گروه درمانی
میتوان گفت اكثر مشكلات در يك چهارچوب اجتماعی فرا گرفته میشوند و تداوم میيابند. احتمال زيادی دارد كه مشكلات هيجانی و رفتاری فعلی تحت تاثير بدكاری ميان فردی قبلی باشند. اختلاف زناشويی بين دو نفر ايجاد میشود. مشكلات يك فروشنده ترسو نيز در تعامل با مشتريانش نمودار میشود. پس اگر مقدار زيادی از مصيبتها و مشكلات انسانها به ساختار روابط اجتماعیشان گره خورده است آيا نبايد درمانهايی داشته باشيم كه در گروه يا در موقعيتهای دو نفره اجرا شوند؟ با روان حامی همراه باشید.
چشمانداز تاريخی گروه درمانی
يكی از قديمیترين موارد استفاده از روشهای گروهی، كارهای جوزف اچ. پرات روی بيماران مسلول در سال ۱۹۰۵ است. رويكرد او رويكرد الهام بخشی بود كه در آن سخنرانی و بحث گروهی استفاده میشد.
يكي از شخصيتهای برجسته در جنبش گروهی، جيالمورنو بود كه در اوايل دهه ۱۹۰۰ برخی روشهای گروهی را در وين ابداع كرد و در سال ۱۹۲۵ نمايش روانی را به امريكا معرفی كرد. وي همچنين از اصطلاح گروهدرمانی استفاده كرد.
تريگنت بارو، روانكاوی بود كه براي توصيف روشهايش از اصطلاح تحليل گروهی استفاده میكرد. اسلاوسون در دهه ۱۹۳۰ بيماران نوجوان را تشويق میكرد به كمك بازی كنترل شده، مشكلات خود را بررسی كنند. روشهای او بر مفاهيم روانكاوانه مبتنی بودند. اين افراد و ديگران، پيشگام جنبش گروهی محسوب میشوند.
رويكردهای گروه درمانی
گروه درمانی روانكاوانه:
اكثر گروه درمانیهای روانكاوانه اصولاً درمان روانكاوانهای هستند كه در گروه انجام میشوند. ولی همچنان بر پديدههايی چون تداعي آزاد، انتقال، تفسير مقاومت و مداقه تاكيد میشود. هر چند به سختی میتوانيم بگوييم كه در اين نوع درمان، فرايندهای گروهی وجود ندارند ولی نقش آنها نسبت به فرايندهای فردي در درجه دوم اهميت است.
در گروه درمانی برخلاف رواندرمانی انفرادی ميتوانيم تحليل عميقتری انجام بدهيم چون افراد به گروه «متمايل» میشوند و تحمل اضطرابشان بيشتر میشود. در ضمن، اعضای گروه به يكديگر، به درمانگر و اقتدارها و صميميتها واكنش نشان میدهند.
گروههای ولف معمولاً هشت تا ده عضو دارند. گروه هفتهای سه مرتبه تشكيل جلسه میدهد و هر جلسه ۹۰ دقيقه طول میكشد. گاهی گروه هفتهای يك يا دو بار بدون حضور درمانگر تشكيل میشود تا روابط انتقالی بيشتر مورد مداقه قرار بگيرند. بيماران در مورد احساسات خويش راجع به يكديگر تداعی آزاد میكنند، خوابهای خود را گزارش میدهند و مقاومت و احساسات انتقالی خويش در مورد درمانگر و يكديگر را تحليل میكنند. مطالب زير گزيدهای از رواندرمانی گروهی روانكاوانه است.
نمايش روانی:
اين نوع گروه درمانی در واقع شكلی از نقش بازی كردن است كه بانی آن مورنو (۱۹۵۹، ۱۹۴۶) بود. اين نقش بازی كردن تا حدود تخليه هيجانی (كاتارسيس) و خوانگيختگی در پي دارد و بينش و خودشناسی افراد را بالا میبرد.
به طور كلی در نمايش روانی اين افراد وجود دارند: بيماری كه روی صحنه میرود، كارگردان يا درمانگر، «ايگوهای كمكی» (بيماران ديگر، دستياران درمانگر و اينگونه افراد) و مخاطبان. كارگردان به بيمار نقش میدهد و ايگوهای كمكی به حمايت از او میپردازند. مخاطبان نيز پذيرش و درك لازم را فراهم میآورند و حتی گاهی در نمايش شركت میكنند.
