کنید تا فرد مورد نظر را تنها نگذاشته باشید. به خاطر داشته باشید شخصی که مبتلا به وسواس است معمولاً رفتارهای وسواسیاش خارج از کنترل است.
* سرزنش کردن باعث میشود که فرد مورد نظر احساس کند که نمیتواند انتظارات شما را برآورده سازد. این کار باعث میشود که از شما فاصله بگیرد یا حتی از خودش در برابر شما محافظت کند.
۵- به منظور جلوگیری از ناکامی، انتظارات خود را تغییر دهید. اگر شما فرد مورد نظر را ناامید کنید یا نسبت به او بیمیل باشید، بسیار دشوار است که بتوانید رفتار حمایت کمککنندهای داشته باشید.
* باید بدانید که افراد مبتلا به وسواس در برابر تغییر مقاومت میکنند و تغییرات ناگهانی منجر به بیشتر شدن نشانههای آنها میشود.
* در نظر داشته باشید که پیشرفت فرد را فقط در مقایسه با خودش اندازه بگیرید و از او بخواهید که خودش، خودش را به چالش بکشد. با وجود این، به او فشار وارد نکنید که عالی باشد، به خصوص اگر کار مورد نظر فراتر از توانایی او باشد.
* مقایسه کردن او با دیگران ارزشی ندارد زیرا این کار باعث میشود او احساس بیکفایتی کند و دست به دفاع بزند.
۶- به خاطر داشته باشید که افراد با سرعتهای مختلفی بهبود پیدا میکنند. دامنه شدت نشانههای وسواس در افراد مختلف بسیار متفاوت است و در پاسخ به درمان نیز افراد بسیار متفاوت هستند.
* بنابراین زمانی که فرد مورد نظر در حال درمان است صبور باشید
* فرآیند تدریجی آهسته بهتر از برگشت مجدد مشکلات است، بنابراین حمایتی باشید و او را به خاطر کند بودن سرزنش نکنید.
* از مقایسه روزانه دست بردارید، یعنی امروز او را با دیروز مقایسه نکنید که مثلاً بهتر شده است یا اینکه فرقی نکرده است. پیشرفت آنها بسیار کند است و ممکن است تغییرات روز به روز قابل مشاهده نباشید.
۷- پیشرفتهای کوچک را تشویق کنید. پیشرفتهای بهظاهر کوچک را تشویق کنید تا فرد مورد نظر بداند که شما پیشرفت او را میبینید و تلاشش را قدر میدانید. این کار روشی قدرتمند برای اوست تا تلاش خود را حفظ کند.
* چیزهایی مثل این بگویید: من متوجه شدم که امروز کمتر دستات رو شستی. عالیه.
۸- زمانی که شخص مورد نیاز لازم داشت که از او فاصله بگیرید این کار را انجام دهید و به او فرصت بدهید. سعی نکنید همیشه کنارش بمانید تا او وسواسهای خود را انجام ندهد. این کار نه برای شما و نه برای او خوب است. شما نیز نیاز به تنهایی دارید تا نیروی مجددی کسب کنید تا بتوانید حمایتی عمل کنید.
به خاطر داشته باشید که زمانی که پیش فرد مورد نظر هستید احساس به خاطرنشانههای وسواس او نباشد. شما نمیخواهید که وسواس که بخشی از رابطه شما شود.
روش دوم: از رفتارهای وسواسی حمایت نکنید. در اینجا منظور از حمایت نکردن از رفتارهای وسواسی، فراهم نکردن شرایط برای اجرای رفتارهای وسواسی است.
۱- تفاوت بین رفتار حمایتی به منظور کمک و رفتار حمایتی از وسواس را باید بدانید.
اهمیت زیادی دارد که تفاوت این دو نوع حمایت را درک کنید. حمایت از وسواس به معنای همراهی کردن یا کمک به حفظ وسواسهای فرد است. این کار باعث شدیدتر شدن نشانههای وسواس میشود زیرا شما رفتارهای اجباری را تقویت کردهاید.
* حمایت به معنای پذیرش رفتارهای اجباری فرد نیست بلکه بیشتر به معنای صحبت کردن دربارهی ترسها و درک کردن آنهاست حتی اگر معتقدید که او دارد کار عجیبی انجام میدهد.
۲- از رفتارهای وسواسی فرد مبتلا، حمایت نکنید تا رفتارهایش تقویت نشود. اکثر خانوادههای افراد مبتلا به وسواس با آنها همراهی میکنند یا حتی از بعضی رفتارهای آنها تقلید میکنند، البته به منظور حمایت از فرد مبتلا. به عنوان مثال اگر یکی از اعضای خانوادهتان هنگام غذا خوردن، غذاها را در بشقابش به شکل خاصی طبقهبندی میکند، در این کار به او کمک کنید. در این موارد ممکن است به گمان خود فکر کنید که دارید کمک میکنید یا این که حمایت کننده هستید اما در حقیقت دارید دقیقاً خلاف آن را انجام میدهید. این کارها فقط رفتارهای وسواسی را تقویت میکند.
