کاهش وزن چرا دشوار است؟
بسیاری از ما آروز داریم که وزن نرمال و سالمی داشته باشیم اما به نظر میرسد که هر کس توانایی دستیابی به این هدف را ندارد. در ادامه با روان حامی باشد.
اعتیاد به کالریها
اگر به سوپرمارکت محله خود سری بزنید متوجه خواهید شد که طبقهها و قفسههای سوپرمارکت با مواد خوراکی مکمل و هلههوله پر شده است. در دسترس بودن این همه مواد غذایی غیرسالم و خوشمزه به معنای وجود یک وسوسه دائمی برای خوردن است.
حرص خوردن مواد خوراکی هله هوله به معنای واقعی کلمه یک پدیده مدرن نیست بلکه میلیونها سال است که انسانها این کار را میکنند. اجداد ما، گرایش به خوردن مواد غذایی پرکالری داشتند تا بتوانند انرژی لازم برای مغز رو به تکامل و رشد خود را تهیه کنند. انسان قرن ۲۱ نیز وسوسه خوردن غذاهای پرچرب را حفظ کرده است. در حالیکه ممکن است مقاومت در برابر خوردن غذاهای پرکالری سخت باشد بعضی از مردم نسبت به بعضی از مردم نسبت به خوردن آنها اعتیاد پیدا کردهاند.
سیستم لیمبیک در مغز مسئول ایجاد این وسوسه است. سیستم لیمبیک از مجموعهای از ساختارهای مغزی تشکیل شده اسست که شامل آمیگدال، هیپوکامپ و هستههای آکامبنس است. سیستم لیمبیک به ما برای انجام دادن رفتارهایی که به زنده ماندنمان کمک میکند مانند خوردن یا ورزش کردن پاداش میدهد. پاداش دادن از طریق ترشح دوپامین صورت میگیرد.



دیدن این عکس در افراد دارای اضافه وزن باعث ترشح دوپامین آنها می شود.
دوپامین باعث شادی و خوشبینی ما میشود. بنابراین باعث میشود که ما رفتاری را که باعث ترشح دوپامین میشود تکرار کنیم. برخی از داروهای اعتیادآور نیز باعث میشود که مغز مقدار زیادی دوپامین تولید کند. در نتیجه در مغز افرادی که به اندازهی کافی به مواد وابسته شدهاند و به عبارت دیگر اعتیاد پیدا کردهاند مغز تصمیم میگیرد میزان تولید دوپامین را کاهش دهد تا به سطح تعادل برسد. در نتیجه یک چرخه در فرد وابسته به مواد شکل میگیرد: مغز میزان دوپامین را کاهش میدهد و فرد برای دریافت دوپامین مجبور میشود هر روز مقدار بیشتری از ماده مخدر را استفاده کند تا به سطح نرمال دوپامین برسد.
دانشمندان آنچه را که درباره مغز و اعیتاد میدانند برای مطالعه رابطه اضافه وزن و پرخوری به کار بستهاند. یک پژوهش انجام شده توسط دانشکده پزشکی هاروارد به این نتیجه رسید که مصرف غذاهایی که شاخص قندی آنها بالاست باعث فعالیت بیشتر هستههای آکامبنس در افراد دارای اضافه وزن میشود.
به عنوان قسمتی از سیستم پاداش مغزی لیمبیک، هستههای آکومبنس با مصرف درازمدت دارو و اعتیاد رابطه دارد. این یافتهها از امکان وجود وابستگی جمسانی واقعی به غذا و پرخوری حمایت میکنند.
خوردن غذاهای قندی و پرچرب که باعث لذت در شما میشود منجر به ترشح دوپامین در هستههای آکامبنس میشود و شما را وسوسه میکند که خوردن آن غذاها را ادامه بدهید.
نگرشهای منفی به افزایش وزن
شاید اگر ما بیشتر درباره عوامل تأثیر گزار بر پرخوری بدانیم بهتر بتوانیم درمان موثرتری پیدا کنیم. اما متأسفانه در جامعه همیشه یک نگرش منفی نسبت به افراد پرخور و دارای اضافه وزن وجود دارد. سرزنش کردن این افراد آسیب زننده است. سرزنش کردن این افراد هرگز روش مفیدی برای ایجاد تغییر در آنهاست.