به نظر مورنو، بازی كردن يك وضعيت، گوش دادن به جوابهای ايگوهای كمكی و حس كردن واكنشهای ديگران، موجب تخليه هيجانی و خودشناسی عميقتر میشود. نمايشروانی خصوصاً براي بيماران كمرو و فاقد مهارتهای اجتماعی شرايطی فراهم میآورد تا خودشان را بيشتر ابراز و مهارتهای اجتماعی بيشتری كسب كنند.
تحليل تبادلی:
ابداع كننده و نيروي محركه تحليل تبادلی، اريك برن (۱۹۶۱) بود. تحليل تبادلی اصولا عبارت است از تحليل تعامل جنبههای مختلف [شخصيت] انسانها در گروه. تحليلها روی سه «حالكت ايگويی» اصلی متمركزند: حالت ايگويی كودك، حالت ايگويی والد و حالت ايگويی بالغ. هر يك از اين سه حالت، ويژگيهای مثبت و منفی دارند. كودك مثبت، خودانگيخته و برونگرا و خلاق است. كودك منفی، ترسو و هيجانی و پر از احساس گناه است. والد مثبت، حمايتگر، مهربان و فهيم است. والد منفی، تنبيهگر است و خيلي زود سرزنش میكند. بالغ گرايش كمتری به احساسات و هيجانات دارد و بيشتر دنبال منطق، برنامهريزی و جمعآوری اطلاعات است. بالغ میتواند عاقل (مثبت) يا غير خودانگيخته (منفی) باشد.
واحدهای تحليل، تبادلات هستند ـ يعني محركها و پاسخهايی كه در هر لحظه بين دو يا چند نفر رد و بدل میشوند.
يكي ديگر از جنبههای تحليل تبادلی، بازیها هستند. بازيها رفتارهايی هستند كه مردم غالباً برای نزديك نشدن زياد به ديگران انجام میدهند.
در گروه درمانی با روش تحليل تبادلی، اهميت زيادی به كشف و تحليل بازیهای اعضای گروه با يكديگر داده میشود. برن در گروههای تحليل تبادلی دنبال صميمت كاذب بود. بازيهای اعضای گروه سرپوشی برای احساسات و عقايد واقعی آنها هستند. از نظر برن يكی از كاركردهای درمانگر، ايفای نقش معلمی است كه با سوال، تفسير و حتي رويارويی سعی ميكند بيماران را به نقطهای برساند كه بتوانند رفتارهای رضايتبخشتر را جايگزين بازیها كنند.
تحليل تبادلی يك رويكرد پرشتاب و كنشگراست. اين رويكرد بر زمان حال و دست و پنجه نرم كردن با مشكلات كنونی تاكيد دارد و همين تاكيدش آن را براي بسياري از بيماران و درمانگران جذاب كرده است. تحليل تبادلی، حال و هوای مسئوليتپذيری و آموختن طرز انتخاب را دارد و از اين جهت رقيب مطلوبی برای گروه درمانیهای سنتی است كه به طور دردناكی كند پيش میروند. در كل اين رويكرد شاهد يك سادگی مفهومی هستيم كه آن را برای بيمار و متخصص قابل فهم میسازد و قابل قبولتر مینمايد.
گروههای گشتالتی:
دستهبندی گروه درمانی گشتالتی كار دشواری است. گروه درمانی گشتالتی مثل گروه درمانی روانكاوانه به تجارب تك تك بيماران میپردازد. در عين حال تاكيدش بر سمينارها، خلوتگاههای هفتگی، كارگاههای كوتاهمدت و شهرت عمومی آن، حال و هوای جنبش رويارويی را به اين نوع گروه درمانی میدهد.
گشتالتدرمانی بيماران را نسبت به زمان حال «آگاه» میكند و كاری میكند تا نسبت به حضورشان در دنيا آگاهی يابند. در گروهدرمانی، اين هدف از طريق تمركز بر تك تك اعضای گروه محقق میشود. درمانگر روی يك بيمار متمركز میشود و بيماران ديگر نقش مشاهده كننده را ايفا میكنند. نام اين رويكرد، «صندلي داغ» است. بيماران بايد احساسات و رفتارشان را تجربه كنند ـ يعنی ذهنشان را كنار بگذارند و آنها را حس كنند. ديگر اعضای گروه مشاهدهكننده صرف نيستند؛ آنها بايد در مورد شخصی كه روی صندلی داغ نشسته اظهارنظر كنند. گاهي از روش نقش بازی كردن، گزارش روياها و گفتگو بين بيماران نيز استفاده میشود. اما صرفنظر از مشاهدهكننده بودن يك عضو يا قرار گرفتن او روي صندلی داغ، درگيری شديد در اتفاقات و اقدامات مطرح است.
