افراد بسیار راحتتر درباره احساسات فیزیولوژیکی خودشان صحبت میکنند و آنها را میشناسند اما نمینتوانند هیجانات خود را یا آنچه که از نظر احساسی تجربه میکنند، شناسایی و بیان کنند.
در روابط زوجین، گاهی شرایطی بوجود میآید که هیچکدام با یکدیگر صحبت نمیکنند و حرفی برای گفتن با یکدیگر ندارند، در خانه ممکن است هر یک به سمت سرگرمیهای خودش برود و زمان خود را به تنهایی سپری کنند. در این هنگام طرفین ممکن است احساس تنهایی و فقدان ارتباط صمیمانه را تجربه کنند که منجر به کیفیت پایین رابطه زناشویی میشود.
اگر چنین شرایطی بوجود آمده باشد، زوجین یا یکی از آنها دچار کوری عاطفی شده اند. این مسئله میتواند سرآغاز بحرانهای جدیتری در زندگی باشد. زوجین در چنین شرایطی صحبت مشترکی با یکدیگر ندارند و از نظر عاطفی از یکدیگر جدا شدهاند. این موضوع زمانی حادتر میشود که این اشخاص در کنار دیگران شروع به صحبت کردن میکنند و درباره موضوعات بسیاری حرف میزنند. دلایل زیادی میتواند منجر به این مسئله شود که اگر به آن توجه نشود ممکن است پیامدهای سختی مانند طلاق داشته باشد.
مهم است که بدانیم این اشخاص میتوانند احساسات را تجربه کنند اما نمیتوانند آن ها را بروز دهند یا به درستی شناسایی کنند و یا انکار میکنند. آنها نمیتوانند همدلی از خود نشان دهند و از احساسات شریک خود بی خبرند و به صورت منفعلانه عمل میکنند.
چه زمانی کوری عاطفی رخ میدهد؟
زمانی که دو نفر با شناخت کم، فرهنگ متفاوت و یا تیپ های شخصیتی متفاوت با یکدیگر ازدواج میکنند میتواند منجر به کوری عاطفی شود. زمانی که زوجین حتی گفتگوی ساده را هم نمیتوانند با یکدیگر پیش ببرند چرا که شاید از نظر دیگری جالب نباشد و یا حتی مسخره باشد. در نتیجه دو نفر ترجیح میدهند تا سکوت کنند تا از بحث و درگیری جلوگیری نمایند. زمانی که یکی از زوجین تیپ شخصیتی برونگرا و دیگری درونگرا دارد این موضوع میتواند زودتر رخ دهد. در چنین شرایطی نقش زوج درمانگر پررنگ میشود.
کوری عاطفی فرایندی است که در طی زمان رخ میدهد و شامل مراحل مختلفی است. زمانی که دو نفر وارد زندگی مشترک میشوند طبیعی است در بسیاری از مسائل با یکدیگر به تفاهم نرسند. در این حالت مهارتهای حل مسئله میتواند کمک کننده باشد چرا که زوجین به یک نقطه مشترکی میرسند. قابل ذکر است که این نقطه مشترک در طول زمان بدست میآید و وجود چنین تعارضاتی در زندگی مشترک طبیعی است.
اما اگر زوجین نتوانند به آن نقطه مشترک برسند، هر دو میتوانند دچار خشم از یکدیگر شوند که منجر به درگیریهای بیشتر میشود که در نتیجه آن طرفین یکدیگر را طرد میکنند. اگر پس از بحث های متعدد به نتیجه برسند که بحث کردن فایدهای ندارد، ممکن است یکی از طرفین تصمیم به ترک رابطه بگیرد. و در نهایت دو طرف شروع به سرکوب احساسات خود میکنند که منجر به منزوی شدن هریک و از دست رفتن صمیمیت عاطفی میشود.
زوجین در چنین شرایطی ممکن است صحبتهای بیشتری با سایر افراد تا با یکدیگر داشته باشند. هرچند شاید این موضوع بنظر ناشناخته برسد، اما مطالعات نشان میدهد ۱ نفر از هر ۱۰ نفر (یعنی ۱۰ درصد افراد) چینین شرایطی را تجربه میکنند.
این مسئله اگر درمان نشود میتواند رفتارهای نابهنجاری را خارج از رابطه زناشویی ایجاد کند مانند سوءمصرف مواد، الکل، اعتیاد به رابطه جنسی یا مشکلات غذایی مانند پرخوری یا بیاشتهایی عصبی از جمله این موارد است.
تنهایی، عدم اطمینان، سوء تفاهم و… اینها احساساتی هستند که اغلب برای کسانی که با کوری عاطفی در رابطه هستند ایجاد میشود. این موضوع در مردان بیشتر از زنان رایج است و فاکتور مهمی برای جداییهای عاطفی میباشد.
چگونه میتوان با کوری عاطفی و خیانت زناشویی مقابله کرد؟
برنامهریزی، حل مشکلات و حتی توافق در مورد چیزهای ساده می تواند برای افراد مبتلا به کوری عاطفی پیچیده باشد. کوری عاطفی اغلب میتواند همراه با سایر اختلالات روانشناختی مانند افسردگی و اضطراب همراه باشد.
در چنین شرایطی مهم است که به دنبال کمک تخصصی باشید. این تنها راه برای رفع این مسئله است. زوجین نیاز به مراجعه به مرکز مشاوره زوجین دارند. آنها باید به مکانیسمهایی برای بهبود همدلی، ارتباطات و بروز هیجانی خود پیدا کنند. در درمان، درمانگر بر روی تحریک عاطفی و شناسایی، همدلی، تواناییهای اجتماعی، ارتباطات عاطفی و کاهش استرس و اضطراب کار میکند.
ممکن است زوجین یا یکی از آنها از پذیرش کمک تخصصی امتناع کنند چرا که معتقدند مشکل از دیگری است. به دیگری انگ غیرمنطقی بودن بزنند و اعتقاد داشته باشند کسی که مشکلات عاطفی دارد همسر آنهاست نه خودشان.
مشکل محرومیت عاطفی یک مشکل جدی است. به همین دلیل است که نیاز به زوج درمانگران هست. درمانگران با احساسات و هیجانات کار میکنند. کوری عاطفی میتواند خود پیامد یک مسئله جدیتر باشد که درمانگر میتواند به تشخیص آن کمک کند.
زندگی مشترک، سپری کردن زمان دو فرد متفاوت از یکدیگر است. طبیعی است در طی این مدت موضوعاتی محل مناقشه قرار گیرد. سواد عاطفی، هوش هیجانی و مهارت حل مسئله از جمله عواملی هستند که در نقاط اختلاف میتواند کمک کننده باشد. زمانی که فضایی برای تعامل در این نقاط پیدا نشود، زوجین یا یکی از آنها میتواند در طی زمان دچار کوری عاطفی شود، شرایطی که فضای گفتگو و تبادل احساسات از زندگی مشترک حذف میشود. این نقطه میتواند سرآغاز بحرانهای فردی و زوجی شود.
از آنجایی که کوری عاطفی، مسئله حائز اهمیت است و میتواند علت مهمی در طلاقها باشد، نیاز به مداخله تخصصی مطرح میشود. مشاوره زوجین متمرکز بر عاطفه، با کوری عاطفی مقابله می کند. ارزیابی و آسیبشناسی این مسئله بسیار مهم است. در طی درمان، زمانی که هر دو طرف به عنوان یک جبهه متحد برای درک تفاوتهای خود و بهبود روابط خود تلاش کنند، میتوانند رشد کنند.
منابع:
aipc.net.au
PsychCentral
couples therapy inc