* کمک کردن یا همراهی در رفتارهای وسواسی این معنا را میدهد که ترسهای غیرمنطقی فرد پذیرفته شده است و او باید آنچه را انجام میدهد ادامه دهد.
* مهم نیست که چقدر دشوار است، شما باید همیشه از رفتارهای وسواسی حمایت نکنید، چون هدفتان کاهش رفتارهاست نه تقویت آنها.
۳- به طور مداوم به شخص مورد نظر کمک نکنید که ازآنچه ناراحتش میکند اجتناب کند به خصوص زمانی که آن کارها بخشی اساسی از کارهای روزانه است. به عنوان مثال با هرگز بیرون نرفتن برای شام، به این خاطر که بیرون کثیف است به اجتنابهای او کمک نکنید.
۴- سعی نکنید نشانههای وسواس را تسهیل کنید. وقتی ما کسی را دوست داریم سعی میکنیم بعضی کارها را برای او انجام دهیم، اما وقتی فرد مورد نظر مبتلا به وسواس است باید دقت کنیم که مبادا کاری انجام دهیم که او را درگیر رفتارهای وسواسی کند.
* یک نمونه از این قبیل کارها خرید وسایل تمیزکنندهی بسیاری است که او برای تمیز کردن نیاز دارد.
۵- از تغییر زندگی روزمره خود اجتناب کنید. اگر شما به منظور همراهی با نشانههای وسواس زندگی روزمره خود را تغییر دهید، رفتارهای تمام خانواده بهگونهای تنظیم خواهد شد که رفتارهای وسواسی همراهی شود.
* یک نمونه این است که شما برای شام خوردن صبر کنید تا فرد مورد نظر اعمال و رفتارهای وسواسی و اجباری خود را تمام کند.
* نمونه دیگر انجام دادن کارهای خانه است زیرا انجام آنها برای فرد مورد نظر دشوار است.
۶- برای خود و دیگران یک برنامهریزی انجام دهید تا همراهی با نشانههای وسواس را متوقف کنید. اگر شما در اعمال وسواسی فرد مبتلا را همراهی میکنید باید تدابیری اتخاذ کنید تا دست از این کار بردارید.
* اول از همه توضیح دهید که شما با این کار مشکل را بدتر میکنید. این توضیح حتماً حال فرد وسواسی را بد خواهد کرد اما شما باید برایش توضیح دهید که هدف شما چیست و با هیجانات وی همدلی کنید.
* یک نمونه این است که اگر قبل از شام خوردن صبر میکردید تا او اعمال و تشریفات وسواسی را انجام دهد دیگر منتظر نمانید.
* موضوع مهم این است که در برنامه خود ثبات داشته باشید.
روش سوم: فرد مبتلا به وسواس را برای دریافت درمان تشویق کنید.
۱- به او انگیزه بدهید که یک دوره درمانی را شروع کند. یک راه انگیزه دادن این است که به او کمک کنید مزایا و معایب تغییر را شناسایی کند. اگر او هنوز انگیزه درمان ندارد کارهای زیر را انجام دهید:
منابع مورد نیاز مانند کتاب یا سایت خاصی را به او معرفی کنید.
به او بگویید که درمان کمک خواهد کرد.
در مورد روشهایی که شما نیز در رفتارهای وسواسی همراهی میکنید بحث کنید.
یک گروه حمایتی را پیشنهاد کنید.
۲- درباره گزینههای درمانی صحبت کنید تا او را به درمان حرفهای کمک تشویق کنید. حمایت شما یکی از مهمترین جنبههای درمان افراد مبتلا به وسواس است. با او درباره انواع درمانها صحبت کنید.
* برای او توضیح دهید که وسواس قابل درمان است و نشانهها و پریشانیهای او به میزان زیادی کاهش پیدا خواهد کرد.
* خودتان باید به دنبال اطلاعات دست اول درباره وسواس باشید، بنابراین با یک روانشناس صحبت کنید.
* او را مجبور به انجام هیچ کاری نکنید، اما همیشه درباره روشهای مختلف درمانی با او گفتگو کنید. این روشها میتواند شامل دارو، درمان شناختی رفتاری یا حمایت خانواده و آموزش باشد. چندین دارو به درمان وسواس کمک میکند و نشانهها را کنترل میکند اما درمان واقعی با داروها امکانپذیر نیست.
* درمان شناختی رفتاری، مواجهه درمانی و پیشگیری از پاسخ، انتخابهای درمانی دیگری هستند که میتوان با یا بدون دارو از آنها استفاده کرد. درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ یکی از بهترین درمانهاست. این درمان به صورت تدریجی به فرد کمک میکند که تا درگیر رفتارهای وسواسی نشود. یکی از درمانهای دیگری که به کل خانواده کمک خواهد کرد خانوادهدرمانی است. در اینجا خانواده میتواند درباره هیجانها و احساسات خود گفتگو کند.
