بر خلاف بسیاری از دوستان آکادمیکام که با آمار و روش تحقیق میانهی خوبی ندارند، من تقریباً با آمار و به خصوص روش تحقیق روابط دوستانهی خوبی برقرار کردهام. و این دوستی خیلی به دردم خورده است.
به نظرم این دو، در حیات دانشگاهی یک دانشجو و یک تحصیلکرده نقش حیاتی دارند. بالاخره در محیط آکادمیک هر کس بخواهد حرفی بزند باید حرفاش مبتنی بر حداقل یک روش علمی معتبر باشد تا بتوان به او اعتماد کرد. بگذارید کمی فلفلنمکش را زیادتر کنم: اصولاً هر کسی به نظر من روش تحقیق و آمار بلد نباشد باسواد نیست و در رشتهی خود صرفاً یک مصرفکننده تولیدات علمی دیگران باقی میماند و به راحتی سرش کلاه میرود.
میخواهم کمی قضاوت کنم. ما ایرانیها باسواد نیستیم. شاید اطلاعات زیادی داریم (البته همین هم جای بررسی دارد، چشمک) اما عمیقاً معتقدم که «سواد علمی» نداریم. چون خیلی از ما اصلاً آمار و روش تحیقیق بلد نیستیم. آمار علم خوبی است چون حداقلاش ما را به «حقیقتهای احتمالی تغییرپذیر» نزدیکتر میکند، چشم ما را باز میکند، به ما بینش میدهد، و ما را هماورد دنیای تغییرپذیر میکند. میتوانیم به کمک آن آیندهی نیامده را دست کم تا حدودی پیشبینی کنیم. خطاهای احتمالی ما را برای برنامهریزی کاهش میدهد. قدرت «بینایی» ما را زیاد میکند.
آمار مثل یک چراغقوه است در یک اتاق تاریک. اگر روش استفادهاش را بدانیم میتوانیم آن اتاق را روشن کنیم. اما چون آمار بلد نیستیم، همینطوری روی هوا حرف میزنیم. این معضلی است که از بالا تا پایین جامعهی ما در آن گرفتار است. اجازه بدهید کمی با شما درد دل کنم: به یاد دارم که مقالهای را درباره وسواس میخواندم که مؤلفش یکی از هیئت علمیهای دانشگاه سطح بالای کشورمان بود. در قسمت روش تحقیقاش بیان کرده بود که از روش نمونهگیری تصادفی استفاده کرده است به این صورت که پرسشنامههایش را در کتابخانه دانشگاه، روی دانشجویانی که آنجا بودهاند اجرا کرده، در حالیکه جامعهی آماریاش کل دانشجویان دانشگاه بوده است. این مقاله با همین اشتباه نه چندان بزرگ (چشمک) از موشکافیهای چند داور نیز عبور کرده است. یکی از دردهای جامعهی ما همین بلد نبودن آمار و روش تحقیق است. حالا وقتی از سطح دانشگاه به سطح جامعه برویم اوضاع اسفناکتر میشود. جا دارد چند دقیقهای سکوت کنیم!
دنیای پیرامون ما علیالخصوص جهان اجتماعی ما هر لحظه در حال تغییر است و علم ما نیز باید تغییرپذیر باشد. یعنی چیزی که امروز میدانیم ممکن است فردا تغییر کرده باشد. آمار علم بررسی تغییرات است. قدرش را بدانیم.
امروز ۲۴ خرداد است و ۱۹ رمضان. تازه از خواب بیدار شدهام. پردههای تمام اتاقها را کنار زدم تا آفتاب واپسینروزهای خردادی به داخل خانهام بتابد. چه حیف که «خرداد دارد به آرامی از سرانگشت ثانیهها عبور میکند» تا جای خودش را به تیر بدهد. گذر زمان غمگینام میکند، دست خودم نیست همیشه همینطور بودهام.
امروز قرار است یکی از «او»های زندگیام بیاید پیشم تا کمی روش تحقیق و آمار بخوانیم البته با طعم گفتگوهای خوب. واژهی «او» در نوشتههای من معادل دوست خوب است. کتاب روش تحقیق بورگ و گال را برداشتم تا مروری دوباره، بر آنچه که خواندهام داشته باشم. تا مطلب بعدی . . . .
نویسنده: حمید بهرامیزاده