قصه ابزاری برای انتقال فرهنگ شفاهی و ایجاد ارتباط کلامی و غیرکلامی مؤثیر بین دانش آموزان است که با هدایت معلم شکل میگیرد و ادامه مییابد. همچنین محملی است که با تقویت زمینه تخیل، بستر تلفیق سایر رشتههای هنری را فراهم میآورد. در ادامه با روان حامی همراه باشید.
کارکردهای قصه و قصهگویی در کودکان
پژوهشگران ادبیات کودک و نوجوان ثابت کردهاند که قصه برای توسعه و پیشرفت زبان، مهارتهای ادبی، مهارتهای شنیداری، تقویت قوهی ادارک و تخیل، و مهارتهای مربوط به ایجاد ارتباط با دنیای اطراف کودکان مفید است.
از قصهگویی به دو صورت میتوان در تقویت مهارتهای زبانی و ارتباطی کودکان استفاده کرد:
الف) مربی نقش قصهگو را ایفا کند که در این حالت مهارتهای گوش دادن کودکان تقویت میشود و پس از پایان قصه میتوان با استفاده از پرسش و پاسخ، بحث و گفتگو به گسترش داستان و بحث دربارهی اجزا و نتایج آن اقدام کرد. هنگام قصهگویی مربی باید از ژستهای مناسب، حرکات اندامها و چهره، تغییر مناسب شدت و حالات صدا و تا احد امکان تقلید صداهای مختلف برای ایجاد انگیزه در کودکان استفاده کند.
ب ) کودکان نقش قصهگو را ایفا کند که در این حالت مهارتهای صحبت کردن او تقویت میشود و مربی با دعوت دیگران به دقیق گوش کردن به طور کلی مهارتهای شفاهی آنها را ارتقا میدهد. به این نوع قصهگویی داستانپردازی نیز میگویند.
البته میتوان این دو گونه قصهگویی را در هم تلفیق کرد. مثلاً از کودکان خواست قصههایی را که مربی میکیود با زبان خود بازگویی کنند یا اینکه معلم یک قصه را به صورت ناتمام برای بچهها نقل کند و از هر کدام بخواهد با سلیقهی خود آن قصه را به پایان برسانند. در این حالت خلاقیت زبانی کودکان رشد بسزایی مییابد و آنها احساس رضایت بیشتری از فعالیتهای زبان آموزی خواهند کرد.
ماندالر و جانسون معتقدند که گوش دادن به قصه کودکان را در پرورش این مهارتها یاری میدهد:
توالی وقایع، شناخت روباط علت و معلولی، و درک آغاز و پایان داستان. همه این مهارتها در واقع برای تقویت مهارت خواندن (و خوب گوش کردن) اهمیت دارند. کاملاً مشهود است که کودکانی که در فعالیتهای قصهگویی شرکت میکنند از نظر درک مطالب خواندنی و ذخیرهی واژگانی نسبت به دیگران در سطح بالاتری قرار دارند.
مربی میتواند پس از گفتن قصه با تلفیق این شیوه با شیوهی ایفای نقش از کودکان بخواهد قصهی گفته شده را به صورت نمایش اجرا کنند. با این شیوه نگه داشت ذهنی مطالب، در کودکان تقویت خواهد شد.
همچنین کودکان علاوه بر مشارکت در گوش دادن (شنیدن قصه از زبان مربی)، به فعالیت گفتن نیز خواهند پرداخت (اجرای شفاهی قصه).
کارکردهای قصه برای کوکان
کودکان شیفتهی قصه و قصهگویی هستند و قصه تأثیری عمیق بر روان، زبان، رفتار و شخصیت کودک میگذارد. برخی تأثیرات قصه بر کودکان عبارتاند از:
زبان آموزی یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
قصه کودک را با واژگان، اصطلاحات، نامها و ضربالمثلها آشنا میسازد و از این راه، علاوه بر ایفای نقش مهم و خطیر در زبان آموزی، فرصت خوبی برای اصلاح لغزشها و اشکالات زبانی ایجاد میکند.