گروههای رفتار درمانی:
رفتاردرمانی گروهی ظاهراً محصول صرفهجويی است تا بها دادن به پويايی تعاملات گروهی. ما میتوانيم حساسيتزدايی، الگوبرداری از مهارتهای ميانفردی يا بازسازیهای شناختی را در گروهها انجام بدهيم.
گروههای رفتاري و شناختي:
رفتاری معمولاً محدوديت زمان دارند و از بيمارانی تشكيل میشوند كه مشكل واحدی دارند. اعضای اين گروهها مثل اكثر رفتاردرمانیها، قبل و در حين و پس از درمان تحت برخی سنجشها قرار میگيرند تا پيشرفتشان مشخص شود.
يكی از رفتار درمانیهای گروهی كه صرفاً به دليل مقرون به صرفهبدن ابداع نشده است، جرئتآموزی است. در اين مورد، رويكرد گروهی، رويكرد انتخابی است. گروهها براي افراد ترسو محيط بسيار خوبی فراهم میآورند تا در آن محيط با مشكلاتشان رو در رو شوند، ترسشان از ابزار وجود را بريزند و روشهای مناسب ابزار وجود را بياموزند.
گروه درمانی دارای محدوديت زمانی:
آخرين نمونه رويكرد گروهی، گروه درمانی داراي محدوديت زماني است. اين گروه معمولا به صورت هفتگی برگزار میشوند و تعداد جلسات آنها از قبل مشخض شده است (مثلاً هشت جلسه برای گروهی از افرادی كه بحرانی در زندگی خويش دارند). به نظر بادمن و گارمن (۱۹۸۸) گروههای دارای محدودی زماني چهار ويژگی مهم دارند:
- آمادگی و غربال پيش از تشكيل گروه. يك كارگاه يك ساعتی پيش از تشكيل گروه برگزار میشود كه هدفش ارزيابی و غربال اعضای بالقوه گروه است. اين غربال باعث میشود بعداً كار گروه «پيش برود» و اعضاي گروه واجد مهارتهای لازم براي شركت در گروه و بهرهبردن از آن باشند.
- مشخص كردن تمركز كاری گروه و حفظ آن. تمركز كاری عبارت است از نگرانی، مشكل يا معضلی كه اعضای گروه در آن اشتراك دارند (مثل مشكل صميميت). اين تمركز در جلسه اول مشخص میشود:
همانطور كه قبلاً به همه گفتهام، اين يك گروه گرفته است و مشكل اصلی مطرح در آن، صميميت میباشد. اعضای اين گروه همگی اخيراً در اين رابطه مشكلاتی داشتهاند. تجربه نشان میدهد كه گروه كوتاهمدتی مثل اين گروه میتواند كمك زيادی به رفع مشكلات مردم كند. بديهی است شما علاوه بر قضيه صميميت، مشكلات ديگری هم داريد. ما تا حد امكان در مورد برخی از آنها نيز صحبت خواهيم كرد ولی به دليل محدوديت زمانیمان بايد تا حد امكان روی مقوله صميميت متمركز شويم.
- انسجام گروه. درمانگران و محققان معتقدند انسجام گروه (ميزان دخالت اعضا در جريان گروه، ميزان اعتمادشان به يكديگر و ميزان همكاری، تمركز و همدردی آنان) عامل مهمی در تعيين نتيجه است.
- واكنشها در برابر محدوديتهای زماني. به دليل محدوديت زمانی اين گروهها، هر مقطع از عمر گروه و اتلاف وقتها و ناكامیها در اعضای گروه احساساتی ايجاد میكنند.