۳- فرد مبتلا به وسواس را برای دریافت درمان اثربخش به یک روانپزشک یا روانشناس معرفی کنید؛ به عبارت دیگر برای دریافت بهترین درمان شما باید حتماً با یک روانپزشک، روانشناس یا یک مشاور ملاقات داشته باشید. به خاطر داشته باشید که مشارکت خانواده در درمان بسیار اهمیت دارد.
* ترجیحاً شما باید دکتری را پیدا کنید که در وسواس تخصص دارد یا اینکه حداقل تجربه درمان وسواس را داشته باشد. زمانی که پیش دکتر میروید حتماً تجربه او درباره وسواس را جویا شوید.
۴- اعضای خانواده باید در درمان مشارکت داشته باشند. پژوهشها نشان داده است که مشارکت خانواده در مداخلات رفتاری یا درمان وسواس نشانههای وسواس را کاهش میدهد.
۵- مراقب مصرف داروهای تجویزشده باشید. درباره میزان مصرف و ساعات مصرف و همچنین منظم بودن برنامه مصرف دارو اطمینان خاطر پیدا کنید. دستورالعملهای مصرف داروهای روانپزشکی را جدی بگیرید.
۶- اگر شخص مورد نظر از درمان امتناع کرد درجا نزنید. کنترل کردن او را رها کنید. بدانید که شما هرآنچه توانستهاید انجام دادهاید و نمیتوانید به طور کامل او را کنترل کنید یا کمک کنید که از خودش مراقبت کند.
* مراقبت از خود زمانی که از شخص دیگری حمایت میکنید بسیار اهمیت دارد. هیچ راهی وجود ندارد که به شخص دیگری کمک کنید اگر نتوانید از خودتان مراقبت کنید.
* بدون اینکه از رفتارهای وسواسی حمایت کنید، خاطرنشان کنید که همیشه برای کمک به او آماده هستید.
* علاوه بر اینها، به خاطر داشته باشید که شما نیز زندگی خودتان را دارید و باید به آن نیز برسید.
روش چهارم: درباره اختلال وسواسی جبری آموزش دریافت کنید.
۱- با آموزش درباره اختلال وسواسی جبری میتوانید بدفهمیهای خود را اصلاح کنید و از این طریق فرد مبتلا به وسواس را بیشتر درک کنید.
* به دست آوردن اطلاعات بسیار مهم است، زیرا همیشه مقداری بدفهمی درباره وسواس وجود دارد. اهمیت زیادی وجود دارد که با این بدفهمیها مبارزه کنید؛ زیرا رابطه شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در مقاله «اختلال وسواسی جبری چیست؟» می توانید درباره وسواس اطلاعات لازم را کسب کنید.
* مثلاً یکی از بدفهمیهای شایع درباره وسواس این است که فرد مبتلا میتواند وسواسها و اجبارهای خود را کنترل کند- چیزی که درست نیست. به عنوان مثال اگر شما معتقد باشید که آنها میتوانند هر زمانی که بخواهند رفتار خود را کنترل کند، در صورت عدم کنترل از سوی آنها شما آنها را ناکام خواهید کرد.
۲- یادگیری درباره وسواس باعث میشود شرایط آنها را درک کنید.
یادگیری و آموزش درباره وسواس به شما کمک میکند به راحتی شرایط فرد وسواس را درک کنید. هرچند که این ممکن یک فرآیند دردناک باشد اما اینکه شما حقایق را بدانید به شما کمک میکند که به جای هیجانی بودن و بدبینی، منطقیتر عمل کنید. پذیرش همچنین به شما کمک میکند که توجه خود را به جای شکستهای درمانی گذشته بر احتمال درمانهای آینده متمرکز کنید.
* انواع تشریفات و اجبارها را باید یاد بگیرید: دست شستن، رفتارهای مذهبی، شمارش و چک کردن.
* افراد جوان مبتلا به اختلال وسواس ممکن است از فعالیتها و بودن در جمع اجتناب کنند. آنها ممکن است با اکثر فعالیتهای روزانه (آشپزی، تمیز کردن، حمام کردن و غیره) مشکل داشته باشند و سطح اضطراب بالاتری داشته باشند.
۳- یادگیری خود را تا سطوح عمیقتر ادامه بدهید. به منظور توانایی بیشتر در کمک به اختلال وسواسی، شما از دانستن جزییات بیشتر دربارهی اختلال ناگزیر هستید. اگر درباره وسواس چیزی ندانید نمیتوانید انتظار داشته باشید که به کسی که وسواس دارد کمک کنید.
* کتابهای زیادی دراینباره وجود دارد و همچنین اطلاعات زیادی در وبسایتهای اینترنتی وجود دارد که شما میتوانید آنها را مطالعه کنید.
* شما همچنین میتوانید با یک روانشناس دراینباره مشورت کنید.
عنوان: How to Help Someone with Obsessive Compulsive Disorder
منبع: wiikihow
مترجم: حمید بهرامی زاده