در کنار قصهگویی، میتوان از کودکان تا مثلاً بگویند که نام قهرمان چه بوده، از کجا حرکت کرده، چه دیده، چه گفته، و چه کرده است. در قصه، چه عناصری دیگری وجود داشته و … قصهگو چه ویژگیها و قصه چه روندی داشته است. با طرح این پرسشها در پایان قصه، میتوان به کودکان کمک کرد تا دربارهی فضای قصه، قهرمانان قصه و حوادث قصه گفت و گو کنند.
انتقال مفاهیم یکی دیگر از کارکردهای قصه است:
قصه به دلیل کشش، زیبایی و نقشی که دربرانگیختن حس کنجکاوی دارد، میتواند بسیاری از مفاهیم را به کودکان منتقل کند. همچنین، با انتقال مفاهیم، به روش غیرمستقیم، نه تنها باعث جذب بهتر و سریعتر مفاهیم به ذهن و زبان کودک میشود، بلکه فهم آنها را عینیتر و سادهتر میسازد.
به همین دلیل قصهگویی از جدیترین و بنیادیترین روشهای انتقال مفاهیم به دنیای مخاطبان، به ویژه کودکان به شمار میآید. مفاهیم ساده علمی، طبیعی و حتی معنا و مفهوم واژگان را طی قصه و گاه بدون نیاز به توضیح میتوان منتقل کرد.
تقویت حس کنجکاوی یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
قصهها به علت دربرداشتن زنجیرهی رویدادها، کودک را وا میدارند که به تعقیب حوادث بپردازد یا آنچه را در قصه میشنود، در دنیای بیرون جستجو کند. کودک پس از شنیدن قصه، انگیزههای بیشتر و کنجکاوی افزونتری برای چنین کاری پیدا میکند. گفتنی است که ما باید از نیرو و انگیزهای که قصه در کودکان ایجاد میکند، بهرهگیری کنیم.
پرورش قدرت تخیل و خلاقیت یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
در قصهها عنصر تخیل بسیار قدرتمند و مؤثر است. در بسیاری از قصهها، عناصر تخیلی حضوری برجسته دارند. تخیل کودک با شنیدن و خواندن داستان پرورش مییابد. گاه دیده شده است که کودک هنگام بازگو کردن داستانی که شنیده است به دخل و تصرف در آن میپردازد یا داستانی بر همان مبنا میسازد. اگر این تخیل جهت داده شود، راهی برای کشف استعداد کودکان است.
از منظر دیگر، کودکان هنگام گوش دادن به قصه، عناصر، فضا و حوادث آن را در ذهن خویش میآفرینند و معمولاً خود را در جای قهرمان قصه قرار میدهند به این ترتیب حداقل تا پایان قصه، میتوان این فضای تخیل و تجسم خلاق را وسعت و عمق بخشید. همراهی نغمهای مناسب نیز به وسعت و عمق تخیل کمک میکند. برای ثبت این فضا که خود زمینهساز بروز استعدادها و خلاقیت کودکان است، میتوان نقاشی و کاردستی مناسب برای قصه و نمایش آن را در زمرهی فعالیتهای هنری قرار داد.
آشنایی با واقعیتهای زندگی یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
کودک با شرکت کردن در تجربههای تلخ و شیرین قهرمانان قصه، با واقعیت آشنا میشود و روشهای مواجهه با مشکلات را در مییابد. به قول شارل پرو: «کودکان را میتوان از طریق قصههای دل چسب و دوستداشتنی متناسب با تواناییهای آنان با واقعیتهای زندگی آشنا کرد. آنها در موقع گوش دادن به قصه، مفاهیم پنهان در لابهلای واژهها را درک میکنند؛ هنگامی که قهرمان داستان در مرداب بدبختی غوطه میخورد، آنها غمگین و نگران میشوند و وقتی که به جادهی خوشبختی قدم میگذارد، فریادی از شوق برمیآورند و اگر بخت با شخصیت بد داستان یار شود، بیصبرانه انتظار میکشند تا به سزای کارهای زشتش برسد. اینها همه دانههایی است که در دل کودکان کاشته میشود و تأثیر آن بروز حرکاتی از سر شادی یا غم است که خود، نشان از بارور شدن ذهن آنها دارد.