در برخی موارد این باورهای منفی درباره خود منجر به کاهش عزت نفس و حتی افسردگی میشود. درست همانند اکثر اعیتادها، افسردگی و افکار افسردهساز در افراد دارای اضافه وزن بیشتر از افراد عادی است. افسردگی باعث ایجاد تغییرات فیزیولوژیک در مغز میشود. در این شرایط ماده شیمیایی که احساس خوبی ایجاد میکند (به نام سروتونین) در مغز افراد افسرده کاهش پیدا میکند و باعث ایجاد غمگینی مفرط میشود.
هدف درمانهای دارویی برای افراد افسرده افزایش سروتونین در مغز است. با وجود این با افزایش سروتونین افسردگی درمان نمیشود. زیرا اگر به مغز افراد افسرده نگاه کنیم مشخص میشود که برخی ساختارهای مغزی کوچک شدهاند و ارتباطهای بین آنها کاهش یافته است. یکی از قسمتهایی که تحت تأثیر قرار میگیرد هیپوکامپ است که با کنترل حافظه سروکار دارد. علاوه بر این، فعالیت برخی قسمتهای مغزی افزایش پیدا میکند، مانند آمیگدال که مسئول تجربه هیجانهاست.



سیستم لیمبیک
هیپوکامپ نقش حیاتی در پردازش حافظه بلندمدت و یادآوری خاطرات دارد. مواجهه بیش از حد با هورمون استرس (کورتیزول) در هنگام افسردگی باعث ایجاد خلل در رشد سلولهای مغزی در هیپوکامپ میشود که در نهایت باعث کوچکتر شدن هیپوکامپ میشود.
آمیگدال یکی دیگر از ساختارهای سیستم لیمبیک است که با هیجانهایی مانند خشم، لذت و ترس مرتبط است. هنگامی که فرد افسرده است فعالیت آمیگدال افزایش پیدا میکند. افزایش فعالیت آمیگدال به این معناست که افراد افسرده غمگینی را با شدت بیشتر احساس کنند.
درمان
کاهش وزن آسان نیست. درمان آن به سادگی کمتر خوردن و توقف تنبلی نیست. درمان مستلزم مقداری حساسیت، مقداری صبر و انتخابهای درمانی بهتر است. اکثر افرادی که مبادرت به کاهش وزن کردهاند میدانند که کمتر خوردن بسیار سخت است. اگر شما تصمیم به کاهش وزن گرفتهاید ابتدا باید بر احساسات منفی و غمگینی و عزت نفس کم غلبه کنید سپس به مبارزه با اعتیاد به غذا بروید.
چاقی سرنوشت نیست. درحالیکه کاهش وزن دشوار است غیرممکن نیست. این امکان وجود دارد که مغزتان را آموزش بدهید تا غذاهای سالمتری را ترجیج بدهد. در یک مطالعه جدید یک گروه از افراد دارای اضافه وزن وارد یک برنامه کاهش وزن شدند. در طول پژوهش از مغز آنها تصویر برداری شد و با افرادی که وارد برنامه نشده بودند مقایسه شد.
هنگامی که عکس غذاهای کم کالری به افراد اضافه وزن نشان داده میشد مشخص شد که فعالیت سیستم پاداش مغزی آنها کاهش یافته است. به این معنا که این برنامه توانسته بود به طور موفقیتآمیزی اعیتاد به مواد غذایی غیرسالم را کاهش دهد.
همچنین میتوان برای کاهش اعتیاد به غذا از درمانهای روانشناختی استفاده کرد. در مواردی که موفق به کاهش وزن نمیشوند میتوان از درمان شناختی رفتاری استفاده کرد. با وجود این یک راه خوب و جالب و موفقیت آمیز برای کاهش وزن پیوستن به یک گروه کاهش وزن است. این گروهها حمایت اجتماعی فراهم میکنند و برای یکدیگر توصیههایی مطرح میکنند که کاملا مفید هستند.
آموزش درباره گرفتاریها و دشواریهای کاهش وزن ضرروی است. باید قضاوت کردن با ترغیب کردن جایگزین شود. موانع زیادی برای کاهش وزن وجود دارد که با شناخت و یادگیری درباره آنها بهتر میتوان این موانع را برطرف کرد.
refrence:
Why losing weight is hard – but not impossible
مترجم: حمید بهرامیزاده