مشخصه مرحله خاتمه، غمگينی است. در اين مرحله بعضی از اعضای گروه از درمانگر درخواست افزايش تعداد جلسات را دارند. در اين مرحله، درمانگر بايد تغييرات مثبت در گروه و اعضاي گروه را (با توجه به تمركزكاري) بررسی كند و از اعضای گروه بخواهد افكار و احساساتشان را در مورد آينده بدون گروه خود بيان كنند. بادمن و گارمن (۱۹۸۸) يكي جلسه پیگيري (۱۲ تا ۶ ماه پس از اتمام گروه) را جهت تداون بخشيدن به تغييرات مثبت و اثبات اين نكته به اعضای گروه كه خودشان عامل اين تغييرات بودهاند پيشنهاد میكنند.
ترتيب
اكثر گروهها از ۱۰ تا ۵ بيمار تشكيل ميشوند كه حداقل هفتهای يك بار به مدت ۹۰ دقيقه تا دو ساعت با درمانگر ملاقات میكنند. اعضای گروه به صورت دايرهای مینشينند تا يكديگر را ببينند. گاهی نيز دور يك ميز مینشينند.
تركيب گروه به عقايد درمانگر و ملاحظات عملی بستگی دارد. گاهی درمانگر تمام اعضای گروه را به طور انفرادی ملاقات میكند. گاهی نيز آنها را فقط در جلسات گروهدرمانی میبيند.
عوامل درمانبخش
تنوع رويكردهای گروهی بسيار بارز است. اما سودمندی گروهدرمانیها، معلول يك رشته عوامل مشترك است. يالوم (۱۹۷۵) به مجموعهای از عوامل درمانبخش اشاره میكند كه ماهيت اين روشهای گروهی را مشخص میكنند:
- انتقال اطلاعات. اعضای گروه علاوه بر درمانگر از سوی يكديگر راهنمايی میشوند و به يكديگر توصيههايی میكنند.
- اميدوار شدن. مشاهده كسانی كه مشكلاتشان را با موفقيت رفع میكنند، افراد را اميدوار میكنند ـ موردی كه جزء لازم هر گونه درمان موفقيتآميز است.
- همگانی بودن. افراد با گوش دادن به صحبتهای ديگران میفهمند كه آنها نيز ترسها، مشكلات و نگرانیهايی مشابه ترسها، مشكلات و نگرانیهای خودشان دارند. پي بردن به اينكه تنها نيستيم خيلی خوشايند است.
- نوع دوستی. اعضای گروه در شروع، غالباً احساس بیفايده بودن میكنند و روحيه بالايی ندارند. ولی وقتی میفهمند میتوانند به ديگر اعضای گروه كمك كنند بيشتر احساس ارزشمندی و قابليت میكنند.
- يادگیری ميانفردی. تعامل با ديگران در گروه میتواند روابط ميان فردی، مهارتهای اجتماعی، حساسيت به خرج دادن در مورد ديگران، حل اختلافها و مواردي از اين قبيل را آموزش بدهد.
- تقليد. مشاهده و گوشدادن به صحبتهای ديگران زمينهساز الگوبرداري از رفتارهای مفيدتر ميیشود. اعضای گروه از يكديگر چيزهايی ياد میگيرند.
- بازپيدايی اصلاحی خانواده اوليه. بافت گروه به بيماران كمك میكند مشكلات مرتبط با اعضای خانواده خود را بشناسند و حل كنند. تاثيرات تجارب گذشته خانوادگی با پی بردن به اين نكته كه روشهای مقابلهای ناسازگارانه قبلی در گروه بیتاثيرند، برطرف خواهد شد.
- تخليه هيجانی. يادگرفتن شيوه ابراز احساسات به شكلی صادقانه و راحت در گروه، زمينهساز ايجاد اعتماد و درك متقابل خواهد شد.
- انسجام گروه. اعضای گروه به گروه كوچكي پيوند میخورند كه با پذيرفتن آنها موجب افزايش عزت نفسشان میشود.
آيا گروه درمانی موثر است؟
مرور تحقيقات صورت گرفته در مورد اثر بخشی رواندرمانی گروهی پيوسته اين نتيجه را در پی داشته است كه گروه درماني موثرتر از عدم درمان است. ولي ظاهراً درمانهای گروهی از ديگر رواندرمانیها موثرتر نيستند. نقطه قوت اصلی گروه درمانی، مقرون به صرفه بودن اقتصادی و زمانی آن است خصوصاً درمانهای گروهی داراي محدوديت زمانی.