انتقال ارزشها یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
همراهی با قهرمانان قصه باعث میشود که صفات، فضایل و ارزشهای آنان با روح و جان کودک آمیخته میشود. وقتی قهرمان به خاطر خوبی، بخشش و صداقتش مورد حسد یا ستم واقع میشود و سرانجام، همین ویژگیها او را نجات میدهد، عشقورزی به این ارزشها همچون بذری در نهاد کودک افشانده میشود و میل به گریز و پرهیز از کسانی که زشتیها و بدیها را منتشر میکنند، نیز در وجود او بارور میشود.
اصلاح رفتار یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
قصهها میتوانند به اصلاح، بهبود و تغییر رفتار کمک کنند، به عبارت دیگر، مقصود قصه عبرت آموزی بوده است. تردیدی نیست که اگر در پایان قصه، باب موعظه و نصیحت باز نشود و قصه آموزنده و عبرت آموز باشد، چنین تأثیری را به صورت پنهان و پیدا در رفتار کودک خواهد داشت.
تعامل اجتماعی یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
اگر کودکان در جریان قصه فعال شوند، حتماً قبل از گفتن قصه، از آنها بخواهیم که در پرسش و پاسخهای بعد از قصه شرکت کنند و نظر خود را در مورد قصه و قصهگو بگویند، توجه و دقت شنوایی آنها تقویت میشود. همچنین زمینهای فراهم میشو که آنها با سخن گفتن و بیان احساسات، شیوههای ارتباط با دیگران را تمرین کنند. این شیوه به ویژه برای کودکان خجالتی و انزواطلب بسیار کارآمد و مؤثر است.
پیوند فرهنگی یکی دیگر از مهمترین کارکردهای قصه است:
قصههای قدیمی عامل انتقال میراث فرهنگی و پیوند میان امروز و گذشتهاند. کودکان با شیندن این قصهها به آرمانها، آروزها، رنجها و شادیها باورها و نوع زندگی گذشتگان پی میبرند. گویی قصهها پلی هستند که کودکان امروز را به روزگار گذشته میبرند. این نوع قصهها نوعی آموزش تاریخی نیز هستند، چون از لابه لای آنها تصویری از گذشته فراروی خواننده یا شنونده قرار میگیرد.
نویسنده: رحیمه منصوری گرگر، کارشناس ارشد برنامهریزی درسی
مجله رشد آموزش پیش دبستانی، ۱۳۹۳.
خواندنیهای بیشتر
مفاهیم سن
مفاهیم سن ما در توصیف رشد هر دوره را با یک دامنه تقریبی سنی منطبق میکینم. طبق نظر برخی متخصصان گستره عمر، برای درک رشد روانشناختی فرد سن تقوی... بیشتر بخوانید
مرحله حسی حرکتی در نوزادی: نظریه پیاژه
مرحله حسی حرکتی در نوزادی: نظریه پیاژه: نظریهپرداز سوئیسی، ژان پیاژه معتقد بود که کودکان، بین نوباوگی و نوجوانی چهار دوره رشد را پشت سر میگذارند. دو... بیشتر بخوانید
بیش فعالی و نقص توجه
بیش فعالی و نقص توجه- تعدد تفکرات منفی و وسواسی والدین نسبت فرزندان پر جنب و جوش خود و پذیرش برچسبهای اهل فامیل مبنی بر بیش فعال و گاهی به تلفظ اشتباه... بیشتر بخوانید
اوتیسم هستم نه ناتوان ذهنی
روان حامی / اوتیسم هستم نه ناتوان ذهنی بهاره محسنی، دانشجوی ارشد مشاوره دانشگاه آزاد رودهن گاهی اوقات رفتارهای قضاوتگرانه آدمهای جامعهام ذهنم را د... بیشتر بخوانید
تقلب در کودکان : چرایی و راهکارها
چرایی تقلب در کودکان کودکان به چند دلیل تقلب میکنند. برخی احساس میکنند که با انتظارات بالای – خود یا دیگران – روبهرو هستند و نمیتوانند پاسخگ... بیشتر بخوانید