چرا باید این مقاله را خواند؟ شناخت افراد خود نظارتگر و افراد خود کنترل. مدیران و رهبران بهتر است خودنظارتگر باشند یا خودکنترلگر؟ من خودنظارتگرم یا خودکنترل؟ تفاوت نظارتگران اجتماعی و کنترل گران اجتماعی در چیست؟ نقاط ضعف افراد دارای نظارتگری اجتماعی بالا و کنترلگران در چیست؟ با روان حامی همراه باشید.
همه ما در زندگی روزمره خود مشغول مدیریت تاثیرگذاری خود هستیم _تلاش برای بهترین تاثیرگذاری و درگیر شدن در موقعیت های اجتماعی دو ساختار روانی وجود دارند که نشان میدهند که چگونه مردم در موقعیت های اجتمای عمل میکنند. در این ساختارهای روانی ظرافت هایی وجود دارد اما نکته مهم در آن ها وجود تفاوت هاست.
ساختار اول خودنظارتی نامیده میشود و آن عبارت است از توانایی درک نشانه های اجتماعی و اصلاح رفتار دیگران به منظور تلاش در جهت انطباق با موقعیت های اجتماعی خاص.
بیشتر افرادی که دارای سطح بالا درخودنظارتگری هستند رفتار خود را کنترل میکنند تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند یا در جهت دریافت تایید اجتماعی دیگران عمل میکنند.
افراد دارای سطح پایین خود نظارتی نگرانی کمتری در جهت ارائه و نمایش خود دارند. آن ها بیشتر علاقه مندند تا نگرش و احساسات واقعی خود را بیان کنند، بدون درنظر گرفتن شرایط محیطی( بدون فکر کردن درباره اینکه افراد حاضر در آن موقعیت اجتماعی با او هم عقیده هستند یا نه، درصورتیکه افراد دارای سطح بالای خودنظارتگری قبل از بیان نظریات سیاسی خود نظریات اطرافیان را می سنجند)
اما ساختار دوم کنترل اجتماعی نامیده میشود . و آن یعنی داشتن مهارت در فعالیت های اجتماعی است. افرادی که کنترل اجتماعی بالایی دارند ، میتوانند عقاید خود را مدیریت و کنترل کنند اما تحت تاثیر موقعیت و شرایط اجتماعی هم قرار نمی گیرند. درعوض افراد دارای کنترل اجتماعی بالا دارای اعتماد به نفس اجتماعی هستند که به آن ها اجازه می دهد تا در موقعیت های اجتماعی مختلف اثرگذار باشند. اما در عوض کسانیکه خودنظارتگری بالایی دارند تمایل به همرنگ شدن دارند ، اما افراد دارای کنترل اجتماعی بالا در یک وضعیت ایستادگی دارند.
تحقیقات دریافته اند افرادی دارای توانایی بالقوه برای مدیریت و رهبری هستند که کنترل اجتماعی دارند و شخصیت بیانگر و برونگرایی دارند.
خودنظارتگران بالا نیز بهتر است برای مدیریت و رهبری انتخاب شوند چرا که آن ها نمونه اصلی رهبران گروه هستند و در جای خود قرار دارند.
یکی از مشکلات افراد خودنظارتگر بالا تضاد زیاد آن ها برای تطابق یافتن با سایر افراد گروه است. آنها باید به نوعی همرنگ اجتماعی شوند تا بتوانند عقاید ، نظریات و احساسات خود را برای تطابق با دیگران تغییر دهند.
از دورنمای مدیریت میتوان این برداشت را کرد که مدیریت و رهبری بسیار حساس است و به صورت واکنشی دربرابر وضعیت اجتماعی است( تغییر دیدگاه مدیران وابسته به خود اجتماع است)
ما هرگز متوجه احساس افراد همرنگ اجتماعی نمی شویم و نمی فهمیم آن ها واقعا به چه چیز اعتقاد دارند و روی آن ایستادگی میکنند.
افرادی که دارای سطح بالای کنترل اجتماعی هستند با اطمینان حرکت می کنند تا دیگران را با خود همراه کنند.
ناکامی فرد درکنترل اجتماعی میتواند ناشی از اعتماد به نفس بالای فرد باشد . بنابراین کنترل اجتماعی نیاز به ایجاد تعادل بین حساسیت فرد نسبت به دیگران و درنظر گرفتن احساسات آن ها دارد.
بنابراین ، شما در کجای این دو بعد ساختار روانی قرار دارید؟
در اینجا چند مثال از خود نظارتگری داریم:
-درموقعیت های مختلف و با افراد مختلف من مانند سایر افراد رفتار میکنم.
-حتی اگر از خودم لذت نبرم وانمود میکنم اوقات خوشی دارم
-وقتی من در یک موقعیت اجتماعی سر درگم هستم، به رفتار دیگران توجه میکنم.
در اینجا هم چند مورد مثال از مهارت کنترل اجتماعی داری:
-من می توانم با انواع مختلفی از آدم ها همراه شوم، جوان یا پیر، فقیر یا پولدار.
– بنظر میرسد که افراد با پیشینه های مختلف با من احساس راحتی دارند.
-من به راحتی میتوانم خود را با موقعیت های اجتماعی تنظیم کنم.
نوشته: Ronald E RIGGO
در این مقاله خود نظارتگر معادل: Self- monitoring
خود کنترلگر معادل: Social control
مترجم سبا دمنه


